ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه
ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه

درخشش عکاسان زن ایرانی در نمایشگاه بین المللی زنان یوروفتو آرت در کشور رومانی

INTERNATIONAL PHOTOGRAPHY ART EXHIBITION  ”THE WOMAN 2019

درخشش عکاسان زن ایرانی در نمایشگاه بین المللی زنان یوروفتو آرت در کشور رومانی
انجمن بین المللی یورو فتو آرت ،‌به مناسبت روز جهانی زن ( ۸ مارس) نمایشگاهی از آثار عکاسان زن ۱۵ کشور جهان را در گالری هنر و موزه ی عکاسی  شهر Oradea در کشور رومانی افتتاح نمود .
در این نمایشگاه آثار 10عکاس  زن ایرانی(‌محبوبه باقری ،‌مهلا براتی ، مژگان کنعانی ، زکیه حسینی ،شیوا خادمی ، ندا صیامی ، نسرین شاه محمدی ،‌مینو صدیق ، نرجس نادری نژاد و سیمین رضوانی )در کنار آثار عکاسانی از دیگرکشورهای جهان به نمایش در می آید.
آثار این نمایشگاه با همکاری  سازمان های شریک EFA ، موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه APSI، فدراسیون بین المللی هنر عکاسی FIAP , و مرکز فرهنگی چامپینا   ، سازماندهی و برگزار می شود.

موجودیت وهویت شهری در نگاه عکاسی/ ابراهیم بهرامی


     شهر بعنوان یکی از منابع الهام برای عکاسی است ،تنوع موضوعاتی که هم بر فرم های زیبایی شناسانه تاکید دارند و هم معنا ،در اغلب مولفه های شهری دیده می شود، و فرصتی را برای ثبت آثاری خلاقه بوجود می آورد .  هرچند زندگی امروز ما با شهر و فضاهای شهری عجین شده است ولی برای دیدن عمیق تر این موضوعات ، بایستی از شهر بعنوان سکونت گاهی که امروزه بعنوان مظهر زندگی نسل امروز شناخته می شود ، آگاهی بیشتری یابیم .

شهر، محلی با جغرافیا و جمعیتی متمرکز که دارای قابلیت های مهم اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی است و بواسطه ی قرار گرفتن در شکل گیری تاریخی آن  ، در ساختار اجتماعی هر کشوری ،هویتی مشخص یافته است. شهرها سکونت گاههایی هستند که بطور مستقیم در آسایش و نیازهای روحی و فرهنگی جامعه نقش بسزایی دارند و خواسته های مشترک انسان و ویژگی های شهر نشینی را دارا هستند.

 از مهمترین مولفه های هویتی که یک شهر را بوجود می آورند ، می توان به موارد زیر اشاره کرد.

ساختارهای طبیعی شهری ( مانند مناظر ، گردشگاههای طبیعی، ارتفاعات و مناطق خوش آب و هوا)

 تاریخ ،فرهنگ و تمدن باستانی و مذهبی ( مانندآداب و رسوم و سنت های قومی و دینی )

 اماکن دیدنی ( مانند اماکن تاریخی ،علمی ، مذهبی ، فرهنگی و تفریحی )

  بافت و محیط شهری (وجود المان های شهری بعنوان آرایه های اندام وار شهری ، ‌وسائط نقلیه ، خیابانها ،مراکز خرید و گردشگاهها)

و مردم که رفتارهای فردی و اجتماعی آنان ، حضور در فعالیت های اجتماعی و رعایت فرهنگ و اصول شهر نشینی از شاخصه های زندگی اجتماعی امروز است.

 از جمله موضوعاتی که می تواند در عکاسی از محیط های شهری مهم و قابل توجه باشد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:


چشم انداز شهر ها : که عکاسی از آنها مستلزم قرارگرفتن درزمان و مکان  و حتی فصول مختلف است. محل قرار گرفتن عکاس یا  پهباد ، زاویه دید مناسب و استفاده از تکنیک های نوردهی طولانی ، از مهمترین موارد تهیه  اینگونه عکس ها  هستند.






محیط و فضای عمومی شهری: از انجایی که شهر آیینه ی تمام نمای  شناخت و هویت یک جامعه نیز هست ، فضا های شهری  و عناصری که در زیبا سازی آن بکار برده شده ، برای عموم مردم تداعی کننده ی جنبه های مهم  فرهنگی تاریخی و علمی است واز مهمترین موضوعات شهری برای عکاسی است.







توسعه و عمران شهری : نگهداری ، توسعه و نوسازی  و بازسازی شهرها ازبرنامه ها و فعالیت های دائمی  مسئولین شهری است که بر اساس هویت های منطقه ای ، جغرافیایی و فرهنگی صورت می گیرد.



معماری : فرم یا(صورت پدیده)، عملکرد (‌استفاده ی کابردی ) و معنا  که برداشتی احساسی از نوع سازه است ، معماری را شکل میدهد و این بناها که در توسعه ی معماری شهری که بر اساس اصول معماری ، جغرافیایی ، فرهنگی و هویتی هر منطقه صورت میگیرد ، از موضوعات پرتنوع شهری هستند که میدان وسیعی  برای بروز خلاقیت های عکاسی بوجود می آورند.





فرهنگ اجتماعی: که زیر بنای هویت شهری است و شهر بدون آن بی روح وبی هویت است ، فرهنگ در این مناطق از ارزش های معنوی آن ناحیه نشات گرفته که شامل باورها و آداب و سنن است، مذهب و ریشه های علمی و ادبی است .

 




زندگی جاری مردم: حضور مردم بعنوان عناصری زنده ، موجودیت و هویت یک شهر را می سازند ، حضور آنان درمحیط های تفریحی ، عبادی، خیابانها و محیط های شهری ، اوقات فراغت و هر آنچه که در شهر می گذرد از موضوعات مهمی است که عکاسان می توانند ، آثاری با محتوای مستند اجتماعی ثبت کنند.



برای پدید آوردن هر اثر هنری، داشتن اطلاعاتی درباره ی موضوع ، و اندیشه ای برای پرداختن به عکس هایی با محتوایی فاخر و همچنین تسلط بر ابزارها ی عکاسی ، برای ثبت دقیق این موضوعات ،  ازمهمترین عواملی هستند که می توانند پشتوانه ای قوی برای ثبت عکس هایی جاودانه باشند.
این مطلب درکارگاه عکاسی  جشنواره (خانه ی بهار ) که نوسط انجمن عکاسی خراسان رضوی در تاریخ نهم اسفند ۱۳۹۷ برگزار شده بود ، ارائه گردیده است



نمایشگاه بین المللی عکاسی « آینه های روبرو»


Abgineh International(PHOTO EXHIBITION)


نمایشگاه بین المللی عکاسی « آینه های روبرو  »  با آثاری از ۴۴ عکاس ایرانی و ۳۴ عکاس بین المللی در روز جمعه پنجم بهمن  سال ۱۳۹۷در نگارخانه ی گلستانه مشهد افتتاح گردید.
این نمایشگاه دربرگیرنده ی ۹۰ عکس بودکه بصورت چاپ های سیاه و سفید و در قطع مربع از اعضای موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه  در داخل و خارج از کشور ارائه شده است.
این نمایشگاه توسط موسسات بین المللی از جمله انجمن یورو فتو آرت رومانی ( EFA) انجمن همکاران تصویر ( ICS) آمریکا، نمایندگی فدراسیون بین المللی هنر عکاسی در ایران ( FIAP)  نگارخانه گلستانه و موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه سازماندهی و از تاریخ پنجم لغایت یازدهم بهمن  ماه در نگارخانه گلستانه در مشهد، به نمایش درآمده است. در این نمایشگاه آثار ی از  عکاسان کشورهای هندوستان، آمریکا، رومانی، فرانسه، مالزی، چین، ایتالیا، عربستان سعودی، ترکیه ، کانادا و چند کشور دیگر ،در کنار آثارعکاسان ایرانی به نمایش گذاشته خواهد شد.
در حاشیه این نمایشگاه جلسه ای با حضور عکاسان ( هاشم جواد زاده ، مجید بندار مقدم ، صمد آریان و ابراهیم بهرامی ) با موضوع کندو کاوی در عکاسی سیاه و سفید ، نیز برگزار گردید و در پایان نمایشگاه نیز از عکاسان شرکت کننده تقدیر بعل آمد.
عکاسان شرکت کننده در این نمایشگاه عبارت بودند از :
    صمد آریان / الیاس ابراهیم نژاد / مسعود احمد زاده / ندا احمدی / حامد اسدی / بهزاد انصاری /محبوبه باقری /  مهلا براتی / مجید بندار مقدم / ابراهیم بهرامی / پروانه پاری / نگار تقی زاده / بابک جبارزاده / مهدیس جعفرزاده/ الیاس جمشیدی / هاشم جواد زاده / محمد رضا چایفروش / کاظم حسینی / زکیه حسینی  /سید جلیل حسینی زهرایی / علی خردمند / ابراهیم زارع حسینی / مجتبی رجایی / اسحاق ریگی  /علی سامعی / نسرین شاه محمدی / روشنک شبانیان / معین صالحی / مینو صدیق / ندا صیامی/  فرامرز عامل بردبار / بیتا فاضل / رسا قوام شهیدی / معین کاظمی / علی کریمی رستگار / مژگان کنعانی /حسین کیانی / مهناز محمد زاده / هما نجاریان / قدیر وقاری / مهدی وقاری / شیدا یزدانی /  ابوالفتح یوسفی / یارتا یونسی
Stefan Toth/Kok Hwa Koh/Tony Le Kim Thuan/ /Biswatosh Sengupta/ Pantea Teodor Radu/Mircea Octavian Boran/Tamal Goswami/Goutam kumar Sen/Ovi D. Pop/Abhoy Nath Ganguly/Flavian Savescu/Kusmi Majumdar/Saurav Sarkar/ Najla Angawi/Razvan Baleanu/Nelu Scripciuc/Asit Kumar Ray/Kaushik Majumder/Madhu Sarkar/Himadri Sekhar Dutta/Abhijit Ghosh/Samitesh Bhattacherjee/ M.w. Bartolini/Abira Roy/Bhaskar Bhattacherjee/Subhodip Chatterjee/ Shenghua Xupi/Partha Kumar Palit/Shaswati Palit/Malay Basu/Adela Lia Rusu/Rumela De/Debasish Gayen//Mrinal Bandyopadhyay/









«جایزه ی بزرگ جهانی سینه بوک به یک عکاس ایرانی رسید»

«جایزه ی بزرگ جهانی سینه بوک به یک عکاس ایرانی رسید»

هیات داوری جایزه بزرگ جهانی کمپانی سینه بوک ‌(cine-books) جایزه ی بزرگ  و رتبه ی نخست خود را در زمینه ی پروژه ی عکس سینمایی به سید مهدی امیری با پروژه ای با عنوان (خبر فوری ) اهدا نمود.
 کمپانی سینه بوک فعال در زمینه تولیدات سینمایی ، فیلم نامه و کتاب داستان های سینمایی ،این مسابقه را در راستای ترویج پروژه های سینمایی با نگاه عکاسانه در سراسر دنیا برگزار می کند ، بدین ترتیب که هر عکاس متقاضی شرکت باید فیلم نامه ای را با استاندار های جهانی نوشته و طوری عکاسی کند که با دیدن ۶۰ فریم عکس مفهوم کامل داستان سینمایی به تصویر کشیده شود ، و تمامی تکنیک های کارگردانی ، نورپردازی ، کادر بندی و اصول عکاسی در آن مشهود و حفظ شود .
پروژه عکس سینمایی خبر فوری ( Breaking News ) توسط سید مهدی امیری انجام شده ونوشتن فیلم نامه ، دکوپاژ ، کارگردانی،  نورپردازی،  عکاسی و ادیت  این پروژه نیز کار خود اوست ، که در تاریخ ۸ ژانویه از سوی هیات انتخاب کمپانی cine-books جایزه بزرگ و مقام اول مسابقه را کسب نمود .
خبر و عکس های پروژه در سایت این مسابقه در دسترس است .
https://cine-books.com/news/company/the-winners-of-the-first-photo-stories-contest

The Winners of the First Photo Stories Contest
The first Photo Stories Contest has finished! Greet the winners!

حضور موفق عکاس مشهدی در هفتاد ونهمین نمایشگاه بین المللی آساهی شیمبون ژاپن

The 79th International Photographic Salon of japan

 حضور موفق عکاس مشهدی در  هفتاد ونهمین نمایشگاه بین المللی  آساهی شیمبون ژاپن


   اثر هنری عکاس عضو موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه به  هفتاد ونهمین نمایشگاه بین المللی  آساهی شیمبون کشور ژاپن راه یافت و موفق به دریافت مدال ویژه برندگان ( winners medallian ) شد. این اثر  با نام Dark Side of the Moon متعلق به بیتا فاضل است که به همراه آثار پذیرفته شده از عکاسان ۴۴ کشور جهان، پس از مراسم افتتاحیه  در توکیو ،  در بیش از بیست شهر ژاپن از جمله ، اوزاکا ، ناگویا ، کیوتو و ...در سال 2019   نیزبه نمایش درخواهد آمد.
        اتحادیه انجمنهای عکاسی و مؤسسه انتشاراتی آساهی شیمبون ژاپن  و توکیو متروپولین برگزاری این نمایشگاه را بر عهده دارند. عکس های برنده در سایت این نمایشگاه به آدرس زیر قابل دیدن می باشند .
https://www.photo-asahi.com/contest/2/547/result/709/53388.htm

زیبایی شناسی فقر نگاهی به مجموعه عکس بی خانمان ها اثر" لی جفریز/ امیر حاجی عباسی

زیبایی شناسی فقر
نگاهی به مجموعه عکس بی خانمان ها اثر" لی جفریز"(  lee jeffries)
امیر حاجی عباسی


     در شرایط عادی مطمئناً دیدن تصاویر دلخراش از فقر و گرسنگی و بی خانمان ها حال شما را بهتر نمی کند و سعی خواهید کرد،از آن تصاویر چشم برداشته تا آسودگی خاطر دوباره به شما باز گردد. به همین سبب روشن است که بی پرده به رخ کشیدن فجایع،برای بیدار کردن وجدان مخاطبین به هیچ وجه کافی نیست.وقایعی که دیدنشان برای جامعه تبدیل به تابو شده است. بیشتر مردم ترجیح می دهند که مقوله های دردناکی مثل فقر و گرسنگی  را در تصاویری استحاله شده ببینند.بدین ترتیب حتی کسانی که مستقیما با فقر درگیر نیستند هم با مشاهده ی یک اثر خلاقانه،که با تیز هوشی به وقایع تلخ پرداخته است، علاوه بر تاثیر بیشتر، به آرامش نیز می رسند.پدیدار شدن این احساس باعث شد تا ارایه تصویری زیبا، پر احساس و شاعرانه از نکبت و سیه روزی،دست مایه بسیاری از هنرمندان قرار بگیرد.برای مثال میتوان از نقاش آلمانی "آدریان لودویک ریشتر  "(  Adrian Ludwig Richter) نام برد.وی در آثارش از فلاکت اجتماعی،خشونت را حذف و به جای آن شفقت و دلسوزی را جایگزین میکند.او متولد درسدن و از محبوب ترین تصویر گران جهان در قرن نوزدهم است. "ریشتر"زندگی عادی طبقه ی کارگر و دهقان که ساده،بی تجمل و آمیخته با تنگدستی بود را آنچنان زیبا به تصویر میکشید،تا این قابلیت را داشته باشد که زینت بخش خانه های اشرافی طبقه ی فیودال اروپا آن دوران گردد.


عکاسان بسیاری نیز به این شیوه اقدام نموده اند، مخصوصا در دوره پیکتوریالیسم. هم اکنون نیز کسانی هستند که  سخت ترین شرایط انسانی را در کمال زیبایی و به نحوی ثبت میکنند که بتواند سرآغاز یک تحرک اجتماعی شود.از این جمله میتوان یادی کرد از عکس مشهور و دیدنیِ «شربت گل» که عکاس خبری استیو مک کوری (  Steve McCurry) از دختری جوان در کمپ پناه جویان افغانی واقع در پاکستان تهیه کرده است. عکس مذکور آنچنان پهنه وسیع جهان را طی کرد،تا کمتر کسی در دنیا پیدا شود که آن را ندیده باشد.چاپ آن تصویردر بسیاری از نشریات از جمله نشنال جئوگرافیک واطلاق لقب "مونالیزای افغان" باعث جلب توجه بسیاری از مؤسسات خیریه در جهان برای کمک به این ستم دیدگان از جنگ گردید.

در اینجا قصد نقد عکس فوق را ندارم اما واضح است که چهره تکیده و پراز حس ترس،چشمانی زیبا و نافذ،کنتراست ایده آل رنگ ها، اکسپوزمناسب و در نهایت ادیت خوب این تصویر،ابتدا مخاطب را جذب و در پی آن احساسات او را بر می انگیزد.
اما این شیوه برای علاقه مندان به عکاسی معاصر،تنها یک نام رابه یاد می آورد و او کسی نیست جز لی جفریز  عکاس آماتوری که در حین عکاسی از یک مسابقه ماراتن در لندن،به ناگاه دخترکی بی خانمان توجه اش را جلب کرد و این ماجرا سرآغازی بود برای او،تا پرتره ی بی خانمان ها به عنوان موضوع وتک تک بی خانمان های جهان را سوژه خود قرار دهد. "لی جفریز"(  lee jeffries) برای تأثیر گذاریِ حداکثری و همراه ساختن مخاطبانش،شیوه ای منحصر به فرد را در جهت خلق یک اثر زیبا به کار گرفته است. وی هیچگاه بدون اجازه از سوژه هایش برای عکاسی اقدام نمی کند.نشستن،دمخور شدن و برقراری ارتباط باعث میشود تا ابتدا احساسات این افراد را در ضمیرش ثبت و پس از آن،جوهر وجودیِ آنان را به تصویر بکشد. بدین ترتیب صمیمیتی وصف ناپذیر در تمام عکس های او موج می زند.

عکس های "جفریز" از بی خانمان ها باعث می شود تا تصور غلط ما از افراد فقیر شکسته شود. او هیچگاه زاویه ای تحقیر آمیز را برای عکاسی از آنها  بر نمی گزیند،بلکه با پایین آوردن سطح دوربین به این اشخاص عظمت و بزرگی می بخشد. وی با برانگیختن نور در چشم ها آن ها را بسیار جذاب تر از چیزی که هستند نشان میدهد(حتی در تصویری از یک مرد نابینا) و با این دست مایه، زیرکانه به دنبال تکنیک قاب در قاب  میرود،به این معنا که از چشم ها به عنوان قابی تأثیر گذار در قاب چهره سوژه هایش استفاده میکند. به این شکل بدیهی است است که ادیت ماهرانه یِ او سهمی بزرگ از زیبایی شناسیِ آثارش را به دوش می کشد.

"لی" فقر را در تاریکی به ما نشان نمی دهد.وی بکراند، پوشش و گاهاً موها را فاقد جذابیت می کند اما با بهره جستن از شیوه ی نورپردازیِ از جلو  (forward lighting)، پرتره هایش شبیه به تمثال های مذهبی به نظر میرسند.تصاویری که "جفریز" طی این فرآیند ارائه می کند در عین زیبایی، ترسناک نیز هست. آثار او فراتر از یک سند است. شاهدی است سرشار از ایمان و معصومیت و این به دست نمی آید جز در سایه ی ارتباط و عشق ورزیدن به موضوع مورد نظر اش.
"جفریز" عکاسی کردن از بی خانمان ها،انتشار و فروش عکس و به دنبال آن تحت تأثیر قرار دادن مردم عادی و سیاستمداران را به عنوان مأموریتی جدی در زندگی خود  دنبال می کند و جوایزی که از این طریق به دست می آورد به علاوه ی  درآمد فروش کتاب بی خانمان ها را صرف کمک به سازمان های مردم نهادی می کند که به این افراد می پردازند.اما شأن و منزلتی که وی در عکس هایش به آن ها می بخشد بسیار ارزشمندتر است.
تصاویری که او از بی خانمان ها و معتادان به مواد مخدر تهیه می کند،فریادی گوش خراش از محنت و مشقت این افراد نیست.آوازیست سحرآمیز که درد و رنج این انسان ها را به جای لاپوشی و ترس، در گوش مخاطب نجوا میکند.

در حال حاضر "لی جفریز" الهام بخش افراد و هنرمندان بسیاری در دنیا شده است.
لاکن هستند کسانی که به این شیوه یِ کار انتقاد داشته باشند.اگرچه زیبایی شناسی فقر یک عبارت جدید است،اما منتقد مارکسیست "والتر بنیامین " (Walter bendix schonflies benjamin)بروز آن را در دهه 1930 میلادی هشدار داده بود. او عدم رضایت اش از عکاسی که موفق شده بود،تنگ دستی رقت انگیز مردم را با بهره گیری از تکنولوژی های باب روز به موضوعی لذت آفرین بدل کند  اعلام نموده و این روش را چیزی جز زیبا پرستی زدگی (aestheticizing) نمی داند.همچنین سوزان سونتاگ(Susan sontag)  ابراز نگرانی می کند از این که تقاضای فرهنگی برای عکس هایی که از نظر زیبا شناختی دلپذیر باشند موجب شده است که حتی دلسوزترین روزنامه نگاران نیز برای از دست ندادن مخاطبشان به دنبال آن باشند. وی مجموعه عکس یوجین اسمیت (William Eugene smith) از روستاییان "میناماتا" که محکوم به مرگی تدریجی هستند و مجموعه عکس کارگران خردسال اثر لویس هاین (Lewis wickes hine) را به خاطر ترکیب بندی های دلپذیر و چشم اندازهای شکیل،دلیلی بر ادعای خود می داند و اصرار دارد بر این موضوع که اسنادی این چنین، باعث می شود تا بین ما و آن وقایع فاصله بیوفتد و موضوع اصلی خنثی شده و تحت شعاع زیبایی پرستی زدگی قرار بگیرد.(Criticizing Photographs )

حال "لی جفریز" ترجیح می دهد، فقر را در لفافی از حریر پیچیده تا حس کنجکاوی و تخیل مخاطب اش را به چالش بکشد و به دنبال آن مشارکت بیشتری را جلب کند. در سال های اخیر"لی جفریز" دامنه کار خود را به لحاظ جغرافیایی گسترش داده و پا را از لندن فراتر گذاشته،یونان،آمریکا و دیگر کشور های دنیا را نیز به دنبال تولید آثارش و در نهایت اثرگذاری گسترده تر در می نوردد.ابزاری که " لی جفریز از آن استفده میکند بسیار ساده است.او از یک دوربین canon 5D به همراه یک لنز زوم با فصله ی کانونی 200-70 و یک بازتاب دهنده بهره میبرد و ادیت فایل هایش را در نرم افزارهای light room وphotoshop  انجام میدهد.وقتی از شیوه و جزییات رسیدنِ به این سبک از او سوال میشود اینگونه پاسخ میدهد: به هیچ وجه قصد ندارم  تمام آثارم را به یک روش به سرانجام برسانم اما با استفاده یِ صحیح از داجینگ ، برنینگ و رسیدن به یک کنتراست مناسب به دنبال هدف ام هستم.
وی علاوه بر چاپ کتاب،زمینه های بیرونیِ مهم دیگری را نیز در اختیار گرفته و اکنون اغلب علاقه مندانش آثار وی را در 500 pix،instagram و flicker دنبال می کنند./ امیر حاجی عباسی
منابع
1-مقاله زیبایی شناسی فقر،قحطی و آوارگی در تصاویر کتاب های کودکان نوشته جینز تیله ، ترجمه هادی تقوی.انتشارات کلمه
2-کتاب نقد عکس (Criticizing Photographs) نوشته ی تری برت (terry barrett) ترجمه دکتر اسماعیل عباسی
3- http://time.com/3785517/portraits-of-the-homless-by-lee-jeffries
4- http://www.yellowkorner.com/en/artists/lee-jeffries-214.html
5- http://instagrafite.com/an-interview-with-photographer-lee-jeffries/

مکالمه عکس و زبان پس از رمز گشایی/یوریک کریم‌مسیحی

وقتی زبانمان ناتوان است نمی‌توانیم صاحب ایده شویم

وقتی زبانمان ناتوان است نمی‌توانیم صاحب ایده شویم

هدیه سادات میرمرتضوی/ سرویس هنر خبرگزاری رضوی
یوریک کریم‌مسیحی شاکی و غمگین است و دلش گرفته از زبانی که به ابتذال کشیده شده. از عکاسی که دستش از بس روی دکمه شاتر رفته درد می‌کند ولی دریغ از یک عکس خوب که در میان تصاویرش دیده شود. می‌گوید شاید نتواند برای این این جامعه ابتذال‌زده کاری بکند. ولی خوشحال است که می‌تواند به بهانه یک دورهمی صمیمی، دغدغه‌هایش را با دیگران در میان بگذارد. در دومین نشست تخصصی عکاسی از سلسله نشست‌های "آن" در بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع)، یوریک کریم‌مسیحی مهمان عکاسان مشهدی شده است. او که به قول کیارنگ علایی دبیر این نشست، یک ذوالفنون به معنای واقعی است. هنرمندی چند بُعدی و صاحبنظر در حوزه‌های عکاسی و ادبیات که در عصر پاییزی نوزده آبان، به نشست "آن" آمده تا علاقه‌مندان را با مبحث «مکالمه عکس و زبان پس از رمزگشایی» آشنا کند و به این بهانه، زبان و ادبیات را به هنر عکاسی پیوند بزند.


لذت ادبیات و عکاسی
ساعت 14:15 است و قرار جلسه ساعت 15. ولی با وجود 45 دقیقه باقی مانده تا شروع نشست، صندلی‌ها در حال پر شدن است. شاید تجربه ازدحام جمعیت در جلسه قبل باعث شده عکاسان و هنرجویان عکاسی به این زودی در بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) حضور پیدا کنند. کیارنگ علایی دبیر نشست در تلاش و تکاپو است و یک لحظه هم نمی‌نشیند. مدام از این طرف سالن به آن طرف در حرکت است. با مهمانان خوش و بش می‌کند و برای آن‌ها که جایی ندارند، جا پیدا می‌کند. هر چند در این جلسه هم در نهایت، عده‌ای مجبور می‌شوند بایستند و برخی هم نشسته روی زمین به صحبت‌های استاد یوریک کریم‌مسیحی گوش بدهند. استادی که بنا به گفته دبیر نشست عکاسی "آن"، بیشتر سبقه‌اش به طراحی گرافیک و کاریکاتور در دهه 70 برمی‌گردد. خالق کتاب‌هایی در عرصه ادبیات مانند "نفس عمیق"، "بزرگراه بزرگ"، "جاده"، طبقه همکف و آثاری در زمینه عکس مانند: "نگاهم کن، خیالم کن"! "عکس و دیدن عکس"، "شب سپیده می‌زند باری دیگر"، "مقدمه‌ی پشت صحنه سینمای ایران" و "اول شخص مفرد" است. حالا فضای سالن پر شده از مشتاقان و بالاخره استاد کریم‌مسیحی هم وارد می‌شود و با صمیمیت به حاضرین سلام می‌کند. کسی که به تعبیر کیارنگ علایی، خصوصیت بارزش مهربانی و حمایتگری است و قدرت تاثیرگذاری‌اش بر دیگران و در عین حال داشتن روحیه فوق‌العاده حساسی که از ویژگی‌های هنرمندان اصیل است. علایی که خود از عکاسان سرشناس است و دستی هم بر قلم دارد، در وصف مهمان جلسه می‌گوید: «یوریک کریم‌مسیحی هنرمندی استثنایی در حوزه ادبیات و عکاسی است. آشنایی من با او با کتاب "رویا، شادی، خاطره و دیگران" بود. کتابی که نشان داده این نویسنده تا چه حد درباره دنیای زنان شناخت دارد. استاد، آخرین اثرش کتاب "صد میدان" را با صد داستان موقعیت از میدان‌های صدگانه نارمک تهران نوشته که فصل مشترک مکان‌ها و آدم‌ها، اثری جذاب به وجود آورده است. او با کتاب‌هایش در زمینه عکاسی کمک کرده به کسانی که نه می‌خواهند خیلی جدی به عکاسی بپردازند و نه وجه ادبیات داستانی

به شکل حرفه‌ای برایشان اهمیت دارد. بلکه دوست دارند از ادبیات و عکس لذت ببرند. مانند کتاب "در جهت عکس؛ 39 عکس 39 جستار" که زمان انتشار آن، کمتر نگاهی به این شکل نسبت به عکس وجود داشت و انگار در آن نوعی نگاه شهودی و گاهی متافیزیکی به عکس‌ها دیده می‌شود. نگاهی که کمک می‌کند تا عکس‌ها جور دیگری دیده شوند و برای مخاطب عام خیلی جذاب است. در اهمیت و اعتبار این کتاب همین بس که "تری برت" استاد دانشگاه تگزاس شمالی و اوهایو بر آن یادداشت کوتاهی نوشته و نوع نگاه و پرداخت استاد را مورد ستایش قرار داده است» بنا به گفته کیارنگ علایی، یوریک کریم‌مسیحی هنرمندی است با دقت بالا که برای کسی که کار اول او عکاسی نیست، این خصوصیت مورد احترام و ستایش است. او آنقدر نگاه تیزبینی دارد که در یک پرواز صبح زود فرودگاه مهرآباد، کلاغی را که روی بال هواپیما نشسته می‌بیند و به آن وجه روایی می‌دهد.

من به فارسی فکر می‌کنم
حالا نوبت یوریک کریم‌مسیحی است که بعد از معرفی کیارنگ علایی، صحبتش را شروع کند: «امروز سومین جلسه‌ای است که درباره موضوع "مکالمه عکس و زبان پس از رمزگشایی" صحبت می‌کنم و دوست دارم این جلسه با صحبت‌های شما کامل‌تر از جلسات قبل شود. انتظار دارم انتقاد و مخالفت و نظر بشنوم. لزومی ندارد کسی به من بگوید درست می‌گویی. بلکه باید بگوید تو غلط می‌گویی. البته انتقاد در جمع، مرسوم نیست و زمان نسل ما سخت‌تر بود و در دوره نسل شما خیلی بهتر است. بخش اول این نشست را به بحث زبان اختصاص می‌دهیم و در بخش دوم هم به عکس می‌پردازیم که ناشی از همان زبان است. کیارنگ عزیز در حرف‌هایش کلمه‌ای گفت درباره اصالت. من همیشه به طرز خودخواهانه‌ای به خودم برگشتم و هر چه از نظر خودم درست بوده را قبول داشتم و وقتی فهمیدم غلط است آن را پذیرفته‌ام. به خاطر همین هر اثری دارم از خودم است و به همین دلیل، وقتی کیارنگ می‌گوید معلوم نیست نوشته‌هایم نقد و تفسیر و تحلیل است یا یادداشت و بررسی، من کارم را انجام داده‌ام و شاید اگر این نوشته‌ها را روز دیگری و تحت حادثه‌ای مثل دیده فیلم یا صحنه‌ای در خیابان می‌نوشتم، چیز دیگری می‌شد. همیشه به این وجه پایبند بوده‌ام و به همین دلیل کم‌کم احساس کردم چقدر زبان اهمیت دارد. در ابتدا فکر می‌کردم زبان، وسیله ارتباط برقرار کردن و اندیشیدن ماست. اوایل انقلاب در یکی از سخنرانی‌های موزه هنرهای معاصر، از یک نفر شنیدم که می‌گفت: "من به فارسی فکر می‌کنم". آن شخص، کارگردان بزرگی بود و با او افتخار همکاری داشتم و درباره این موضوع صحبت کردیم. این حرف من را تکان شدیدی داد. آن وقت بود که متوجه شدم من هم مثل او فکر می‌کنم و موضوع زبان برایم اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد. دنبال این موضوع رفتم و به خیلی چیزها رسیدم که اینجا با شما در میان می‌گذارم».


همه چیز زبان است
این نویسنده و پژوهش‌گر، در ابتدای مبحث مربوط به زبان، جملاتی را درباره زبان از علمای اندیشه و حکمت نقل می‌کند تا به قول خودش بهانه‌هایی برای ورود به بحث باشد: «مهم‌ترین جمله را از "هایدگر" شنیدم که می‌گوید "زبان،


خانه هستی است" و "لیوتار" درباره زبان می‌گوید: "انسان چیزی جز گزاره زبانی نیست". هایدگر در ادامه، سخت‌گیرانه‌تر پیش می‌رود: "زبان خودش با خودش مکالمه می‌کند". این زبان برای اینکه مکالمه با خودش انجام دهد احتیاج به فضا دارد. این فضا انسان است. یعنی فضا وارد انسان می‌شود و انسان وسیله مکالمه زبان با زبان خواهد شد. این وسط خودش هم چیزهایی پیدا کرده و خیال می‌کند زبان بخشی از خودش است. زبان آنقدر اصیل، بزرگ، کلان و همه چیز است که وقتی از "چامسکی" پرسیدند نوزاد که به دنیا می‌آید زبان ندارد، پس چطور می‌فهمد وقتی گریه کند مادرش می‌آید و اگر بخندد پدرش خوشحال می‌شود؟ چامسکی می‌گوید نوزاد، این را در دستگاه زبانی خودش می‌فهمد. دستگاهی که وجود دارد ولی هنوز شکل نگرفته است. اندیشمند خیلی بزرگی به نام "آگامبن"، که اثر ارزنده‌ای با اندیشه‌های درخشان به نام "بازمانده‌های آشویتس" دارد، نظر دیگری می‌دهد. او عقیده دارد ما نمی‌توانیم بگوییم حیوان زبان دارد. زیرا حیوان با زبان به دنیا می‌آید و زبانش با تولد با خودش همراه هست. بنابراین زندگی حیوان تقسیم به دو مرحله نمی‌شود. ولی زندگی انسان تقسیم به دو مرحله می‌شود. چون زبان را کشف می‌کند. نظر من به چامسکی نزدیک است چرا که نمی‌خواهم تصور کنم بیرون از زبان، چیزی وجود داشته باشد. ما همه چیز را با زبان تصور می‌کنیم. حتی سکوتمان و خوابی که می‌بینیم و آنچه می‌چشیم. حتی چیزی که قادر نیستیم بیان کنیم به ناتوانی ما در چارچوب زبانی برمی‌گردد. ارسطو در 2500 سال قبل می‌گوید: "همه چیز زبان است". هایدگر جمله‌ای مهم دارد: "انسان، آفریننده زبان نیست و آفریده آن است". هایدگر اینجا نقطه می‌گذارد و جمله‌اش را به پایان می‌برد. ولی به نظر من این زایش، بی پایان است. تصور کنید انسان‌های نخستین، وقتی می‌خواستند به دیگری با اشکال بگویند ماموت را چگونه شکار کرده، آن زبان به زبان امروزی ما رسیده است. من تصور می‌کنم زبان انسان را بالغ می‌کند و انسان زبان را و هر دو با هم بزرگ می‌شوند. نکته دیگر درباره موضوع زبان این است که ارسطو و افلاطون معتقد بودند زبان گفتاری، اهمیت دارد نه نوشتاری. اما "دریدا" می‌گوید: "سکوت و نوشتار از گفتار ارزش بیشتری دارد" این نظر، آشکارا نقطه نظر مقابل ارسطو و افلاطون که به یک تفاوت تاریخی برمی‌گردد. مثل دکارت که عقیده داشته زیبایی فقط در چیزهای بصری و نه شنیداری است. حالا تصور کنید فقط موسیقی از زمان دکارت تا به حال دچار چه تحولات عظیمی شده است».

زبان در تمدن‌های بزرگ
این منتقد برجسته در ادامه صحبت‌هایش به نکته جالبی اشاره می‌کند: «من وقتی به خودم اجازه می‌دهم به جمله دکارت، با تردید نگاه کنم انتظار دارم شما هم همین کار را بکنید. شما با همان زبان شروع کنید و یقین‌هایتان را کنار بگذارید. یقین‌ها شناور و موقت هستند». کریم‌مسیحی ادامه می‌دهد: «در جستجو درباره اهمیت دادن به زبان، فکرم سمت تمدن‌های خیلی بزرگ و عمده رفت که الان تقریبا از هیچکدام چیزی نداریم. به این 5 تمدن
توجه کردم و همینطور تمدن "اینکاها" در آمریکای لاتین که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. فکر کردم چرا چین و هند که هم‌مرز هستند تمدنشان از هم جداست ولی چین و ژاپن و کره یک تمدن دارند؟ یا تمدن مصر و یونان که خیلی نزدیک‌اند از هم جدا است؟ به نظرم رسید اینجا هم زبان نقش پیدا می‌کند. مثلا زبان شرق دور، تماما به یک قلمروی خانوادگی تعلق می‌گیرد و همه گردش زبانی و هیروگلیف و زبان تصویری، در هر تمدن جدا از هم است. زبان، بده بستان با زندگی اجتماعی مردم دارد. زبان زندگی را می‌سازد و انسان‌ها زبان را. بنابراین چینی‌ها کلمات یک حرفی دارند و ما کلمات هفت هشت حرفی داریم این کیفیت و نوع زبان که هر جامعه‌ای خودش در موقعیت‌های اجتماعی ساخته، برمی‌گردد به آنچه مردم آن جامعه بودند. یعنی وقتی در زبان آلمانی تعمیرگاه تلویزیون رنگی یک کلمه است به خاطر این است که آلمانی‌ها بر اساس نوع فرهنگ  و زندگی‌شان این کلمه را ساختند. وقتی بعد از انقلاب اکتبر، اکثر کشاورزان سیب‌زمینی کاشتند، زبان مردمی که همه سیب‌زمینی می‌کارند، خاص خودشان می‌شود. اگر بخواهیم به خودمان برگردیم که این مثال برایمان آشناتر شود، ما تفاوت خیلی جدی در فلسفه و عرفان ایرانی با عرب داریم. قاسم هاشمی‌نژاد در کتاب "سیبی و دو آینه"، دو مقدمه مفصل دارد و به این تفاوت اشاره می‌کند که چطور زبان ما، منش فرهنگی ما را ساخت و زبان عربی، منش فرهنگی آن‌ها را».
ایده و فکر داشته باشیم
«آپشن، دیفالت، فیک، سلبریتی، لست سین، بیزینس، ویو، کات، نوستالژیک، جوین، پرفورمانس، سورپرایز، منو، متریال، روتین و...» این‌ها چند نمونه از کلماتی هستند که مدرس نشست دوم عکاسی "آن" فهرست می‌کند تا از اوضاع بغرنج زبان در جامعه فعلی‌مان بگوید. کریم‌مسیحی دردمندانه ادامه می‌دهد: «زبانی که الان به کار می‌بریم نابود شده است و هیچی از آن درنمی‌آید. نه عکاس و نه اندیشمند. فقط نگاه می‌کنیم ببینیم چه کسی کارش خوب است تا مثل او شویم و اصالت و عمق را فراموش کرده‌ایم». این هنرمند، می‌گوید: «کلماتی که برایتان خواندم، زبان روزمره ما را تشکیل می‌دهد و حقیقت این است که ما با این زبان نمی‌توانیم فکر کنیم چه برسد به اینکه عکاسی کنیم. بارها شده که در حوزه عکاسی، بچه‌های پر انرژی و با حسن نیت با من صحبت می‌کنند و می‌گویند ما کتاب چاپ کردیم، نمایشگاه گذاشتیم، برگزیده شدیم و...حالا باید چکار کنیم؟ این بچه‌ها در عکاسی به بن‌بست رسیدند. افرادی که از هر چه دلشان خواسته روزانه 1000 عکس گرفتند. حالا فقط یک نفر از شما تصور کنید چند تا از عکس‌هایی که روزانه می‌گیرید در ذهنتان است؟ دلمان خوش است عکس می‌گیریم و عکاس هستیم؟ پس چرا به بن‌بست می‌رسیم؟ به خاطر اینکه به جای اینکه فکر کنیم، از روی دست همدیگر تقلب می‌کنیم. البته چطور فکر کنیم وقتی زبانمان این است و خودمان داریم ابزار فکر کردنمان را از بین می‌بریم؟ مدام دوربینمان را تقویت می‌کنیم که مهم است ولی مهم‌ترین نیست. کسی که این دوربین دستش است باید فکر و ایده داشته باشد. وقتی کلمات کلیشه‌ای و توخالی به
کار می‌بریم، غیر ممکن است فکرمان کلیشه‌ای نباشد. رسانه ملی از همه بدتر است و با واژه‌های اشتباه می‌خواهد درست حرف زدن را به جامعه یاد بدهد. از این زبان چیزی در نمی‌آید. چرا این همه عکاس داریم و چهار تا عکسشان یادمان نمی‌ماند؟ چرا زمانی عکس‌ها می‌درخشید و به یاد همه می‌ماند ولی الان هیچ تولیدی نداریم؟ عکاسی یک زمان دو چیز بود. یکی کالای فرهنگی و دوم اثری هنری. الان هیچکدام نیست. اگر می‌خواهیم احیا شود کار خودمان است. وقتی زبانمان ناتوان است نمی‌توانیم صاحب ایده شویم. جوانی برایم عکسی فرستاد و دلخور بود که این عکس خوب را گرفته و در مسابقه قبول نشده است. گفت 300 عکس گرفته و از بینش این عکس را انتخاب کرده است. ما یک زمان، حلقه‌ای 36 تایی می‌گرفتیم و یک ماه طول می‌کشید آن را تمام کنیم. آن زمان نمی‌دانستیم با عکس نگرفتن داریم عکاس می‌شویم. با تکنولوژی کاری کردند که عکاسی از یک کالای نجیب فرهنگی و یک هنر والا تبدیل به چیزی پوچ شود. نتیجه این می‌شود که عکاس به بن‌بست می‌رسد. یک بار از یکی‌شان خواستم روزی 5 تا عکس بگیرد. مثل یکجور ترک اعتیاد. با این حرف حالش بد شد».

ابتذال؛ گریز از اندیشیدن و بازاندیشی
یوریک کریم‌مسیحی، در تعریف بیشتر مبحث ابتذال می‌گوید: «عکاسی، جزء ناچیزی در مجموعه زبانی است. در حقیقت زبان فارسی از بین رفته و باید یک نوار مشکی کنار قابش بگذاریم. وقتی زبان را از کارکردش خارج کنیم، مبتذل می‌شود و در نتیجه نگاه هم به ابتذال کشیده می‌شود و به کلیشه‌ای می‌رسیم که زیرمجموعه ابتذال است. بعد، طرف می‌گوید چرا کسی با وجود دوربین 20 میلیونی، به عکس‌های من توجه ندارد»؟ برایتان از مقاله‌ بابک احمدی به نام "با ابتذال" می‌خوانم که خیلی کوتاه ولی جامع آن را تعریف می‌کند: "ابتذال، همان پیش پا افتادگی است. رفتار کلیشه‌ای. گریز از اندیشیدن و بازاندیشی. ساده‌گرایی افراطی که تا حد ساده‌لوحی پیش می‌رود و سرانجام با نادانی شرم‌آوری همراه می‌شود. مثل هر چیز سطحی زندگی سطحی ما از هر دریای ژرف، می‌ترسد. گفته، نوشته یا اثر هنری پیش پا افتاده، معنایی یکه را به شیوه‌ای نااندیشیده منتقل می‌کند. ابتذال، گریز از چند معنایی، چندگانگی و مقاومت در برابر ابهام است. وانمود کردن دانایی است جایی که کسب و حتی خواست دانایی مشقت فراوان می‌طلبد". در ادامه بحث، استاد کریم‌مسیحی از آسیب‌های نمایشگاه گذاشتن برای هنرمندان جوان می‌گوید: «دختر 22 ساله خواهرم اصرار داشت نمایشگاه بگذارد. خیلی با ملایمتش تلاش کردم منصرفش کنم. به او گفتم نمایشگاه برای 45 سالگی به بعد است. نمایشگاه زدن، آفتی است که خود من پارسال بعد از ارائه آثارم در نمایشگاه متوجه شدم چقدر مخوف است و چه شهرت و پول و فسادی در آن وجود دارد. عکاسی که با همان زبان عکاسی کرده  و عکس‌هایش را برای نمایشگاه فروخته به طریق اولی مجبور است تابع سلیقه خریدار عمل کند. خریداری که بدترین نوعش نوکیسه‌های بی سلیقه می‌شود و بهترین، قدیمی‌های با سلیقه و کلکسیون‌دار. صادقانه اعتراف کنم من خودم هم به این موضوع فکر می‌کنم. وقتی من نمایشگاه بگذارم، نمی‌خواهم کلی هزینه کنم و بعد، دوباره عکمس‌ها را به خانه برگردانم. پس باید کاری کنم عکس‌ها فروخته شوند و این کشمش دائم وجود دارد. بچه‌های امروزی می‌خواهند آثارشان را بفروشند. شهرت و ثروت و محبوبیت می‌خواهند».
 ایده‌پردازی خوب، حاصل فکر کردن است
هنرمند عکاس در ادامه این نشست می‌گوید: «بحث دیگری که در عکاسی اهمیت فراوان دارد، عکس دیدن است. ما در حقیقت عکس نمی‌بینیم. بلکه عکس ورق می‌زنیم. یک موقعی هست عکس دیدن یعنی شما دقت می‌کنید تمام لایه‌ها و وجوه عکس و مفاهیم و تمام عناصر و اجزای آن را ببینید». او سپس با اشاره به تصویر روی مونیتور که جسد یک زن را نشان می‌دهد می‌گوید: «من بعد از بارها دیدن این عکس متوجه شدم در خونی که روی زمین ریخته، صورت این خانم نقش بسته است. بعضی عکس‌ها اینطور است و باید آن‌ها را زیاد نگاه کنید».  تصویر دیگری از کودکی زلزله‌زده است که با گریه، پارچه‌ای مشکی در دست دارد. کریم‌مسیحی درباره عکس توضیح می‌دهد شاید در نگاه اول چیز زیادی از عکس دستگیرمان نشود ولی وقتی متوجه شویم کودک، لباس پدرش را که در حال دفن شدن است بغل کرده، تازه متوجه عمق این تصویر خواهیم شد. او سپس به تصاویر دیگری می‌پردازد. مثل تصاویر ثبت شده توسط عکاس بزرگی به نام "جان کاپلانس" که طبق گفته سخنران این نشست، همیشه به نوعی متفاوت عکاسی می‌کرد. عکس‌هایی سیاه و سفید از اعضای بدن، انگشت نقرس، قوز بدن، پوست چروکیده و... عکاسی که به شدت اصیل و متکی به سلیقه خودش است. کریم‌مسیحی درباره بحث ایده‌پردازی می‌گوید: «به تعدادی عکاس، موضوعی واحد دادند. یک آدم چوبی اندازه آدم که از آن عکس بگیرند. از این موضوع، برخی ایده‌های ناب و جالب به دست آمد. ایده اینجا شکل می‌گیرد و برداشت من نسبت به موضوعی است که در اختیار همه قرار دارد. ایده‌پردازی خوب، حاصل فکر کردن است». او در پایان صحبت‌هایش تاکید می‌کند: «یک عکس، حاصل ایدئولوژی عکاس آن است. بنابراین نباید از نقدها بترسید و از عکسی که گرفتید پشیمان شوید. پای اشتباهاتتان بایستید و بر عقاید خود پایبند باشید. این، خیلی بهتر است تا بخواهیم کورکورانه تقلید کنیم». در ادامه جلسه، شرکت‌کنندگان به مباحث مختلفی اشاره می‌کنند. مثل اینکه شاید فضای مجازی و عصر بمباران رسانه‌ای که در آن قرار داریم اقتضای این دوران است و باید اتفاق بیفتد. استاد در جواب این صحبت تاکید می کند اتفاق خودش نمی‌افتد و ما با تصمیم خود می‌توانیم جلوی آسیب‌های ناشی از این دوران را بگیریم. شرکت‌کننده دیگری در بحث اصالت عکس، تفاوت آن را با عکاسی استیج و همراه با چیدمان می‌پرسد و استاد کریم‌مسیحی تاکید می‌کند عکسی که موضوعش استیج است و عکاس به آن اذعان دارد فرق می‌کند با عکسی که ساختگی است و عکاس وانمود می‌کند آن را مستند برداشته است. جلسه به پایان می‌رسد و حاضرین، رفته‌رفته پراکنده می‌شوند. افرادی که حتما حالا توی ذهنشان دریچه‌های جدیدی باز شده است. از پایبندی به زبان درست تا عکاسی با اصالت، خوب دیدن و خوب فکر کردن.



برپایی نمایشگاهی از آثار عکاس جوان ایرانی در گالری .. اورادئا رومانی


نمایشگاهی ا ز آثار عکاسی« ندا صیامی » از عکاسان مشهدی ‌با عنوان( اکسپو فتو آرت)  در بیستم آبانماه سال جاری در گالری موزه ی هنر و تکنیک (”Ștefan Tóth István” Technical and Art  Photography   Museum)  شهراورادئا کشور رومانی افتتاح گردید ، این نمایشگاه که در برگیرنده ی ۱۰۰ اثر عکاسی در موضوعات عکاسی استودیویی ،عکاسی در فضای باز ، پرتره ، مستند اجتماعی ، خلاقه و گردشگری است ، بمدت ۱۰ روز از تاریخ بیستم  الی سی ام آبانماه ۱۳۹۷ در شهر( اورادئا) این کشور ادامه خواهد داشت.

برپایی این نمایشگاه با همکاری انجمن «یورو فتو آرت» کشور رومانی ( EFA)  با موسسه مطالعات عکاسی آبگینه ( APSI)   از ایران و حمایت انجمن همکاران تصویر( ICS ) ‌آمریکا و همچنین دفتر فدراسیون بین المللی هنر عکاسی در رومانی (FIAP ) ،سازماندهی و برگزار شده است.