ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه
ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه

مجموعه هنری و مجموعه داری/ سوزان سونتاگ


مجموعه هنری و مجموعه داری/ سوزان سونتاگ/ / /  ترجمه فرزانه دوستی

مجموعه هنری و مجموعه داری سوزان سونتاگ مجله عکس نوریاتو

لذت جمع‌ کردن از کودکی با ماست. جمع کردن سنگ‌های رنگی کنار ساحل، عکس‌های آدامس، یادگاری‌های قدیمی؛ لذت داشتن مجموعه‌ ای منحصر به فرد و از آن خود. لذت جست‌و‌جویی همیشگی در مسیر کمال. سوزان سونتاگ، که بنای رمان «شیفته آتش‌فشان» خود را بر زندگی یک مجموعه‌دار آثار نقاشی گذاشته بود، در متنی که می‌خوانید از کسانی می‌گوید که این دل‌مشغولی را هرگز از دست نمی‌دهند. چه مجموعه‌دار سکه باشند چه نقاشی چه عکس، لذت جمع کردن همیشه با آن‌هاست.تا میبینی اش قند توی دلت آب می‌شود، ولی به روی خودت نمی‌آوری. نمیخواهی صاحب الانش بفهمد چقدر برایت با ارزش است. نمیخواهی قیمت را بالا بکشد یا مبادا کاری کنی که اصلا نفروشد. پس بی محلی میکنی، خودت را میزنی به آن راه، میروی سراغ مورد بعدی یا شاید هم بروی بیرون و بگی دوباره برمیگردی. در نقش کسی فرو میروی که کمی علاقمند هست ولی هول نشده. نظرش جلب شده، حتی وسوسه شده اما اغوا و جادو نشده. کسی که به صرف اینکه تصاحبش کند حاظر نیست بیشتر از قیمت اولیه دست به جیب شود. مجموعه دار یک بازیگر است. شادی مجموعه دار هیچ وقت خالص نیست، همیشه یک تشویشی همراه دارد. چون همیشه چیز بهتری آن بیرون وجود دارد، شاید یک چیز مهم تر.

برای اینکه یک قدم به سمت تکمیل مجموعه آرمانیش بردارد، باید به دستش بیاورد. اما این مجموعه آرمانی که هر مجموعه داری برایش له له می‌زند، خیال باطلی است. یک مجموعه‌ کامل از چیزی خاص، آن کمالی نیست که مجموعه دار پی‌اش می‌گردد. هیچ بعید نیست کل آثار یک نقاش معروف مرحوم، گوشه قصر یا کشتی یا سردابه کسی افتاده باشد. (همه آثار؟ از کجا معلوم اثر دیگری در کار نباشد؟) حتی اگر مطمعن باشی آخریش را هم گیر آورده‌ای، بلاخره احساس رضایت داشتنت کم کم می‌خوابد. مجموعه کامل مجموعه مرده است. هیچ آتیه‌ای ندارد. همین که تمامش میکنی چیزی از لذت دوست داشتنش کم می‌شود. چیزی هم نمی‌گذرد که می‌فروشی‌اش یا اهدایش میکنی و شروع می‌کنی به جست و جویی تازه.مجموعه‌های خوب بزرگند ولی کامل نیستند: میل به کمال دارند. همیشه یکی دیگر هست. حتی اگر همه چیز را به دست آورده باشی باز هم دنبال یک نسخه بهتر یا قدیمی تر از آنچه داری هستی. یا در مور اشیا تولید انبوه مثل سفالیه، کتاب یا صنایع دستی یک کپی برای روز مبادا که نکند نسخه اصلی گم شود، دزدیده شود یا بشکند یا خراب شود. یک مجموعه پشتیبان، یک مجموعه در سایه.

یک مجموعه خصوصی بینظیر، عصاره چیز هایی است که شورآفرین و مهیج هستند. نه تنها همیشه چیزی برای افزوده شدن به آنها وجود دارد، بلکه پیشاپیش هم بیش از انتظارند. میل مجموعه دار به زیادت و کثرت است، به وفور. بیش از حد ات و برای او کافی. کسی که تردید می‌کند و می‌پرسد:«یعنی لازمش دارم؟ این یکی واقعا ضروری است؟» مجموعه دار نیست. مجموعه همواره چیزی بیش از ضرورت در خود دارد.

 

 


"در خلوت تنهایی یک عکاس"/ امیر حاجی عباسی /



"در خلوت تنهایی یک عکاس"


«گفتاری برمجموعه عکس " تنهایی" آرزو قاسمی»

« امیر حاجی عباسی »




    تصویر دو آب پاش فیروزه ای رنگ پلاستیکی با فاصله ای کم از هم و بصورت واژگون در جلوی کادر و رها شده در پهنه ی وسیعی از چمن های تازه کوتاه شده ی هموار، یکی از عکس های مجموعه ی« تنهایی» از آثار آرزو قاسمی است. همانطور که چشم در راستای منطقی دید از پایین کادر به بالا می رود ،در مرز یک سوم بالای کادر و در راستای طول ، دو ردیف موازی از سنگ قبر های غیر همسان ، درختان انبوه بی برگ و آسمانی ابری به چشم می خورد و با وجود رنگی بودن این عکس، تم آبی حاکم برآن حس سرمای هوای موجود در فضای عکس را بیشتر می کند. در دیگر عکس های این مجموعه ، اشیاء رها شده در یک فضای سرد و بی روح و فاقد حضور انسانی به همراه تم غالب رنگ سرد، خودنمایی می کند. در این مجموعه هر شیء روایت جدیدی را شروع می کند ، و به رغم نداشتن ساختاری داستانی ، مخاطب را از تصویری به تصویری دیگر فرا می خواند.





آرزو قاسمی دانش آموخته گرافیک و بزرگ شده ی شهر مشهد است .آشنایی او به عکاسی نشات گرفته ازهمان دوران تحصیل و گذراندن چند واحد عکاسی است. او مدتی است که از ایران مهاجرت کرده و فعلا مقیم کشور سوئد است .آرزو عکاسی را دغدغه ی اصلی زندگی اش نمی داند و پرداختن به این مقوله را ، تنها برای به اشتراک گذاشتن حس درونی اش با دیگران دنبال می کند.او می گوید سخت ترین دوران مهاجرت ، یعنی سیاه زندگی کردن و عدم اعتماد به نفس که گریبانگیر همه ی مهاجران می شود ، باعث کم شدن ارتباط هایش شده است وحاصل این دوران و محدودیت های دشوار آن را، رسیدن به نگاهی متفاوت به اطراف خود می داند.




  دیدگاهی شخصی که در آن اشیاء برایش ماهیتی جدید پیدا کرده اند. او در این مکاشفه پا را از نشانه های فیزیکی و بصری اشیاء فراتر گذاشته و در پی درک رموز معنایی آن است .رابطه تعدد با معنای اشیاء و فضا های خاص در این مجموعه ، یاد آور نظریه ی "جیوردانو برونو" در تعریف از فضا است که می گوید: فضا مجموعه ای است از روابط میان اشیاء. اینگونه است که پیرامونش پر می شود از نشانه های انتزاعی و او نسبت به این اتمسفر، دریافتی وسیع تر پیدا میکند. در نگاه اول ، وی از اشیاء به عنوان یک سوژه استفاده کرده تا ابژه ی غم انگیز و درونی اش را در برهه ای از زمان منجمد کرده و به مخاطبش تحویل دهد . لیکن با نگاهی عمیق تر اینگونه می شود نتیجه گرفت ، که او سعی دارد  در تنها ترین لحظاتش با ثبت این اشیاء فضای خالی درون اش را که با دل کندن از علایقش ،در طی دوران مهاجرت بوجود آمده است را پر کند. عکس های قاسمی به لحاظ ، ترکیب بندی پیچیدگی کمی دارند و در اکثر موارد نقطه ی قوی مورد نظر عکاس در مرکز تصویر قرار داده شده است و به طبع آن خالق اثر ،  نگاه مخاطب را، تنها به دیدن آنچه مد نظرش بوده هدایت می کند. ته رنگ آبی حاکم بر تمام عکس ها، به حال و هوای مجموعه کمک می کند، اما اغراق و اصرار به غلظت این رنگ در آسمان های غالبا ابری ،به شکلی بی معنا و غیر واقعی می نماید و به نظرم این نقطه ضعفی برای این مجموعه به حساب می آید.





آرزو قاسمی در حال حاضر به اجبار زمینه ی انتشار بیرونی که برای آثارش انتخاب نموده نشر در فضای مجازی است ولی هدف گذاری وی در آینده برگزاری نمایشگاه و چاپ کتاب در کشور سوئد است تا به این وسیله جایگاه خود را به عنوان هنرمند تثبیت کرده و مخاطبین جدیدی را نیز بیابد.





پی نوشت:

-          سیاه زندگی کردن اصطلاحی است بین مهاجرین غیر قانونی به معنای زندگی مخفی تا پایان مهلت ویزا در کشوری که قرار است در آن ثبت نام کنند

-          Giordano Bruno

 

منابع

-          انسان در محاصره اشیاء" میترا فردوسی"

-          مصاحبه اختصاصی با خانم آرزو قاسمی

-          http://www.bbc.com/persian/interactivity/debate/story/2005/11/051119_h_immigrant_pshyco.shtml

 



Let’s See Ourselves Once Again / Hashem Javadzadeh

  

Lewis Hine -Power house mechanic working on steam


 In the time that post-modernism has brought about a chaotic condition for the process of art and has smashed everything in its confusion, it must be too soon to talk about humanitarian photography. Should we wait some more years to lapse  in order that the storm of confusion in our minds might die out or a safe coast for improvement in the process which since art began in the shape of figures on the walls of caves, might appear ?Or should we take a role and have a fair judgment of our own status?

     Primitive man started painting and carving to provide a way for his need , that is communicating with others. This phenomenon has improved till now in innumerable variety of forms such as poetry, painting, sculpture, photography, music etc. and has exerted its rules and regulations in theory in all artistic approaches from classicism to cubism, sur-realism to post-modernism, and deconstructionalism. Man has always wanted to pave the way to communicate with others, whatever the medium. In fact the various attempts made, apart from the medium which has been chosen, follow one common theme which is the aim of all these efforts, and it’s human. We now benefit from the presence of creative minds which evolve the aesthetic aspect of photography more than we benefit from the improvement made in technology and producing of photographic appliances. Along with this aesthetical aspect it has, in the course of centuries accompanied with man’s culture and art, improved photographer’s idealistic and humanitarian view and has upgraded his identity. In the course of cultural life of man, photography has had an expressive quality which, with the help of professional photographic experience, can found the ideology of humanitarianism.

     A photographer perpetuates  moments throughout history by recording them, and his work which is plane and still can recall history and correct man’s position. Here the lens of the camera is not a window through which a landscape, society and nature could be seen, but the photographer can, by presenting his personal feelings, bring about a new unit, thus expand his hidden thoughts and the effects of beauty. The photograph, though only a symbol, shows the photographer’s view on human condition which is praiseworthy in itself.

     Photography like other inventions, enables man to communicate with others more extensively  and is a universal language. To converse in such a language, if used simple and clarified , can cause a deeper, more friendly and useful communication.

      We can take pictorial photographs like the ones taken by Henry Peach Robinson (1836-1910) and George Davison (1857-1931) or give more value to photographic identity as Oscar G Rejlander (1813-1875) did in the second half of 19th century .

     We can also help create an independent identity for photography and put it  at our own and ideal’s disposal as did Eugene Ateget (1890-1976),Alfred Stieglitz (1864-1946) and Paul strand (1890-1976).

Through holding the exhibition of < Family of Man> by E. Steichen (1879-1973) in New York museum of modern arts displaying works by August Sander (1876-1964), Walker Evans (1903-1975), Henry Cartier Bresson (1908…..) and many of the young photographers following them, personal and social views  were blended.

     The time has come now to change and  promote the <Decisive Moment> of Cartier Bresson as a  moment in which plane reality is to be recorded to one in which the role of a photographer changes to a humanitarian one.

     The outstanding characteristic of these works is not <capturing flying moments>, but by magical power of photograph , a photographer is enabled to take  a more active role and that is providing human prestige and safety of the family of man through humanitarian views.

He should also try to record something in any form such as documentary photography, photo journalism, or the latest forms of photography to reveal fictions , myths, imaginary and fanciful events and mental ones, so that beyond his work a humane photographer and humanitarian photography could be visible and shine in such a way to guarantee the life of photography and its theme, contents and its subject matter.