ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه
ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه

زیبایی شناسی فقر نگاهی به مجموعه عکس بی خانمان ها اثر" لی جفریز/ امیر حاجی عباسی

زیبایی شناسی فقر
نگاهی به مجموعه عکس بی خانمان ها اثر" لی جفریز"(  lee jeffries)
امیر حاجی عباسی


     در شرایط عادی مطمئناً دیدن تصاویر دلخراش از فقر و گرسنگی و بی خانمان ها حال شما را بهتر نمی کند و سعی خواهید کرد،از آن تصاویر چشم برداشته تا آسودگی خاطر دوباره به شما باز گردد. به همین سبب روشن است که بی پرده به رخ کشیدن فجایع،برای بیدار کردن وجدان مخاطبین به هیچ وجه کافی نیست.وقایعی که دیدنشان برای جامعه تبدیل به تابو شده است. بیشتر مردم ترجیح می دهند که مقوله های دردناکی مثل فقر و گرسنگی  را در تصاویری استحاله شده ببینند.بدین ترتیب حتی کسانی که مستقیما با فقر درگیر نیستند هم با مشاهده ی یک اثر خلاقانه،که با تیز هوشی به وقایع تلخ پرداخته است، علاوه بر تاثیر بیشتر، به آرامش نیز می رسند.پدیدار شدن این احساس باعث شد تا ارایه تصویری زیبا، پر احساس و شاعرانه از نکبت و سیه روزی،دست مایه بسیاری از هنرمندان قرار بگیرد.برای مثال میتوان از نقاش آلمانی "آدریان لودویک ریشتر  "(  Adrian Ludwig Richter) نام برد.وی در آثارش از فلاکت اجتماعی،خشونت را حذف و به جای آن شفقت و دلسوزی را جایگزین میکند.او متولد درسدن و از محبوب ترین تصویر گران جهان در قرن نوزدهم است. "ریشتر"زندگی عادی طبقه ی کارگر و دهقان که ساده،بی تجمل و آمیخته با تنگدستی بود را آنچنان زیبا به تصویر میکشید،تا این قابلیت را داشته باشد که زینت بخش خانه های اشرافی طبقه ی فیودال اروپا آن دوران گردد.


عکاسان بسیاری نیز به این شیوه اقدام نموده اند، مخصوصا در دوره پیکتوریالیسم. هم اکنون نیز کسانی هستند که  سخت ترین شرایط انسانی را در کمال زیبایی و به نحوی ثبت میکنند که بتواند سرآغاز یک تحرک اجتماعی شود.از این جمله میتوان یادی کرد از عکس مشهور و دیدنیِ «شربت گل» که عکاس خبری استیو مک کوری (  Steve McCurry) از دختری جوان در کمپ پناه جویان افغانی واقع در پاکستان تهیه کرده است. عکس مذکور آنچنان پهنه وسیع جهان را طی کرد،تا کمتر کسی در دنیا پیدا شود که آن را ندیده باشد.چاپ آن تصویردر بسیاری از نشریات از جمله نشنال جئوگرافیک واطلاق لقب "مونالیزای افغان" باعث جلب توجه بسیاری از مؤسسات خیریه در جهان برای کمک به این ستم دیدگان از جنگ گردید.

در اینجا قصد نقد عکس فوق را ندارم اما واضح است که چهره تکیده و پراز حس ترس،چشمانی زیبا و نافذ،کنتراست ایده آل رنگ ها، اکسپوزمناسب و در نهایت ادیت خوب این تصویر،ابتدا مخاطب را جذب و در پی آن احساسات او را بر می انگیزد.
اما این شیوه برای علاقه مندان به عکاسی معاصر،تنها یک نام رابه یاد می آورد و او کسی نیست جز لی جفریز  عکاس آماتوری که در حین عکاسی از یک مسابقه ماراتن در لندن،به ناگاه دخترکی بی خانمان توجه اش را جلب کرد و این ماجرا سرآغازی بود برای او،تا پرتره ی بی خانمان ها به عنوان موضوع وتک تک بی خانمان های جهان را سوژه خود قرار دهد. "لی جفریز"(  lee jeffries) برای تأثیر گذاریِ حداکثری و همراه ساختن مخاطبانش،شیوه ای منحصر به فرد را در جهت خلق یک اثر زیبا به کار گرفته است. وی هیچگاه بدون اجازه از سوژه هایش برای عکاسی اقدام نمی کند.نشستن،دمخور شدن و برقراری ارتباط باعث میشود تا ابتدا احساسات این افراد را در ضمیرش ثبت و پس از آن،جوهر وجودیِ آنان را به تصویر بکشد. بدین ترتیب صمیمیتی وصف ناپذیر در تمام عکس های او موج می زند.

عکس های "جفریز" از بی خانمان ها باعث می شود تا تصور غلط ما از افراد فقیر شکسته شود. او هیچگاه زاویه ای تحقیر آمیز را برای عکاسی از آنها  بر نمی گزیند،بلکه با پایین آوردن سطح دوربین به این اشخاص عظمت و بزرگی می بخشد. وی با برانگیختن نور در چشم ها آن ها را بسیار جذاب تر از چیزی که هستند نشان میدهد(حتی در تصویری از یک مرد نابینا) و با این دست مایه، زیرکانه به دنبال تکنیک قاب در قاب  میرود،به این معنا که از چشم ها به عنوان قابی تأثیر گذار در قاب چهره سوژه هایش استفاده میکند. به این شکل بدیهی است است که ادیت ماهرانه یِ او سهمی بزرگ از زیبایی شناسیِ آثارش را به دوش می کشد.

"لی" فقر را در تاریکی به ما نشان نمی دهد.وی بکراند، پوشش و گاهاً موها را فاقد جذابیت می کند اما با بهره جستن از شیوه ی نورپردازیِ از جلو  (forward lighting)، پرتره هایش شبیه به تمثال های مذهبی به نظر میرسند.تصاویری که "جفریز" طی این فرآیند ارائه می کند در عین زیبایی، ترسناک نیز هست. آثار او فراتر از یک سند است. شاهدی است سرشار از ایمان و معصومیت و این به دست نمی آید جز در سایه ی ارتباط و عشق ورزیدن به موضوع مورد نظر اش.
"جفریز" عکاسی کردن از بی خانمان ها،انتشار و فروش عکس و به دنبال آن تحت تأثیر قرار دادن مردم عادی و سیاستمداران را به عنوان مأموریتی جدی در زندگی خود  دنبال می کند و جوایزی که از این طریق به دست می آورد به علاوه ی  درآمد فروش کتاب بی خانمان ها را صرف کمک به سازمان های مردم نهادی می کند که به این افراد می پردازند.اما شأن و منزلتی که وی در عکس هایش به آن ها می بخشد بسیار ارزشمندتر است.
تصاویری که او از بی خانمان ها و معتادان به مواد مخدر تهیه می کند،فریادی گوش خراش از محنت و مشقت این افراد نیست.آوازیست سحرآمیز که درد و رنج این انسان ها را به جای لاپوشی و ترس، در گوش مخاطب نجوا میکند.

در حال حاضر "لی جفریز" الهام بخش افراد و هنرمندان بسیاری در دنیا شده است.
لاکن هستند کسانی که به این شیوه یِ کار انتقاد داشته باشند.اگرچه زیبایی شناسی فقر یک عبارت جدید است،اما منتقد مارکسیست "والتر بنیامین " (Walter bendix schonflies benjamin)بروز آن را در دهه 1930 میلادی هشدار داده بود. او عدم رضایت اش از عکاسی که موفق شده بود،تنگ دستی رقت انگیز مردم را با بهره گیری از تکنولوژی های باب روز به موضوعی لذت آفرین بدل کند  اعلام نموده و این روش را چیزی جز زیبا پرستی زدگی (aestheticizing) نمی داند.همچنین سوزان سونتاگ(Susan sontag)  ابراز نگرانی می کند از این که تقاضای فرهنگی برای عکس هایی که از نظر زیبا شناختی دلپذیر باشند موجب شده است که حتی دلسوزترین روزنامه نگاران نیز برای از دست ندادن مخاطبشان به دنبال آن باشند. وی مجموعه عکس یوجین اسمیت (William Eugene smith) از روستاییان "میناماتا" که محکوم به مرگی تدریجی هستند و مجموعه عکس کارگران خردسال اثر لویس هاین (Lewis wickes hine) را به خاطر ترکیب بندی های دلپذیر و چشم اندازهای شکیل،دلیلی بر ادعای خود می داند و اصرار دارد بر این موضوع که اسنادی این چنین، باعث می شود تا بین ما و آن وقایع فاصله بیوفتد و موضوع اصلی خنثی شده و تحت شعاع زیبایی پرستی زدگی قرار بگیرد.(Criticizing Photographs )

حال "لی جفریز" ترجیح می دهد، فقر را در لفافی از حریر پیچیده تا حس کنجکاوی و تخیل مخاطب اش را به چالش بکشد و به دنبال آن مشارکت بیشتری را جلب کند. در سال های اخیر"لی جفریز" دامنه کار خود را به لحاظ جغرافیایی گسترش داده و پا را از لندن فراتر گذاشته،یونان،آمریکا و دیگر کشور های دنیا را نیز به دنبال تولید آثارش و در نهایت اثرگذاری گسترده تر در می نوردد.ابزاری که " لی جفریز از آن استفده میکند بسیار ساده است.او از یک دوربین canon 5D به همراه یک لنز زوم با فصله ی کانونی 200-70 و یک بازتاب دهنده بهره میبرد و ادیت فایل هایش را در نرم افزارهای light room وphotoshop  انجام میدهد.وقتی از شیوه و جزییات رسیدنِ به این سبک از او سوال میشود اینگونه پاسخ میدهد: به هیچ وجه قصد ندارم  تمام آثارم را به یک روش به سرانجام برسانم اما با استفاده یِ صحیح از داجینگ ، برنینگ و رسیدن به یک کنتراست مناسب به دنبال هدف ام هستم.
وی علاوه بر چاپ کتاب،زمینه های بیرونیِ مهم دیگری را نیز در اختیار گرفته و اکنون اغلب علاقه مندانش آثار وی را در 500 pix،instagram و flicker دنبال می کنند./ امیر حاجی عباسی
منابع
1-مقاله زیبایی شناسی فقر،قحطی و آوارگی در تصاویر کتاب های کودکان نوشته جینز تیله ، ترجمه هادی تقوی.انتشارات کلمه
2-کتاب نقد عکس (Criticizing Photographs) نوشته ی تری برت (terry barrett) ترجمه دکتر اسماعیل عباسی
3- http://time.com/3785517/portraits-of-the-homless-by-lee-jeffries
4- http://www.yellowkorner.com/en/artists/lee-jeffries-214.html
5- http://instagrafite.com/an-interview-with-photographer-lee-jeffries/

مکالمه عکس و زبان پس از رمز گشایی/یوریک کریم‌مسیحی

وقتی زبانمان ناتوان است نمی‌توانیم صاحب ایده شویم

وقتی زبانمان ناتوان است نمی‌توانیم صاحب ایده شویم

هدیه سادات میرمرتضوی/ سرویس هنر خبرگزاری رضوی
یوریک کریم‌مسیحی شاکی و غمگین است و دلش گرفته از زبانی که به ابتذال کشیده شده. از عکاسی که دستش از بس روی دکمه شاتر رفته درد می‌کند ولی دریغ از یک عکس خوب که در میان تصاویرش دیده شود. می‌گوید شاید نتواند برای این این جامعه ابتذال‌زده کاری بکند. ولی خوشحال است که می‌تواند به بهانه یک دورهمی صمیمی، دغدغه‌هایش را با دیگران در میان بگذارد. در دومین نشست تخصصی عکاسی از سلسله نشست‌های "آن" در بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع)، یوریک کریم‌مسیحی مهمان عکاسان مشهدی شده است. او که به قول کیارنگ علایی دبیر این نشست، یک ذوالفنون به معنای واقعی است. هنرمندی چند بُعدی و صاحبنظر در حوزه‌های عکاسی و ادبیات که در عصر پاییزی نوزده آبان، به نشست "آن" آمده تا علاقه‌مندان را با مبحث «مکالمه عکس و زبان پس از رمزگشایی» آشنا کند و به این بهانه، زبان و ادبیات را به هنر عکاسی پیوند بزند.


لذت ادبیات و عکاسی
ساعت 14:15 است و قرار جلسه ساعت 15. ولی با وجود 45 دقیقه باقی مانده تا شروع نشست، صندلی‌ها در حال پر شدن است. شاید تجربه ازدحام جمعیت در جلسه قبل باعث شده عکاسان و هنرجویان عکاسی به این زودی در بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) حضور پیدا کنند. کیارنگ علایی دبیر نشست در تلاش و تکاپو است و یک لحظه هم نمی‌نشیند. مدام از این طرف سالن به آن طرف در حرکت است. با مهمانان خوش و بش می‌کند و برای آن‌ها که جایی ندارند، جا پیدا می‌کند. هر چند در این جلسه هم در نهایت، عده‌ای مجبور می‌شوند بایستند و برخی هم نشسته روی زمین به صحبت‌های استاد یوریک کریم‌مسیحی گوش بدهند. استادی که بنا به گفته دبیر نشست عکاسی "آن"، بیشتر سبقه‌اش به طراحی گرافیک و کاریکاتور در دهه 70 برمی‌گردد. خالق کتاب‌هایی در عرصه ادبیات مانند "نفس عمیق"، "بزرگراه بزرگ"، "جاده"، طبقه همکف و آثاری در زمینه عکس مانند: "نگاهم کن، خیالم کن"! "عکس و دیدن عکس"، "شب سپیده می‌زند باری دیگر"، "مقدمه‌ی پشت صحنه سینمای ایران" و "اول شخص مفرد" است. حالا فضای سالن پر شده از مشتاقان و بالاخره استاد کریم‌مسیحی هم وارد می‌شود و با صمیمیت به حاضرین سلام می‌کند. کسی که به تعبیر کیارنگ علایی، خصوصیت بارزش مهربانی و حمایتگری است و قدرت تاثیرگذاری‌اش بر دیگران و در عین حال داشتن روحیه فوق‌العاده حساسی که از ویژگی‌های هنرمندان اصیل است. علایی که خود از عکاسان سرشناس است و دستی هم بر قلم دارد، در وصف مهمان جلسه می‌گوید: «یوریک کریم‌مسیحی هنرمندی استثنایی در حوزه ادبیات و عکاسی است. آشنایی من با او با کتاب "رویا، شادی، خاطره و دیگران" بود. کتابی که نشان داده این نویسنده تا چه حد درباره دنیای زنان شناخت دارد. استاد، آخرین اثرش کتاب "صد میدان" را با صد داستان موقعیت از میدان‌های صدگانه نارمک تهران نوشته که فصل مشترک مکان‌ها و آدم‌ها، اثری جذاب به وجود آورده است. او با کتاب‌هایش در زمینه عکاسی کمک کرده به کسانی که نه می‌خواهند خیلی جدی به عکاسی بپردازند و نه وجه ادبیات داستانی

به شکل حرفه‌ای برایشان اهمیت دارد. بلکه دوست دارند از ادبیات و عکس لذت ببرند. مانند کتاب "در جهت عکس؛ 39 عکس 39 جستار" که زمان انتشار آن، کمتر نگاهی به این شکل نسبت به عکس وجود داشت و انگار در آن نوعی نگاه شهودی و گاهی متافیزیکی به عکس‌ها دیده می‌شود. نگاهی که کمک می‌کند تا عکس‌ها جور دیگری دیده شوند و برای مخاطب عام خیلی جذاب است. در اهمیت و اعتبار این کتاب همین بس که "تری برت" استاد دانشگاه تگزاس شمالی و اوهایو بر آن یادداشت کوتاهی نوشته و نوع نگاه و پرداخت استاد را مورد ستایش قرار داده است» بنا به گفته کیارنگ علایی، یوریک کریم‌مسیحی هنرمندی است با دقت بالا که برای کسی که کار اول او عکاسی نیست، این خصوصیت مورد احترام و ستایش است. او آنقدر نگاه تیزبینی دارد که در یک پرواز صبح زود فرودگاه مهرآباد، کلاغی را که روی بال هواپیما نشسته می‌بیند و به آن وجه روایی می‌دهد.

من به فارسی فکر می‌کنم
حالا نوبت یوریک کریم‌مسیحی است که بعد از معرفی کیارنگ علایی، صحبتش را شروع کند: «امروز سومین جلسه‌ای است که درباره موضوع "مکالمه عکس و زبان پس از رمزگشایی" صحبت می‌کنم و دوست دارم این جلسه با صحبت‌های شما کامل‌تر از جلسات قبل شود. انتظار دارم انتقاد و مخالفت و نظر بشنوم. لزومی ندارد کسی به من بگوید درست می‌گویی. بلکه باید بگوید تو غلط می‌گویی. البته انتقاد در جمع، مرسوم نیست و زمان نسل ما سخت‌تر بود و در دوره نسل شما خیلی بهتر است. بخش اول این نشست را به بحث زبان اختصاص می‌دهیم و در بخش دوم هم به عکس می‌پردازیم که ناشی از همان زبان است. کیارنگ عزیز در حرف‌هایش کلمه‌ای گفت درباره اصالت. من همیشه به طرز خودخواهانه‌ای به خودم برگشتم و هر چه از نظر خودم درست بوده را قبول داشتم و وقتی فهمیدم غلط است آن را پذیرفته‌ام. به خاطر همین هر اثری دارم از خودم است و به همین دلیل، وقتی کیارنگ می‌گوید معلوم نیست نوشته‌هایم نقد و تفسیر و تحلیل است یا یادداشت و بررسی، من کارم را انجام داده‌ام و شاید اگر این نوشته‌ها را روز دیگری و تحت حادثه‌ای مثل دیده فیلم یا صحنه‌ای در خیابان می‌نوشتم، چیز دیگری می‌شد. همیشه به این وجه پایبند بوده‌ام و به همین دلیل کم‌کم احساس کردم چقدر زبان اهمیت دارد. در ابتدا فکر می‌کردم زبان، وسیله ارتباط برقرار کردن و اندیشیدن ماست. اوایل انقلاب در یکی از سخنرانی‌های موزه هنرهای معاصر، از یک نفر شنیدم که می‌گفت: "من به فارسی فکر می‌کنم". آن شخص، کارگردان بزرگی بود و با او افتخار همکاری داشتم و درباره این موضوع صحبت کردیم. این حرف من را تکان شدیدی داد. آن وقت بود که متوجه شدم من هم مثل او فکر می‌کنم و موضوع زبان برایم اهمیت ویژه‌ای پیدا کرد. دنبال این موضوع رفتم و به خیلی چیزها رسیدم که اینجا با شما در میان می‌گذارم».


همه چیز زبان است
این نویسنده و پژوهش‌گر، در ابتدای مبحث مربوط به زبان، جملاتی را درباره زبان از علمای اندیشه و حکمت نقل می‌کند تا به قول خودش بهانه‌هایی برای ورود به بحث باشد: «مهم‌ترین جمله را از "هایدگر" شنیدم که می‌گوید "زبان،


خانه هستی است" و "لیوتار" درباره زبان می‌گوید: "انسان چیزی جز گزاره زبانی نیست". هایدگر در ادامه، سخت‌گیرانه‌تر پیش می‌رود: "زبان خودش با خودش مکالمه می‌کند". این زبان برای اینکه مکالمه با خودش انجام دهد احتیاج به فضا دارد. این فضا انسان است. یعنی فضا وارد انسان می‌شود و انسان وسیله مکالمه زبان با زبان خواهد شد. این وسط خودش هم چیزهایی پیدا کرده و خیال می‌کند زبان بخشی از خودش است. زبان آنقدر اصیل، بزرگ، کلان و همه چیز است که وقتی از "چامسکی" پرسیدند نوزاد که به دنیا می‌آید زبان ندارد، پس چطور می‌فهمد وقتی گریه کند مادرش می‌آید و اگر بخندد پدرش خوشحال می‌شود؟ چامسکی می‌گوید نوزاد، این را در دستگاه زبانی خودش می‌فهمد. دستگاهی که وجود دارد ولی هنوز شکل نگرفته است. اندیشمند خیلی بزرگی به نام "آگامبن"، که اثر ارزنده‌ای با اندیشه‌های درخشان به نام "بازمانده‌های آشویتس" دارد، نظر دیگری می‌دهد. او عقیده دارد ما نمی‌توانیم بگوییم حیوان زبان دارد. زیرا حیوان با زبان به دنیا می‌آید و زبانش با تولد با خودش همراه هست. بنابراین زندگی حیوان تقسیم به دو مرحله نمی‌شود. ولی زندگی انسان تقسیم به دو مرحله می‌شود. چون زبان را کشف می‌کند. نظر من به چامسکی نزدیک است چرا که نمی‌خواهم تصور کنم بیرون از زبان، چیزی وجود داشته باشد. ما همه چیز را با زبان تصور می‌کنیم. حتی سکوتمان و خوابی که می‌بینیم و آنچه می‌چشیم. حتی چیزی که قادر نیستیم بیان کنیم به ناتوانی ما در چارچوب زبانی برمی‌گردد. ارسطو در 2500 سال قبل می‌گوید: "همه چیز زبان است". هایدگر جمله‌ای مهم دارد: "انسان، آفریننده زبان نیست و آفریده آن است". هایدگر اینجا نقطه می‌گذارد و جمله‌اش را به پایان می‌برد. ولی به نظر من این زایش، بی پایان است. تصور کنید انسان‌های نخستین، وقتی می‌خواستند به دیگری با اشکال بگویند ماموت را چگونه شکار کرده، آن زبان به زبان امروزی ما رسیده است. من تصور می‌کنم زبان انسان را بالغ می‌کند و انسان زبان را و هر دو با هم بزرگ می‌شوند. نکته دیگر درباره موضوع زبان این است که ارسطو و افلاطون معتقد بودند زبان گفتاری، اهمیت دارد نه نوشتاری. اما "دریدا" می‌گوید: "سکوت و نوشتار از گفتار ارزش بیشتری دارد" این نظر، آشکارا نقطه نظر مقابل ارسطو و افلاطون که به یک تفاوت تاریخی برمی‌گردد. مثل دکارت که عقیده داشته زیبایی فقط در چیزهای بصری و نه شنیداری است. حالا تصور کنید فقط موسیقی از زمان دکارت تا به حال دچار چه تحولات عظیمی شده است».

زبان در تمدن‌های بزرگ
این منتقد برجسته در ادامه صحبت‌هایش به نکته جالبی اشاره می‌کند: «من وقتی به خودم اجازه می‌دهم به جمله دکارت، با تردید نگاه کنم انتظار دارم شما هم همین کار را بکنید. شما با همان زبان شروع کنید و یقین‌هایتان را کنار بگذارید. یقین‌ها شناور و موقت هستند». کریم‌مسیحی ادامه می‌دهد: «در جستجو درباره اهمیت دادن به زبان، فکرم سمت تمدن‌های خیلی بزرگ و عمده رفت که الان تقریبا از هیچکدام چیزی نداریم. به این 5 تمدن
توجه کردم و همینطور تمدن "اینکاها" در آمریکای لاتین که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. فکر کردم چرا چین و هند که هم‌مرز هستند تمدنشان از هم جداست ولی چین و ژاپن و کره یک تمدن دارند؟ یا تمدن مصر و یونان که خیلی نزدیک‌اند از هم جدا است؟ به نظرم رسید اینجا هم زبان نقش پیدا می‌کند. مثلا زبان شرق دور، تماما به یک قلمروی خانوادگی تعلق می‌گیرد و همه گردش زبانی و هیروگلیف و زبان تصویری، در هر تمدن جدا از هم است. زبان، بده بستان با زندگی اجتماعی مردم دارد. زبان زندگی را می‌سازد و انسان‌ها زبان را. بنابراین چینی‌ها کلمات یک حرفی دارند و ما کلمات هفت هشت حرفی داریم این کیفیت و نوع زبان که هر جامعه‌ای خودش در موقعیت‌های اجتماعی ساخته، برمی‌گردد به آنچه مردم آن جامعه بودند. یعنی وقتی در زبان آلمانی تعمیرگاه تلویزیون رنگی یک کلمه است به خاطر این است که آلمانی‌ها بر اساس نوع فرهنگ  و زندگی‌شان این کلمه را ساختند. وقتی بعد از انقلاب اکتبر، اکثر کشاورزان سیب‌زمینی کاشتند، زبان مردمی که همه سیب‌زمینی می‌کارند، خاص خودشان می‌شود. اگر بخواهیم به خودمان برگردیم که این مثال برایمان آشناتر شود، ما تفاوت خیلی جدی در فلسفه و عرفان ایرانی با عرب داریم. قاسم هاشمی‌نژاد در کتاب "سیبی و دو آینه"، دو مقدمه مفصل دارد و به این تفاوت اشاره می‌کند که چطور زبان ما، منش فرهنگی ما را ساخت و زبان عربی، منش فرهنگی آن‌ها را».
ایده و فکر داشته باشیم
«آپشن، دیفالت، فیک، سلبریتی، لست سین، بیزینس، ویو، کات، نوستالژیک، جوین، پرفورمانس، سورپرایز، منو، متریال، روتین و...» این‌ها چند نمونه از کلماتی هستند که مدرس نشست دوم عکاسی "آن" فهرست می‌کند تا از اوضاع بغرنج زبان در جامعه فعلی‌مان بگوید. کریم‌مسیحی دردمندانه ادامه می‌دهد: «زبانی که الان به کار می‌بریم نابود شده است و هیچی از آن درنمی‌آید. نه عکاس و نه اندیشمند. فقط نگاه می‌کنیم ببینیم چه کسی کارش خوب است تا مثل او شویم و اصالت و عمق را فراموش کرده‌ایم». این هنرمند، می‌گوید: «کلماتی که برایتان خواندم، زبان روزمره ما را تشکیل می‌دهد و حقیقت این است که ما با این زبان نمی‌توانیم فکر کنیم چه برسد به اینکه عکاسی کنیم. بارها شده که در حوزه عکاسی، بچه‌های پر انرژی و با حسن نیت با من صحبت می‌کنند و می‌گویند ما کتاب چاپ کردیم، نمایشگاه گذاشتیم، برگزیده شدیم و...حالا باید چکار کنیم؟ این بچه‌ها در عکاسی به بن‌بست رسیدند. افرادی که از هر چه دلشان خواسته روزانه 1000 عکس گرفتند. حالا فقط یک نفر از شما تصور کنید چند تا از عکس‌هایی که روزانه می‌گیرید در ذهنتان است؟ دلمان خوش است عکس می‌گیریم و عکاس هستیم؟ پس چرا به بن‌بست می‌رسیم؟ به خاطر اینکه به جای اینکه فکر کنیم، از روی دست همدیگر تقلب می‌کنیم. البته چطور فکر کنیم وقتی زبانمان این است و خودمان داریم ابزار فکر کردنمان را از بین می‌بریم؟ مدام دوربینمان را تقویت می‌کنیم که مهم است ولی مهم‌ترین نیست. کسی که این دوربین دستش است باید فکر و ایده داشته باشد. وقتی کلمات کلیشه‌ای و توخالی به
کار می‌بریم، غیر ممکن است فکرمان کلیشه‌ای نباشد. رسانه ملی از همه بدتر است و با واژه‌های اشتباه می‌خواهد درست حرف زدن را به جامعه یاد بدهد. از این زبان چیزی در نمی‌آید. چرا این همه عکاس داریم و چهار تا عکسشان یادمان نمی‌ماند؟ چرا زمانی عکس‌ها می‌درخشید و به یاد همه می‌ماند ولی الان هیچ تولیدی نداریم؟ عکاسی یک زمان دو چیز بود. یکی کالای فرهنگی و دوم اثری هنری. الان هیچکدام نیست. اگر می‌خواهیم احیا شود کار خودمان است. وقتی زبانمان ناتوان است نمی‌توانیم صاحب ایده شویم. جوانی برایم عکسی فرستاد و دلخور بود که این عکس خوب را گرفته و در مسابقه قبول نشده است. گفت 300 عکس گرفته و از بینش این عکس را انتخاب کرده است. ما یک زمان، حلقه‌ای 36 تایی می‌گرفتیم و یک ماه طول می‌کشید آن را تمام کنیم. آن زمان نمی‌دانستیم با عکس نگرفتن داریم عکاس می‌شویم. با تکنولوژی کاری کردند که عکاسی از یک کالای نجیب فرهنگی و یک هنر والا تبدیل به چیزی پوچ شود. نتیجه این می‌شود که عکاس به بن‌بست می‌رسد. یک بار از یکی‌شان خواستم روزی 5 تا عکس بگیرد. مثل یکجور ترک اعتیاد. با این حرف حالش بد شد».

ابتذال؛ گریز از اندیشیدن و بازاندیشی
یوریک کریم‌مسیحی، در تعریف بیشتر مبحث ابتذال می‌گوید: «عکاسی، جزء ناچیزی در مجموعه زبانی است. در حقیقت زبان فارسی از بین رفته و باید یک نوار مشکی کنار قابش بگذاریم. وقتی زبان را از کارکردش خارج کنیم، مبتذل می‌شود و در نتیجه نگاه هم به ابتذال کشیده می‌شود و به کلیشه‌ای می‌رسیم که زیرمجموعه ابتذال است. بعد، طرف می‌گوید چرا کسی با وجود دوربین 20 میلیونی، به عکس‌های من توجه ندارد»؟ برایتان از مقاله‌ بابک احمدی به نام "با ابتذال" می‌خوانم که خیلی کوتاه ولی جامع آن را تعریف می‌کند: "ابتذال، همان پیش پا افتادگی است. رفتار کلیشه‌ای. گریز از اندیشیدن و بازاندیشی. ساده‌گرایی افراطی که تا حد ساده‌لوحی پیش می‌رود و سرانجام با نادانی شرم‌آوری همراه می‌شود. مثل هر چیز سطحی زندگی سطحی ما از هر دریای ژرف، می‌ترسد. گفته، نوشته یا اثر هنری پیش پا افتاده، معنایی یکه را به شیوه‌ای نااندیشیده منتقل می‌کند. ابتذال، گریز از چند معنایی، چندگانگی و مقاومت در برابر ابهام است. وانمود کردن دانایی است جایی که کسب و حتی خواست دانایی مشقت فراوان می‌طلبد". در ادامه بحث، استاد کریم‌مسیحی از آسیب‌های نمایشگاه گذاشتن برای هنرمندان جوان می‌گوید: «دختر 22 ساله خواهرم اصرار داشت نمایشگاه بگذارد. خیلی با ملایمتش تلاش کردم منصرفش کنم. به او گفتم نمایشگاه برای 45 سالگی به بعد است. نمایشگاه زدن، آفتی است که خود من پارسال بعد از ارائه آثارم در نمایشگاه متوجه شدم چقدر مخوف است و چه شهرت و پول و فسادی در آن وجود دارد. عکاسی که با همان زبان عکاسی کرده  و عکس‌هایش را برای نمایشگاه فروخته به طریق اولی مجبور است تابع سلیقه خریدار عمل کند. خریداری که بدترین نوعش نوکیسه‌های بی سلیقه می‌شود و بهترین، قدیمی‌های با سلیقه و کلکسیون‌دار. صادقانه اعتراف کنم من خودم هم به این موضوع فکر می‌کنم. وقتی من نمایشگاه بگذارم، نمی‌خواهم کلی هزینه کنم و بعد، دوباره عکمس‌ها را به خانه برگردانم. پس باید کاری کنم عکس‌ها فروخته شوند و این کشمش دائم وجود دارد. بچه‌های امروزی می‌خواهند آثارشان را بفروشند. شهرت و ثروت و محبوبیت می‌خواهند».
 ایده‌پردازی خوب، حاصل فکر کردن است
هنرمند عکاس در ادامه این نشست می‌گوید: «بحث دیگری که در عکاسی اهمیت فراوان دارد، عکس دیدن است. ما در حقیقت عکس نمی‌بینیم. بلکه عکس ورق می‌زنیم. یک موقعی هست عکس دیدن یعنی شما دقت می‌کنید تمام لایه‌ها و وجوه عکس و مفاهیم و تمام عناصر و اجزای آن را ببینید». او سپس با اشاره به تصویر روی مونیتور که جسد یک زن را نشان می‌دهد می‌گوید: «من بعد از بارها دیدن این عکس متوجه شدم در خونی که روی زمین ریخته، صورت این خانم نقش بسته است. بعضی عکس‌ها اینطور است و باید آن‌ها را زیاد نگاه کنید».  تصویر دیگری از کودکی زلزله‌زده است که با گریه، پارچه‌ای مشکی در دست دارد. کریم‌مسیحی درباره عکس توضیح می‌دهد شاید در نگاه اول چیز زیادی از عکس دستگیرمان نشود ولی وقتی متوجه شویم کودک، لباس پدرش را که در حال دفن شدن است بغل کرده، تازه متوجه عمق این تصویر خواهیم شد. او سپس به تصاویر دیگری می‌پردازد. مثل تصاویر ثبت شده توسط عکاس بزرگی به نام "جان کاپلانس" که طبق گفته سخنران این نشست، همیشه به نوعی متفاوت عکاسی می‌کرد. عکس‌هایی سیاه و سفید از اعضای بدن، انگشت نقرس، قوز بدن، پوست چروکیده و... عکاسی که به شدت اصیل و متکی به سلیقه خودش است. کریم‌مسیحی درباره بحث ایده‌پردازی می‌گوید: «به تعدادی عکاس، موضوعی واحد دادند. یک آدم چوبی اندازه آدم که از آن عکس بگیرند. از این موضوع، برخی ایده‌های ناب و جالب به دست آمد. ایده اینجا شکل می‌گیرد و برداشت من نسبت به موضوعی است که در اختیار همه قرار دارد. ایده‌پردازی خوب، حاصل فکر کردن است». او در پایان صحبت‌هایش تاکید می‌کند: «یک عکس، حاصل ایدئولوژی عکاس آن است. بنابراین نباید از نقدها بترسید و از عکسی که گرفتید پشیمان شوید. پای اشتباهاتتان بایستید و بر عقاید خود پایبند باشید. این، خیلی بهتر است تا بخواهیم کورکورانه تقلید کنیم». در ادامه جلسه، شرکت‌کنندگان به مباحث مختلفی اشاره می‌کنند. مثل اینکه شاید فضای مجازی و عصر بمباران رسانه‌ای که در آن قرار داریم اقتضای این دوران است و باید اتفاق بیفتد. استاد در جواب این صحبت تاکید می کند اتفاق خودش نمی‌افتد و ما با تصمیم خود می‌توانیم جلوی آسیب‌های ناشی از این دوران را بگیریم. شرکت‌کننده دیگری در بحث اصالت عکس، تفاوت آن را با عکاسی استیج و همراه با چیدمان می‌پرسد و استاد کریم‌مسیحی تاکید می‌کند عکسی که موضوعش استیج است و عکاس به آن اذعان دارد فرق می‌کند با عکسی که ساختگی است و عکاس وانمود می‌کند آن را مستند برداشته است. جلسه به پایان می‌رسد و حاضرین، رفته‌رفته پراکنده می‌شوند. افرادی که حتما حالا توی ذهنشان دریچه‌های جدیدی باز شده است. از پایبندی به زبان درست تا عکاسی با اصالت، خوب دیدن و خوب فکر کردن.



برپایی نمایشگاهی از آثار عکاس جوان ایرانی در گالری .. اورادئا رومانی


نمایشگاهی ا ز آثار عکاسی« ندا صیامی » از عکاسان مشهدی ‌با عنوان( اکسپو فتو آرت)  در بیستم آبانماه سال جاری در گالری موزه ی هنر و تکنیک (”Ștefan Tóth István” Technical and Art  Photography   Museum)  شهراورادئا کشور رومانی افتتاح گردید ، این نمایشگاه که در برگیرنده ی ۱۰۰ اثر عکاسی در موضوعات عکاسی استودیویی ،عکاسی در فضای باز ، پرتره ، مستند اجتماعی ، خلاقه و گردشگری است ، بمدت ۱۰ روز از تاریخ بیستم  الی سی ام آبانماه ۱۳۹۷ در شهر( اورادئا) این کشور ادامه خواهد داشت.

برپایی این نمایشگاه با همکاری انجمن «یورو فتو آرت» کشور رومانی ( EFA)  با موسسه مطالعات عکاسی آبگینه ( APSI)   از ایران و حمایت انجمن همکاران تصویر( ICS ) ‌آمریکا و همچنین دفتر فدراسیون بین المللی هنر عکاسی در رومانی (FIAP ) ،سازماندهی و برگزار شده است.

دیدار هیات داوران نمایشگاه بین المللی الخطوط عراق با تولیت حرم مطهر امام حسین علیه السلام

دیدار هیات داوران نمایشگاه بین المللی الخطوط  عراق با تولیت حرم مطهر امام حسین (ع) حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالمهدی کربلائی
هیات داوران نمایشگاه بین المللی عکاسی الخطوط مرکب از:مجدی الناصراز کشور عربستان سعودی - حسین داوود از کشور مصر-هادی الصالمی از کشور عراق -ابراهیم بهرامی از کشور ایران - حسین البهرانی از کشور عمان در ایام  داوری آثار رسیده به دبیرخانهه ی چشنواره با حجت الاسلام و المسلمین شیخ عبدالمهدی کربلائی تولیت حرم مطهر امام حسین (ع) دیدار کردند که در این دیدار ابراهیم بهرامی  قاب عکسی از حرم مطهر امام رضا ( ع) را به ایشان اهدا نمودند.




کند و کاوی در عکاسی گردشگری از بعد تاریخی و جامعه‌شناسی

کند و کاوی در عکاسی گردشگری از بعد تاریخی و جامعه‌شناسی/ محمد ستاری

هدیه سادات میرمرتضوی/سرویس هنر خبرگزاری رضوی
در سالن نشست‌های بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع)، جای سوزن انداختن نیست. باز هم هر لحظه به جمعیت سالن اضافه می‌شود. هر طرف که سر می‌چرخانی می‌توانی چهره‌ای آشنا ببینی. از اساتید و عکاس‌های خبری و هنری که خودشان جزء وزنه‌های عکاسی شهر هستند تا سایر علاقه‌مندان به این هنر جذاب. ازدیاد جمعیت باعث شده عده‌ای ایستاده باشند. عکاسان، هنرجویان و علاقه‌مندانی که شنیدن نام دکتر محمد ستاری و کیارنگ علایی کافی است تا خود را به نخستین نشست عکاسی از سلسله نشست‌های پژوهشی-هنری «آن» برسانند. عده‌ای از شهرستان‌ها، یک نفر از استانبول و یک نفر در آستانه سفر به عتبات عالیات. حالا همه جمعیت، گوش شده‌اند تا از مباحث جذاب و متفاوت این جلسه بهره‌مند شوند. جلسه‌ای با موضوع مروری تاریخی و جامعه‌شناسی بر مبحث عکاسی گردشگری.
بررسی موضوعات جدید در نشست‌های عکاسی آن
کیارنگ علایی، چهره نام‌آشنای عکاسی ملی و بین‌المللی شهر مشهد این بار در کسوت دبیر تخصصی این نشست، درباره سلسله نشست‌های «آن» در حوزه عکاسی توضیحاتی ارائه می‌کند‌: «این نشست‌ها به همت بنیاد بین‌المللی امام رضا(ع) برگزار می‌شود و هیچ حامی و اسپانسری جز بنیاد ندارد. نشست‌های "آن" در هشت رشته برگزار می‌شود و هر رشته دبیری دارد. امروز شاهد برگزاری اولین نشست از نشست‌های تخصصی "آن" در حوزه عکاسی هستیم و زمان نشست بعدی متعاقبا اعلام خواهد شد. در بخش عکاسی که افتخار حضور شما را داریم قرار است تا آخر سال هشت الی نه جلسه عکاسی برگزار کنیم. برنامه‌ریزی درباره موضوعات این نشست‌ها و اساتید شرکت‌کننده در آن‌ها با توجه به شرایط موجود و زمان اساتید و موضوعاتی است که عکاسی مشهد نیاز دارد. بالطبع در این نشست‌ها هم از اساتید بزرگ ملی مثل دکتر ستاری که برکت این جلسات هستند کمک می‌گیریم. اساتید تهران و شهرهای دیگر و گاهی هم از اساتید مشهد یاری خواهیم گرفت. برای این جلسات، مناسبت خاصی به ما دیکته نمی‌شود جز اینکه خودمان را درباره بار علمی نشست‌ها مسئول و متعهد می‌بینیم. لذا با انتخاب و دعوت از اساتید، صرفا به بار علمی و سرفصلی که مد نظرمان هست اکتفا می‌کنیم. ثبت‌نام در این جلسات از طریق سایت بنیاد برگزار می‌شود و گواهی‌نامه‌ای از این نشست در ماه‌های آینده تقدیم شما می‌شود که متعاقبا طریقه دریافت آن اعلام خواهد شد. موضوعات مختلفی برای این نشست‌ها انتخاب کرده‌ایم که تا به حال در مشهد کمتر به آن‌ها پرداخت شده است. مثل موضوع این نشست که نگاهی جامعه‌شناختی به مقوله عکاسی گردشگری دارد. در نشست‌های آینده نیز به موضوعات دیگری مثل عکاسی زیارت، ژانری به نام عکاسی مستند اجتماعی و هویت آن و... خواهیم پرداخت». کیارنگ علایی، مدرس هنر عکاسی، در ادامه به معرفی بیشتر میهمان جلسه می‌پردازد: «جناب دکتر محمد ستاری دانشیار دانشکده هنرهای تجسمی پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران از سال 1368 در این دانشکده مشغول به کار هستند و دانشجویان زیادی را در مقاطع مختلف پرورش دادند. تا درنگی دیگر و ظرف چند ماه آینده ایشان به مدرک استاد تمامی رشته عکاسی نایل خواهند شد که موجب افتخار همه ماست. کسانی که در دهه شصت مجله عکس را مطالعه می‌کردند حتما به خاطر دارند سردبیر و مدیر مسئول مجله در آن دوران طلایی دکتر ستاری بود. ایشان همچنین از سال73 تا 77 نماینده فیاپ یا فدراسیون بین‌المللی هنر عکاسی در ایران بودند. از فعالیت‌های مثمر ثمر آقای دکتر عضویت در گروه واژه‌گزینی فرهنگستان هنر و ادب پارسی است که سال‌هاست معادل‌های کلمات لاتین در حوزه عکاسی را سامان می‌دهند. کتاب‌های بسیاری از دکتر ستاری داریم که معروف‌ترین آن کتابی است که همه ما خواندیم و در جریان کنکور با آن در ارتباط بودیم و همواره پای ثابت سوالات کنکورهای هنر بوده است. کتاب "سیر تحول عکاسی" اثر تاسک و ترجمه محمد ستاری».


سفرهای آغازین
دکتر ستاری در شروع این نشست، قبل از اینکه وارد مبحث اصلی یعنی بحث عکاسی گردشگری مروری تاریخی و جامعه‌شناسی شود، چند واژه و اصطلاح عکاسی مانند واقعه، رسانه، بافت، نهاد، توریسم، عکاسی گردشگری، عکاسی گردشگر، گفتمان، نگاه گردشگر، نمود، بازنمایی و نا بازنمودی می‌پردازد و سپس در پاسخ به این سوال که مسافرت برای بشر از چه زمانی آغاز شد؟ می‌گوید: «بشر اولیه سفر نمی‌رفت. بلکه دنبال یک حیوان برای شکار و سد جوع بود. اولین سفرهایی که به معنای ماهوالسفر شکل گرفت در جهان باستان و بعد از جهان انسان اولیه بود. این سفرها نمود فرا زمینی داشت. مانند آنچه در اسطوره‌ها از آن به عنوان سفر یاد می‌کنند و در واقع انجام نشده است. مثل حماسه گیلگمش و معراج‌نامه‌هایی که نوشته شده است. آن سفر از دید ما اتفاق افتاده ولی زمینی نبوده است. این سفرها روحانی و عرفانی است. مثلا در هفت شهر عشق عطار، واقعا سفری زمینی رخ نداده است. یا هفت خان رستم که اسطوره است و فردوسی تعابیر دیگری را می‌خواسته بیان کند که در این قالب آورده است. اما سوال این است که سفرها چگونه ثبت و ضبط شده است؟ سفرها را می‌نوشتند یا برای تصویری کردن، طراحی و نقاشی رخ می‌‌داده است. سفر کِی زمینی می‌شود؟ با آغاز وقتی دوران مدرنیته. در دوران پیشا عکاسی برای ضبط و به تصویر کشیدن سفر، نقاشی و طراحی می‌‌کردند. مثلا مسافری که سفر می‌رفته باید خودش نقاش بوده مثل جیووانی باتیستا در دهه میانی قرن 18. یا نقاشی را استخدام می‌کردند و با خود به سفر می بردند. افرادی که این امکان را نداشتند، وقتی از سفر برمی‌گشتند و برای یک نقاش آن مناظر را توصیف می‌کردند تا نقاشی مورد نظر شخص مسافر را ترسیم کند. از این افراد می‌توان به عنوان کسانی که به ضبط تصاویر سفر کمک می‌کردند نام برد. در دوران رم باستان، کم‌کم سفرهایی با اهداف تجارت، شرکت در المپیک یا جنگ برگزار شد. ولی هنوز اکتشاف و گردشگری در سفر معنایی نداشت. در سده میانه باستان، آموزه‌های کلیسا به مردم می‌گفت به اماکن مذهبی بروید تا ثواب کنید. در این سفر هر اتفاقی هم برایتان بیفتد ثواب دارد و مردم با این عقاید دسته‌دسته به اماکنی مثل بیت‌المقدس می‌رفتند. اولین کسی که از روی کنجکاوی و برای اکتشاف سفر رفت مارکوپولو نام داشت. او در سده سیزده میلادی از چین و ایران گذر کرد و راه ابریشم را دید و جاده‌هایی که در چین بود و قرن‌های 18 و 19 در اروپا و امریکا ساخته شد. اولین سفر گروهی به معنای تور در سده پانزدهم انجام شد. این سفر خیلی شبیه تورهای امروزی بود. به این صورت که از عده‌ای ثبت‌نام کردند. پول سفر شامل هزینه خوراک و جا و اسکان و همه را قبل سفر گرفتند و سپس مسافرین را به گردش بردند. این اتفاق در سده پانزده میلادی و دو قرن بعد از سفرهای مارکوپولو با هدف دیدن بیت‌المقدس اتفاق افتاد».
 از نخستین تورهای گردشگری تا اولین عکس‌ها
دکتر ستاری در ادامه این نشست درباره چگونگی شکل‌گیری سفرهایی به سبک امروزی توضیح می‌دهد: «در فاصله بین سده‌های میانه و رنسانس، یک سری انقلاب‌های عظیم فکری اجتماعی و فلسفی رخ داد و باعث شد شکاف عمیقی بین کلیسا و عقل بشر آشکار شود. بنیان‌گذاران مدرنیته، کوپرنیک در سال 1543 و گالیله در سال 1610 بودند. در این دوران، سفرهای زمینی شکل گرفت که دیگر بر اساس
باورهای کلیسا انجام نمی‌شد. چه کسانی به این تورگردی و سفرها دامن زدند؟ ملکه الیزابت اول، دختر هنری هشتم برای نخستین بار در آن دوران برای نجبای انگلیسی اولین تورهای گردشگری بزرگ یعنی گراند تور را ایجاد کرد. او یک سری کاروان‌هایی تدارک دید که مختص اشراف‌زادگان بود. بعد از انگلیس، ایتالیا و سپس فرانسه و اسپانیا هم به راه‌اندازی این تورها مبادرت کردند. این تورها مختص اشراف‌زادگان بود و افراد نوعی در آن‌ها جایی نداشتند. انقلاب صنعتی در آغاز سده 19 در انگلستان، باعث تولید کارخانه‌جات زیادی با نیروی بخار جهت تولید اشیای مصرفی و ابزارآلات شد. در این کارخانه‌جات نیاز به وجود کارگر بود و برای مفرح کردن آخر هفته‌های این کارگرها، تورهای مسافرتی برای قشر کارگر راه‌اندازی شد. انقلاب صنعتی پس از انگلستان به فرانسه و کشورهای دیگر هم رسید. در آن دوران، در انگلستان خانواده‌های متمول آخر هفته‌ها به مناطقی مثل چشمه‌های آب گرم می‌رفتند. عده‌ای به فکر افتادند برای ایجاد امکانات بهتر جهت این خانواده‌ها اقدام به راه‌اندازی استراحت‌گاه‌هایی بکنند و به این ترتیب بنیاد اولیه هتل‌ها ایجاد شد. بنابراین در انگلستان زمان انقلاب صنعتی، امکان مسافرت برای طبقه کارگر هم فراهم شد. برای ثبت این سفرها، نقاشی خیلی وقت‌گیر بود. بنابراین اتاق تاریک، اتاق روشن و دیوراما(پرده‌های بزرگ شفاف نقاشی شده با آبرنگ) فراهم شد. این‌ها شروع به تصویرسازی سفرها کردند تا اینکه در سال 1826 میلادی "نیسه فور نیپس" هلیوگرافی را ایجاد کرد. البته با هلیوگرافی نمی‌شد منظره سفر را به آسانی ثبت کرد چرا که سوژه باید‌ 8 ساعت مقابل دوربین می‌ماند. شاید آن طبقه کارگر کل 8 ساعت اوج تفریحش بود. داگر نخستین کسی بود که با روش داگرئوتیپ مدت آماده‌سازی اولین عکس را ابتدا به 30 دقیقه بعد 24 دقیقه و بالاخره 3 دقیقه تقلیل داد. اولین عکس حاصل گردشگری در جهان 9 ماه بعد از فرآیند داگر در 1839‌، از معبد آکروپولیس یونان گرفته شد».


راه‌آهن؛ عامل مهمی در صنعت عکاسی گردشگری
مدرس عکاسی اهل مشهد در ادامه بحث خود به عامل دومی که انگلستان پیش پای گردشگری قرار داد تا به وسیله آن، گردشگری هم ارزان و هم راحت و امن شود اشاره کرده و می‌گوید: «مهم‌ترین وسیله‌ای که بعد از آن، در انگلستان به کمک گردشگری آمد راه‌آهن بود. اولین راه‌آهن به معنای امروزی راه‌آهنی بود که لندن را به بریستول وصل می‌کرد. مسافرها سوار قطار می‌شدند و از طریق راه‌آهن که امن و ارزان بود در دوره‌ای که هنوز وسیله نقلیه شخصی اختراع نشده بود سفر می‌کردند. در حین این سفر، در کوپه قطار از پنجره بیرون را نگاه کرده و ذهنشان عادت می‌کرد تصویر را از یک قاب مستطیل یا مربع ببینند. یکی از ویژگی‌های عکاسی که ویزور دوربین‌ها مستطیل یا در قطع 120 مربع است. مسافر عادت می‌کرد از این ویزور مناظر را ببیند. یکی هم چون قطار راه می‌رفت و منظره ثابت بود گویا بیننده داشت تصویر را پانوراما می‌دید. وقتی هم کنار چشمه آب گرم هتل می‌ساختند خیلی مقید بودند پنجره هتل، رو به یک چشم‌انداز خوش‌منظر باشد و مسافر باز عادت به دیدن مناظر زیبا از کادر مستطیل پیدا می‌کرد. در سال 1841 توماس کوک تورهای گروهی که ملکه الیزابت با کالسکه می‌گذاشت را با قطار برقرار کرد. این تورهای خیلی ارزان مورد استقبال زیاد اقشار مختلف واقع شد. توماس کوک علاوه بر این، دست به چاپ اولین کتابچه‌های سفر زد. به این ترتیب، مسافر در کوپه قطار در مسیر سفر کتابچه‌‌اش را ورق می‌زد و با مکان‌هایی که پیش رو داشت آشنا می‌شد».
کارت‌پستال، عکس‌های گردشگری

را به خانه‌ها بردند
دکتر ستاری در ادامه این نشست به شکل‌گیری صنعت کارت‌پستال از مناظر دیدنی اشاره کرده و ادامه می‌دهد: «با ایجاد این کتابچه‌ها شغلی ایجاد شد که عکاس‌ها بروند و برای کتابچه‌ها عکاسی کنند. به این ترتیب، عکاسی گردشگری شروع به درآمدزایی اولیه کرد. در سال 1894 ناشرها دیدند کتابچه گردشگری خیلی مورد استقبال واقع شده و شروع به بزرگ کردن این عکس‌ها در قطع‌های 30 در 40 کردند. مردم هم عکس‌ها را می‌خریدند و در خانه‌هایشان نگهداری می‌کردند تا اینکه صنعت کارت‌پستال از روی عکس مناظر دیدنی دنیا به وجود آمد. این صنعت در سال 1902 میلادی آنچنان با زندگی مردم عجین شد که اهمیت آن مثل وجود تلویزیون در خانه‌های امروزی بود. کارت‌پستال، عکس‌های گردشگری را به خانه همه برد. از اغنیا تا فقرا. در سال‌های 1902 تا 1904 که این نوع کارت‌پستال‌ها در جوامع شیوع پیدا کرد، همه به نمادها فکر می‌کردند. مثل نیاگارا نماد کانادا. مجسمه آزادی نماد امریکا. کوه فوجی نماد ژاپن. اهرام ثلاثه نماد مصر. برج ایفل نماد پاریس. معبد آکروپولیس نماد یونان و... این‌ها باعث ایجاد فرهنگ دیداری شد. کسی که ابزار این فرهنگ دیداری دستش بود گفت من می‌توانم از این ابزار و قدرت دانش عکاسی در جهت سیطره داشتن بر افکار استفاده کنم. بنابراین فرهنگ دیداری را با نگرش مصرف‌گرایی شیوع دادند و با این جملات که تو می‌خواهی سفر بروی پس باید دوربین ببری. چون اگر عکسی از سفر نگیری انگار سفری انجام نشده است و...».
 همراه با عکس‌های اولیه
در ادامه جلسه از نمایشگرهای واقع در سالن، تصاویری پخش می‌شود که دکتر ستاری به توضیحاتی درباره آن‌ها می‌پردازد. از یک نمونه از نخستین تصاویر گردشگری مربوط به معبد آکروپولیس یونان توسط فیلیپیو مارگاریس در سال 1865 تا تصویر اتاق تاریک که برای ثبت تصویری مطابق با پرسپکتیو واقعیت از آن استفاده می‌کردند. تصویر اتاق روشن برای ثبت صحیح حاشیه‌ دور تصویر. تصویری مربوط به قطاری که مسافرها را به اولین گراند تورها می‌برده است. عکسی که 9 ماه بعد از اختراع عکاسی به روش داگرئوتیپ از معبد آکروپولیس گرفته شده است. عکسی خوب با تقسیمات طلایی مناسب و نگاهی زیبا‌شناختی. عکسی مقابل معبدی در چین با حضور امین‌السلطان نخست وزیر مظفرالدین شاه. تصویر اهرام مصر وامین‌السلطان سوار شتر. یکی از قدیمی‌ترین عکس‌های کعبه در سال‌های 1836 یا 1838 ازعکاسی عرب. تصویر یک روز به شدت برفی از بیت‌المقدس. تصویر مسجد حضرت مریم مجدلیه. تصویرصحرای عرفات با حضورامین‌السلطان و مخبرالسلطنه. تصویر آبشار نیاگارا که چون سرعت ماده حساس به نور کم بوده آبشار به صورت محو افتاده است و بالاخره تصویر مجسمه آزادی وقتی فرانسوی‌ها در حال ساخت آن هستند و بعدا به بندر نیویورک منتقل می‌شود.


عکاسی آسان می‌شود
جلسه با بقیه بحث ادامه پیدا می‌کند: «مجله‌ای فرانسوی در بحبوحه اعلام عکاسی به روش داگرئوتیپ نوشت: مسافران در بدو اختراع عکاسی مسافرت خود را عقب انداختند و بی صبرانه منتظر اعلام داگرئوتیپ بودند. درست است عکاسی به سه دقیقه تقلیل پیدا کرده بود ولی باز هم این مدت زمان برای یک عکس زیاد بود. تا اینکه یک انگلیسی دیگر به نام هنری فاکس تالبوت، کالوتایپ در عکاسی را اختراع کرد. این روش، عکاسی مبتنی بر نگاتیو پازیتیو بود. عکس‌های سفر توانست به ویژگی دیگر عکس‌ها یعنی تکثیر عکس نزدیک شود. تا اینجا انگلستان زمینه‌های تور و سفر را تعیین کرد، راه‌آهن را ساخت. انقلاب صنعتی را باعث شد و فرانسوی‌ها برای آن تورها و گردشگرها وسیله ثبت و ضبط را به وجود آوردند. تا اینکه انقلابی دیگر در عکاسی گردشگری
رخ داد که کمتر از انقلاب صنعتی و ابداع راه‌آهن نیست. یک آمریکایی با اعتقاد به اینکه عکاسی گران است، در سال 1888 میلادی عکاسی را آسان کرد و اولین دوربین راحت عکاسی را ارائه داد. این دوربین چند سال بعد در نیمه قرن 19 تبدیل به "باکس براونی" شد. دوربین عکاسی که بچه سه ساله هم می‌توانست با آن عکاسی کند. نیاز به فوکوس نداشت. فیلم آن 15 سنت بود و قیمت خود دوربین هم یک دلار و همه می‌توانستند خریداری‌اش کنند. حالا آن طبقه کارگر هم می‌توانست این دوربین را تهیه کند. همه با این دوربین عکس گرفتند و عکاسی سهل و آسان شد. حتی ناصرالدین شاه در یکی از سفرهایش نوشته این عکس‌ها را با اسباب عکس فوری که از فرنگستان تهیه کرده‌ام گرفته‌ام. توی این عکس‌ می‌بینیم یک لحظه آشپزی که محرمش بوده شنیده قبله عالم به حیاط کاخ گلستان آمده و با ملاقه وارد حیاط شده و قبله عالم با همان وضع از او عکس گرفته است. یک عکس فی‌البداهه».
کداکی شوید
در فاصله‌ای که عکاسی با "باکس براونی" عام شد، سفر علمی و اکتشافی به شرق سهولت پیدا کرد. اروپایی‌ها به شرق آمدند و یک موج دیگر سیاسی راه افتاد که منِ اروپایی و دارای فرهنگ برتر و بهنجار دارم جایی می‌روم که فرهنگش ناهنجار است و مردمش بدوی‌اند. بنابراین در مقابل فرهنگ خودی فرهنگ دیگری و غیر خودی به وجود آمد. هرمنولوژی شرق‌شناسی پایه‌گذاری شده و گردشگری با شرق‌شناسی همراه شد. مسافرین می‌رفتند تا آن دیگری را ثبت کنند. دیگری چه داشت؟ جهان ناشناخته شرق. جهان قصه‌های هزار و یک شب. جهان حرمسراها. جهان شهرزادهای قصه‌گو. جهان مردمان عجیب و غریب. بی فرهنگ و... این عکاسی پروژه نمایشی جدیدی را پدید آورد که فرهنگ مصرفی دیگری را روی فرهنگ مصرفی کارت پستال بگذارد و این بار تهیه عکس از این فرهنگ‌های نابهنجار شرق با فروش تصاویر شرق بود. در این اسلایدها هم تصاویری که توسط آنتوان سوریوگین از زنان ایران تهیه شده است، به منظور فروش به جهانگردان خارجی است. این زن شرقی است. حجابش چنین است و...عکاسی سهل و آسان شد. عکس گردشگری اوج گرفت و جهان به یک نمایشگاه متحرک تبدیل شد. عکس به سینه دیوارها نشست. در این دوره یک وقفه‌ در عکاسی گردشگری ایجاد شد با این سوال که: وقتی منِ بیننده می‌توانم کارت پستال بخرم و روی صندلی راحتم بنشینم چرا همین خرج اندک را بکنم؟ جهان جهان تخیلی شد. شخص در خانه‌اش می‌نشست و عکس نقاط مختلف جهان را می‌دید. هایدگر تعبیر خوبی دارد: "مدرنیته را عصر تصویر جهان می‌شود بنامیم. تکنولوژی عکاسی، سرعت و مهارت حس بینایی را در پلان اول گذاشت و حواس دیگر در مقابلش ضعیف شدند. جهان تبدیل به جهان مصرف‌کننده دیداری شد". سوزان سونتاگ می‌گوید: "تاثیر عکاسی، منقلب کردن جهان به هیئت یک فروشگاه یا موزه‌ای بدون دیوار است که در آن هر موضوعی حتی عکس گردشگری تقلیل پیدا می‌کند به یک کالای مصرف‌پذیر. با این عکس‌های گردشگری را که می‌گیریم ما اشیای جالب و زیبا را شکار خواهیم کرد. همچون گله گاوی که در آمریکای جنوبی برای پوستشان شکار می‌شوند و بعد لاشه‌هایشان با بی ارزشی رها می‌شود". وقتی منِ گردشگر می‌روم کنار برج ایفل و آبشار نیاگارا عکس بگیرم، آن مکان لاشه است و من پوسته را آوردم. یعنی عکاسی گردشگری، مکان‌های گردشگری را تبدیل به کالا می‌کند. گاهی جایی می‌رویم و انقدر حواسمان معطوف عکس است که اصلا از خود مکان لذت نمی‌بریم. من در صندلی خودم نشستم تصاویر جهان را می‌بینم. انگار در جهان تحرک می‌کنم ولی تحرکم خیالی است. تصاویر دارد من را بمباردمان می‌کند. بمباردمان تصاویر در مقوله گردشگری آن نقشه و پلانی است که در دست رسانه‌هاست‌.


مثلا می‌گوید مسلمان را این‌طور ببین. اگر کسی ریش داشت یعنی این. کله سیاه‌ها چنین رفتاری دارند و... رسانه‌ها به این شکل از قدرت تصاویر استفاده می‌کنند. قضیه عام کردن عکاسی در سفر توسط شرکت کداک را کداکی شدن جامعه و جهان می‌نامند. در این دوران، به هر خانه‌ای در اروپا یک دوربین باکس براونی راه پیدا کرد. کداک برای ترغیب مردم اقدام به تبلیغات گسترده می‌کرد. همین‌طور که در تصویر می‌بینید دوربین‌های کداکی یک دلاری بودند و در تصویر کودکی پنج ساله در حال عکس گرفتن با آن‌هاست. این دوربین شاید ارزشش از راه‌آهن و انقلاب صنعتی بیشتر بود برای تثبیت و دوام عکاسی گردشگری. آمریکا با این اختراع، همه ابداعات انگلستان را پشت سر گذاشت».


از مجازات تا تفریح
جلسه با نمایش تصاویر دیگر ادامه پیدا می‌کند و استاد ستاری قدرت رسانه‌ها در استفاده از تصاویر را با مثالی برای شرکت‌کنندگان توضیح می‌دهد: «در این تصویر، چهره مردی را می‌بینید که تا گردن در خاک فرو رفته است. در پایین این تصویر نوشته شده: "نحوه شکنجه و اعدام فردی که در ایران به دلیل مذهب خود مجازات می‌شود". عکاس هم آنتوان سوریوگین معرفی شده که اطلاعات راجع به موضوع عکس و خود عکاس اشتباه است. این عکس را دانشگاه جرج واشنگتن و موزه و موسسه اسمیتسونین سال 1999 در کتابی فوق‌العاده نفیس چاپ کرده‌اند. کتابی تحت عنوان: "سوریوگین و تصویر شرق". یک استاد ایرانی دانشگاه کلمبیا هم درباره این عکس چنین شرحی نوشته است». دکتر ستاری در ادامه، بر اشتباه بودن این اطلاعات تاکید می‌کند و اینکه عکاس عکس، آقا رضا عکاس‌باشی بوده و این شخص هم یکی از اقوام نزدیک ناصرالدین شاه است و شاه با خودنویسی با جوهر بنفش زیر این عکس که در مجموعه عکس‌های کاخ گلستان قرار دارد توضیح داده که به طنز و شوخی در سفر به ساحل انزلی دستور داده است، این شخص را زیر ماسه‌ها مخفی بکنند تا کمی بخندند. این هنرمند عکاس با توضیح اینکه قرار است در چاپ دوم این کتاب، چنین اشتباه فاحشی اصلاح شود، ادامه می‌دهد: «ببینید مناسبات قدرت و رسانه چکار می‌کنند. ببینید رسانه چطور دارد از تصویر استفاده می‌کند و بعضی مثل آن استاد تمام دانشگاه کلمبیا با اشتباه خود به این ماجرا دامن می‌زنند».
قرن بیست و یکم؛ عصر عکاسی دیجیتال
در قسمت پایانی جلسه، این مدرس و محقق عکاسی به مقایسه عکاسی در قرن بیستم و قرن بیست و یکم می‌پردازد: «وقتی کداکی شدن در جهان رواج یافت، آمریکا برنده برگ دوم خود را در عکاسی گردشگری رو کرد. آن هم ابداع اتومبیل بود. اتومبیل فورد اختراع شد تا خانواده‌ها با یک دوربین کداکی و اتومبیل خود در تعطیلات به دل جاده بزنند. پس بیشترین تولید جاده و اتوبان در آمریکا و آلمان بعد از ابداع اتومبیل فورد در سال 1901 شکل گرفت. این ماحصل عکاسی گردشگری تا قرن بیستم بود. اما قرن  بیست و یکم دوره اینترنتی شدن دیجیتالی شدن و جهانی شدن عکاسی است. در قرن بیستم هر خانواده یک دوربین داشت و الان دوربین دیجیتالی در دست تک‌تک افراد خانواده بوده و عکاسی چند وجهی شده است. زمانی در اوایل قرن بیستم، جهان را از طریق کارت‌پستال‌ها می‌دیدند اما به شکل سیاه و سفید و دو بعدی. الان من اگر بخواهم برج ایفل را ببینم. به اینترنت وصل می‌شوم و از طریق گوگل مپ یرج ایفل را سه بعدی خواهم دید. در قرن بیستم وقتی عکسی می‌گرفتی تا به تصویر برسد نیاز به مستقبل یا آینده داشت. الان تو پای برج ایفل هستی و اگر دوستی آنلاین باشد همان لحظه عکس را می‌بیند. عکاسی به این صورت اوج گرفت اما به شدت مناسبات فوکویی دانش و قدرت بر آن سیطره پیدا کرد».

عکاسی روی ریل اندیشه گفت‌وگوی شهرآرا با ابراهیم بهرامی‌ درباره پازل‌های گمشده هنر عکاسی مشهد

عکاسی روی ریل اندیشه گفت‌وگوی شهرآرا با ابراهیم بهرامی‌ درباره پازل‌های گمشده هنر عکاسی مشهد

ضحی زردکانلو| اگر بخواهیم ازطریق نام‌های معتبر، عکاسی مشهد را بشناسیم، بی‌شک ابراهیم بهرامی‌ درمیان پژوهشگران و مدرسان عکاسی مشهد از صدرنشینان است. بهرامی‌ از معدود عکاسان پیش‌کسوت مشهدی است که مدام دانش و اطلاعات خود را به‌روز می‌کند؛ از ٣٠سال پیش که مدیریت موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه را به‌عهده گرفت تا امروز که در معتبرترین جشنواره‌های بین‌المللی، داوری می‌کند. او در این سال‌ها توانسته است رزومه‌ای پروپیمان از دیپلم‌های افتخار و مدال طلای جشنواره‌های بین‌المللی از کشورهایی چون آمریکا، ژاپن، ایتالیا، ترکیه و... در کارنامه هنری خود ثبت کند. این عکاس پرافتخار مشهدی اکنون خودش را عکاس مستند اجتماعی می‌داند و این روزها بیشتر عکاسی پرتره تدریس می‌کند. ابراهیم بهرامی‌ که مدت‌ها از فضای رسانه‌ فاصله گرفته بود، میهمان تحریریه شهرآرا بود. در گفت‌وگوی پیش‌رو با او درباره حرفه عکاسی با محوریت آموزش و مطبوعات گپ زده‌ایم.
همواره اعتبار و احترام محسوسی همراه نام ابراهیم بهرامی‌ بوده است. به‌نظر شما این موفقیت از کجا نشئت می‌گیرد؟
راهی را در عکاسی انتخاب کردم که فکر می‌کردم راه درستی است. شاید نزدیک به ٣٠سال پیش بود که به‌همراه برخی دوستان عکاس در مشهد، تشکل‌هایی را برای تحقیق و پژوهش عکاسی راه‌اندازی کردیم تا بتوانیم به‌صورت علمی‌ و تخصصی فعالیت کنیم. ازجمله بانک اطلاعات عکاسان خراسان و موسسه آبگینه. در این مسیر، به موفقیت‌هایی هم دست یافتیم و رزومه‌هایی ایجاد شد و شاید فعال نبودن بعضی پیش‌کسوتان عکاسی باعث شد که ما بیشتر در چشم باشیم. همچنین حضور در جشنواره‌ها و داوری‌ها و... باعث شده است نامم سر زبان‌ها باشد، وگرنه من همان فرصتی را داشتم که دیگران
داشتند.

شما فعالیت هنری خود را با کار سینما آغاز کردید، اما سپس به‌سراغ عکاسی رفتید و درزمینه چاپ عکس هم خیلی مطرح شدید، حتی برخی عکاسان پایتخت‌نشین برای چاپ عکس‌هایشان به‌سراغ شما می‌آمدند. چه شد که علاوه‌بر عکاسی به‌صورت تخصصی به وادی چاپ عکس نیز ورود پیدا کردید؟
بله، شروع کار من با سینما بود اما علاقه زیادم باعث شد که در یکی از لابراتوارهای عکاسی مشهد، مشغول به‌کار شوم. آنجا به‌صورت تخصصی و علمی‌ به مقوله چاپ عکس پرداختم که کلاس‌هایی تخصصی هم در این زمینه برگزار کردیم. ..

 

«نتایج اولین مسابقه بین المللی عکاسی اربعین، عراق ۲۰۱۸ اعلام شد »

«  نتایج اولین مسابقه بین المللی عکاسی اربعین، عراق ۲۰۱۸  اعلام شد»

     دبیرخانه عمومی آستان  مقدس حرم امام حسین علیه السلام با همکاری انجمن عکاسی عراق و اتحادیه بین المللی عکاسان هنری،  در راستای معرفی مراسم اربعین  در کشورهای مختلف ،اقدام به برگزاری یک مسابقه ی بین المللی عکاسی نمود و هیات داورانی از ۵ کشور ( حسین داوود از کشور مصر-ابراهیم بهرامی از کشور ایران -مجدی آل ناصر  از کشور عربستان سعودی - حسین البهرانی از کشور عمان-هادی الصالمی از کشور عراق) آثار رسیده به این مسابقه را  در شهر کربلا داوری کردند.
برای این دوره از مسابقه تعداد ۳۹۴۰ اثر از ۸۵۰ عکاس از ۴۸ کشور جهان و در ۳ بخش  ، عکس ارسال شده بود ، که هیات داوران جوایز خود را مطابق فراخوان مسابقه شامل بیش از ۷۰۰۰ دلار جایزه نقدی ، مدال های طلا، برنز و نقره ی انجمن عکاسی عراق و اتحادیه  بین المللی عکاسان هنری ، اهدا نمود . لازم به توضیح است که محوریت مسابقه راهپیمایی اربعین اعلام شده بود که با توجه به عدم آشنایی برخی از عکاسان جهانی با این مقوله ، دبیرخانه ی مسابقه با مشورت هیات داوری ،علاوه بر عکس های ویژه ی راهپیمایی اربعین که در عراق و ایران نمود بیشتری داشته ، عکس هایی که مرتبط با اربعین و در مراسم های مختلف عزاداری امام حسین در اقصی نقاط جهان برگزار می شود  ( شامل ، راهپیمایی در مسیر های عزاداری ، مراسم های تعزیه خوانی ، پرتره های عزاداران ) نیز مورد پذیرش قرار گرفتند.
http://step.imamhussain.org/?lang=eng


عکس های برگزیده بخش رنگی:

عکس های برگزیده بخش سیاه و سفید:

عکس های برگزیده بخش خلاقه:

هیات داوری اولین مسابقه بین المللی اربعین:

هیات داوران:مجدی الناصراز کشور عربستان سعودی - حسین داوود از کشور مصر-هادی الصالمی از کشور عراق -ابراهیم بهرامی از کشور ایران - حسین البهرانی از کشور عمان

بیوگرافی داور ایرانی ( ابراهیم بهرامی )

 ابراهیم بهرامی  AFIAP,EFIAP  / پژوهشگر و مدرس عکاسی

دبیر ، مدیر هنری و عضو هیات داوری بیش از شصت نمایشگاه و مسابقة عکاسی داخلی و بین المللی /مدیر موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه/ عضو  هیئت موسس انجمن عکاسی خراسان

معرفی در کتاب؟ Who’s Who in Photography? (برترین عکاسان هنری دنیا) در سال 2007 به انتخاب انجمن عکاسی آمریکا(PSA) کسب لقب هنرمند AFIAP و  هنرمند ممتاز EFIAP  از فدراسیون بین المللی هنرعکاسی فیاپ ( فرانسه )

انتخاب شده بعنوان سفیر  افتخاری عکاسی ایران در سال ۲۰۱۷  و دریافت مدال برنز  HPS Bronze Medal بعنوان بهترین شرکت کننده از جشنواره بین المللی هلینک یونان

دریافت مدال حقوق بشر سازمان ملل متحد برای مجموعه عکس سالمندان

دریافت جایزه عالی مرکز فرهنگی سازمان ملل متحد ( یونسکو )

 برندة جایزه بزرگ ( GRAND PRIX) نمایشگاه بین المللی دین و دینداری در جهان از کشور لهستان

 ودریافت جوایز متعدد دیگری  از نمایشگاههای ملی و بین المللی از جمله :

 دریافت مدال طلای انجمن عکاسی آمریکا ( PSA) از هفتاد و سومین نمایشگاه بین المللی عکاسی خبری ویلمینگتون آمریکا

دریافت مدال طلای انجمن عکاسی آمریکا (PSA) از نمایشگاه بین المللی عکاسی ( آریزونا )آمریکا

 دریافت مدال طلای انجمن عکاسی آمریکا (PSA) از نمایشگاه بین المللی عکاسی ایرلند

 دریافت مدال طلای نمایشگاه بین المللی اتریش در بخش ( کودکان جهان)

دریافت مدال طلای فدراسیون جهانی هنر عکاسی (FIAP) از نمایشگاه بین المللی اسمث ویک انگلستان

دریافت مدال طلای فدراسیون جهانی هنر عکاسی (FIAP) از نمایشگاه بین المللی بوکووینا رومانی 2007

دریافت مدال نقره فدراسیون جهانی هنر عکاسی (FIAP) از نمایشگاه بین المللی سنگاپور

دریافت مدال برنز فدراسیون جهانی هنر عکاسی ( FIAP) از نهمین نمایشگاه بین المللی اسپانیا

 دریافت مدال برنز فدراسیون جهانی هنر عکاسی ( FIAP) از سی ودومین نمایشگاه بین المللی ( آلگارو) پرتغال

 دریافت مدال برنز فدراسیون جهانی هنر عکاسی ( FIAP) از نمایشگاه بین المللی یورو-پیکمرا بلژیک

 

دریافت مدال برنز فدراسیون جهانی هنر عکاسی ( FIAP)و جایزه ی نقدی از هفتمین نمایشگاه بین المللی غلبه بر معلولیت ،اسپانیا

در یافت مدال طلای IIWFو PSA mid Atlantic   از هفتاد و چهارمین  نمایشگاه  بین المللی ویلمینگتون آمریکا2007

دریافت مدال  RACAL از  سی وسومین  نمایشگاه بین المللی ( آلگارو) پرتغال 2007

 دریافت جایزه و مدال طلای « آل ثانی» از کشورقطر

دریافت مدال فدراسیون ملی ایتالیا FIAF  و دریافت دو مدال طلا و برنز از نمایشگاه بین المللی ونیز ایتالیا

دریافت هفت مدال و نشان ویژه از نمایشگاه بین المللی عکاسی ( آساهی شیمبون) ژاپن

دریافت مدال و جایزة ویژة (دیوید استون) از نمایشگاه بین المللی عکاسی خبری آریزونا آمریکا

 دریافت دو جایزه و تندیس « اورهان هولدینگ» از دومین نمایشگاه بین المللی ترکیه

 دریافت مدال افوسر از ششمین نمایشگاه بین المللی اسپانیا

 دریافت مدال شایستگی از انجمن عکاسی سنگاپور

 دریافت جایزه( فوتزیتا ) از نمایشگاه بین المللی محیط زیست لیتوانی

 دریافت جایزه ویژه ، لوح و مدال افتخار از چهاردهمین و پانزدهمین نمایشگاه بین المللی اسلاید ایتالیا

دریافت هشت روبان آبی افتخار (فیاپ )فدراسیون جهانی هنر عکاسی

 دریافت ۳ روبان قرمز افتخار (PSA) انجمن عکاسی آمریکا

 دریافت دیپلم افتخار از نمایشگاه بین المللی عکاسی پلوودیف 2014 بلغارستان

 دریافت دیپلم افتخار انجمن عکاسی وارنا کشور بلغارستان

 کسب مدال برنز جشنواره ایموشن بوسنی و هرزگوین

و دریافت جوایز متعدد از نمایشگاههای داخلی از جمله : دریافت جایزه اول بخش اجتماعی پنجمین جشواره مطبوعات دریافت جایزه اول بخش محیط زیست نمایشگاه سالانه عکس ایران دریافت جایزة اول و دریافت دیپلم افتخار نمایشگاه عکس روزنه ها از سازمان میراث فرهنگی و  نمایش آثار در بیش از شصت و پنج کشور جهان

 

در دنیایی که تصاویر تاثیر شگرفی در فرایند زندگی انسان دارند و بیانگر احساسات ، عواطف و نشانه های بشری می باشند ، دوربین عکاسی برای من واسطه ای است که می توانم برداشت های بهتر و عمیق تری از پیرامون خود داشته باشم و اعتقاد دارم عکس هایم زمانی مرا راضی می کنند که هم رابطه ای با خودم ایجاد کنند و هم مخاطب را در کنکاشی فکری به تمرکز و تعمق وا دارد . همواره تلاش می کنم آثارم نگاهی را دنبال کند که مخاطب در برابر آن منفعل نباشد و تنها به زیبایی های بصری آن بسنده نکند.

 

   در اغلب موضوعاتی که عکاسی می کنم مسائل انسانی پر رنگ تر است ، هرچند رویکرد به عکس های ذهنی مرتباً فکر مرا به خود مشغول می کند و مایلم فراتر از بیان های محدود و دیدگاه های عام به گسترة این نوع عکاسی نیز بپردازم و با پرداختن به آن دید بازتری در بیان موضوعات بیابم.

 

Ebrahim BAHRAMI, AFIAP,EFIAP Iran

Ebrahim Bahrami, born in 1967, is director of Abgineh photographic Research and Studies Institute, member of the founders of Khorasan photographic Society and teacher and researcher of photography. He has been chairman, organizer and Jury member of more than 60 national & international Exhibitions. He is a master in photographic digital printing.

He has experiences of years of Documentary, Photo Travel, Portrait and Creative photography. Ebrahim is a Member of the International Federation of Photographic Art- FIAP. He received several awards in national & international exhibition including:

Human Rights medal, UN ( united  nations) for the collection of "Aged People",

The Excellence prize of UNESCO,

Winner of GRAND PRIX from Photographic Competition religions and religious in the world-Poland 2007

Gold medal of American photographic society (PSA), from 73rd Wilmington International  Exhibition of Photography (WIEP). USA

Gold medal of American photographic society (PSA), from Arizona International  Exhibition of Photography USA

Gold medal of American photographic society (PSA), from  International  Exhibition of Photography-  Irland

Gold medal of Austrian international photo exhibition, section of children,

 

Gold medal of FIAP from 32th smethwick International photographic

 

Gold medal of FIAP from  Bucovina mileniull 3th International salon of Photographic Art

 

 

Gold medal of  Al-Thani Award for Photography

 

 

Silver medal of FIAP And Medal of Merit from Singapore International Photography Festival

 

Bronze medal of FIAP  from Emotion festival bosnia and herzegovina

 

Bronze medal of FIAP  from 9th international photo exhibition (Spain)

 

Bronze medal of FIAP 32th International Algarve Photo Salon-Portugal 

 

Bronze medal of FIAP Euro-Picamera  Belgique           

 

 Gold & Bronze medal of Venice international photo exhibition, Italy,

 

7 medals and special sign of Asahi Shimbun international photo graphic salon Of Japan

 

Special prize (David Stone) from Photo Journalism international photo exhibition ( Arizona USA)

 

 Two Orhan Holding Awards from 2nd international photography exhibition (Turky)

 

Afocer  medal from 6th Biennal  Aqueducte international photography (Spain)

 

Futzita prize from international photo exhibition on ecology,( Litvania)

 

Special prize, honorable mention and medal of international slide exhibition of Italy,

 

Honorary Diploma from photographic Society of Varna  , Bulgaria 214

 

Diploma international photography plovdiv , Bulgaria 214

 

seven blue ribbons of honorable mention FIAP

 

Two red ribbons of honorable PSA

 

 Medal of Federazione Italiana Associazioni Fotografiche( FIAF), Italy

 

thrid prize ( cash prize) & Bronze medal of FIAP from XII International photographic Contest  “Overcoming disabilities” 2012 (Spain)

 

First prize in the social section of the 5th press photo festival (Iran)

 

First prize of ecology photo exhibition in 3th Annual Iran photo Festival

 

First prize and honorable mention of Cultural Heritage Organization, Iran

 

 

 

 

 

 

 

 

 


( نمایشگاه عکس « ایندوس » آثار هشت عکاس ایرانی در تالار شهر مشهد )


( نمایشگاه عکس « ایندوس » آثار هشت عکاس ایرانی در تالار شهر مشهد )

نمایشگاه عکس « ایندوس » در برگیرنده ی ۵۶ اثراز نگاه های متفاوت هشت هنرمند عکاس ایرانی ( محمدحامد اسدی/معین صالحی/ندا صیامی / رسا قوام شهیدی / معین کاظـمی/مژگان کنعانی/قدیر وقاری/شیدا یزدانی ) از سرزمین هندوستان است که از تاریخ پانزدهم لغایت ۲۱ تیرماه در « نگارخانه ی شهر » در مشهد برگزار شده است .‌

   هندوستان با تنوع فرهنگیِ بسیار، دارای تاریخی کهن و پرباری است ، سرزمینی با  نژادها، آیین‌ها، و فرهنگ‌های گوناگونی با صدها زبان و هزاران گویش و لهجه هایی متاثر از فرهنگ و اقوامِ مختلف است ،تمدنِ ایندوس در این کشور، اقوام و فرهنگ های مختلفی از این سرزمینِ پهناور را  همچون شاهرگی ‌اقتصاد، مذهب و زندگی اجتماعی این مناطق را به یکدیگر پیوند داده است .   

 قلمرو «عکاسی» بعنوان هنری که توانسته نقش بی بدیلی در ارتباطات اجتماعیِ عصرِ حاضر داشته باشد ، اهمیتِ ویژه ای در شناخت بصریِ اینگونه فرهنگ ها و موقعیتهای مختلفِ جوامع بشری دارد ، که از طریق پرداختن به لایه های درونیِ زندگیِ انسان امروزی ، شناخت عمیقی از جهان هستی و محیط اطرافمان  به ما می دهد.
هرکدام از عکاسان این نمایشگاه ، از زاویه دید شخصیِ خود به موضوعاتی  همچون ، آیین ها و مراسم ، مذهب ، هنر ، چهره ، کار و زندگی  و همچنین معماری این کشور پرداخته اند.

این مجموعه ی عکس، در مدت زمان برپایی یازدهمین کنفرانس بین المللی هنر عکاسی دام دام هند، که عکاسان آن بعنوان  میهمان در آن حضور داشتند درشهر های دهلی نو،  کلکته ،‌ آگرا ، جیپور‌ و دیگرمناطق مختلف هندوستان عکاسی شده اند.

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه