ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه
ABGINEH  PHOTOGRAPHIC STUDIES  INSTITUTE

ABGINEH PHOTOGRAPHIC STUDIES INSTITUTE

موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه

حس برتر/ مجید بندار مقدم


همیشه با این سخن موافق بوده ام، که با احساس ترین افراد جامعه دل سوزان جامعه اند. این بار سخن صمیمیت، خلاقیت، احساسات خوب عکس و توانایی مثبت عکاس است .
   مهم نیست که ما به چه درجه ای از تفکر رسیده باشیم، مهم آنست که چگونه آن را به مرحله اجرا برسانیم و در واقع حس خود را که متکی بر دیدن خود است به کار گرفته و ارتباطی را که باید با مخاطب برقرار سازیم، بتوانیم خود را به او نزدیک کنیم .
   شما اگر ظاهر زیبا و تمیزی دارید افراد متکی به حس باصره را به سوی خود جلب  می کنید و اگر با لحن آرام و زیبایی سخن می گویید، توجه افراد متکی به حس سامعه به طرف شما جلب می شوند وچنانچه احساسات وهیجانات دیگران را در برخورد تحریک می کنید افراد متکی به حس لامسه را مجذوب خود کرده اید .
   حالا اگر برای عکس خوب تلاش می کنید وهدفی از قبل برای خود طرح ریزی کرده اید، باید بتوانید در هر شرایطی اتکاء خود را به هدف از پیش تعیین شده خود سوق دهید .  بارها دیده ام و خوانده ام عکاسان خوب دنیا با این نوع عکاسی حمایت های عمومی را به خود جلب کرده اند، و خیلی هم در کارشان پیشرفت داشته اند .

   حالا حتماً خواهید گفت، ما که هر چه تلاش کردیم به بن بست خوردیم، واتفاقاً همان کوچه ای که وارد آن شدید و در انتها راهی به جایی نمی برد ذهن را در واقع تقویت کرده است تا مسیر مناسب را پیدا کرده است.

     برای به وجود آوردن یک محرک حسی در خود باید خود و یا آن سوژه را در حالت مورد نظر قرار دهید مثلاً اگر دوست دارید عکس بگیرید که بیننده احساس تنفر نسبت به محیط داشته باشد و یا به عکس با نظری خوش، باید بتوانید رابطه را حسی در خود حل کنید که در واقع هر چه محرک کم نظیرتر باشد، تأثیرش بیشتر است .
   بارها این تجربه را دیده ام که یک عکس خوب باید برخوردار از حس خوب باشد  که توسط عکاس نشان داده شود .
   در خیلی از مواقع بوده که عکاس آگاهانه و یا ناخودآگاه از چنین  موردی سود برده است . درحقیقت این افراد قادرند با زبان غیر شفاهی با عموم مردم رابطة صمیمانه برقرار کنند .
   زمانی که به رنگین کمان نگاه می کنید چه احساسی به شما دست می دهد؟
اگر چه در رنگین کمان تنها چند رنگ اصلی و غیر اصلی را می یابیم که با نظمی شگفت انگیز کنارهم قرار گرفته اند و در واقع نشان گر وحدت رنگهاست . رنگین کمان و بسیاری از چیزهای دیگر محیط زندگی ما، یک محرک حسی اند که در ارتباط با احساسات و هیجانات خاصی قرار دارند .
   به عبارتی ساده با نگاه کردن به رنگین کمان احساساتی مانند:زیبایی، عظمت و لطافت در ما ایجاد می شود .
   محرک حسی که ما آن را عامل اصلی در عکاسی می دانیم می تواند دیدن یک شیء و یا تماس با چیزی باشد . به عبارت دیگر ممکن است آن را ببینیم و یا بشنویم و یا حتی آن را لمس کنیم، در مثال  رنگین کمان با مشاهده کردن به آن محرک، حس خاصی را برانگیخته ایم تا پیام به مغز ارسال شود . و سپس ما آن را ثبت کنیم و انتقال دهیم، جهان پر از محرک های حسی است که تأثیر برخی از آنها عمیق و برخی سطحی است که ما در برابر آنها واکنش نشان می دهیم . یک عکس خوب باید دارای تأثیرات حسی خوبی باشد وتنها عکس برداری  صرف نباشد.

مجموعه هنری و مجموعه داری/ سوزان سونتاگ


مجموعه هنری و مجموعه داری/ سوزان سونتاگ/ / /  ترجمه فرزانه دوستی

مجموعه هنری و مجموعه داری سوزان سونتاگ مجله عکس نوریاتو

لذت جمع‌ کردن از کودکی با ماست. جمع کردن سنگ‌های رنگی کنار ساحل، عکس‌های آدامس، یادگاری‌های قدیمی؛ لذت داشتن مجموعه‌ ای منحصر به فرد و از آن خود. لذت جست‌و‌جویی همیشگی در مسیر کمال. سوزان سونتاگ، که بنای رمان «شیفته آتش‌فشان» خود را بر زندگی یک مجموعه‌دار آثار نقاشی گذاشته بود، در متنی که می‌خوانید از کسانی می‌گوید که این دل‌مشغولی را هرگز از دست نمی‌دهند. چه مجموعه‌دار سکه باشند چه نقاشی چه عکس، لذت جمع کردن همیشه با آن‌هاست.تا میبینی اش قند توی دلت آب می‌شود، ولی به روی خودت نمی‌آوری. نمیخواهی صاحب الانش بفهمد چقدر برایت با ارزش است. نمیخواهی قیمت را بالا بکشد یا مبادا کاری کنی که اصلا نفروشد. پس بی محلی میکنی، خودت را میزنی به آن راه، میروی سراغ مورد بعدی یا شاید هم بروی بیرون و بگی دوباره برمیگردی. در نقش کسی فرو میروی که کمی علاقمند هست ولی هول نشده. نظرش جلب شده، حتی وسوسه شده اما اغوا و جادو نشده. کسی که به صرف اینکه تصاحبش کند حاظر نیست بیشتر از قیمت اولیه دست به جیب شود. مجموعه دار یک بازیگر است. شادی مجموعه دار هیچ وقت خالص نیست، همیشه یک تشویشی همراه دارد. چون همیشه چیز بهتری آن بیرون وجود دارد، شاید یک چیز مهم تر.

برای اینکه یک قدم به سمت تکمیل مجموعه آرمانیش بردارد، باید به دستش بیاورد. اما این مجموعه آرمانی که هر مجموعه داری برایش له له می‌زند، خیال باطلی است. یک مجموعه‌ کامل از چیزی خاص، آن کمالی نیست که مجموعه دار پی‌اش می‌گردد. هیچ بعید نیست کل آثار یک نقاش معروف مرحوم، گوشه قصر یا کشتی یا سردابه کسی افتاده باشد. (همه آثار؟ از کجا معلوم اثر دیگری در کار نباشد؟) حتی اگر مطمعن باشی آخریش را هم گیر آورده‌ای، بلاخره احساس رضایت داشتنت کم کم می‌خوابد. مجموعه کامل مجموعه مرده است. هیچ آتیه‌ای ندارد. همین که تمامش میکنی چیزی از لذت دوست داشتنش کم می‌شود. چیزی هم نمی‌گذرد که می‌فروشی‌اش یا اهدایش میکنی و شروع می‌کنی به جست و جویی تازه.مجموعه‌های خوب بزرگند ولی کامل نیستند: میل به کمال دارند. همیشه یکی دیگر هست. حتی اگر همه چیز را به دست آورده باشی باز هم دنبال یک نسخه بهتر یا قدیمی تر از آنچه داری هستی. یا در مور اشیا تولید انبوه مثل سفالیه، کتاب یا صنایع دستی یک کپی برای روز مبادا که نکند نسخه اصلی گم شود، دزدیده شود یا بشکند یا خراب شود. یک مجموعه پشتیبان، یک مجموعه در سایه.

یک مجموعه خصوصی بینظیر، عصاره چیز هایی است که شورآفرین و مهیج هستند. نه تنها همیشه چیزی برای افزوده شدن به آنها وجود دارد، بلکه پیشاپیش هم بیش از انتظارند. میل مجموعه دار به زیادت و کثرت است، به وفور. بیش از حد ات و برای او کافی. کسی که تردید می‌کند و می‌پرسد:«یعنی لازمش دارم؟ این یکی واقعا ضروری است؟» مجموعه دار نیست. مجموعه همواره چیزی بیش از ضرورت در خود دارد.

 

 


گذری بر عکاسی ایران در سالی که گذشت ( ۱۳۹۶) / زانیار بلوری

گذری بر عکاسی ایران در سالی که گذشت ( ۱۳۹۶)

زانیار بلوری / سایت عکاسی

 

سال ۱۳۹۶ به لحاظ اتفاقات و حوادث اجتماعی، سیاسی و اقتصادی سالی پرتنش بود؛ از زلزله‌ی کرمانشاه و سقوط هواپیما و غرق شدن کشتی گرفته تا انتخابات ریاست جمهوری و حمله به مجلس و بالا رفتن قیمت ارزهای خارجی. حوادث و اتفاقاتی که غیر از تصاویر ثبت‌شده آن توسط عکاسان خبری و بالا رفتن قیمت تجهیزات عکاسی شاید تاثیر چندان زیادی بر روند کلی عکاسی نداشت.

جشنواره‌ها:

  امسال نیز همچون سال‌های گذشته ترافیک جشنواره‌های متعدد عکاسی در طول سال برقرار بود و بازار عکاسی جشنواره‌ای (با آمار تقریبی هرماه، ۲ و نیم جشنواره) از هر بازاری گرم‌تر. جشنواره‌هایی با موضوعات آیینی و مذهبی که بیشتر اسپانسر دولتی داشت تا معدود جشنواره‌های خاص با اسپانسر شرکت‌های تولیدی، همه با هم در کنار جشنواره‌های برگزارشده توسط انجمن‌ها و نهادهای عکاسی، سال شلوغی برای عکاسان جشنواره‌ای رقم زده بود. از سوگواره‌های عاشورایی «بیرجند»، «میراث عاشورا در قاب عکس»، «خط سوم» تا جشنواره‌هایی با موضوعات فرهنگی-مذهبی همچون «وقف، چشمه همیشه جاری»، «تقریب»، «خانه دوست»، «موقوفات تهران».

   از جشنواره‌هایی با تمرکز بر شهر و منطقه‌ای خاص همچون «قلب تهران»، «شیراز امروز»، «بیرجند در قاب ایران» و «جشن عکس هرمزگان» و «چشم‌انداز توسعه‌ی ایران و چین» تا جشنواره‌های نهادهای عکاسی همچون «دوربین.نت»+ + ، «ده روز با عکاسان»، «تصویر سال»، «شید» + + و «عکس خیام».

  در کنار جشنواره‌های بخش‌های صنعتی و خصوصی همچون «خودرونما»، «عکس معدن»، «نورنگار» و «زندگی زیباست»، دانشگاه‌ها نیز با «سالانه‌ی عکس دانشجویان دانشگاه تهران» و «جشنواره‌ی عکس نقره، جشن عکس دانشگاه هنر» سهمی در این جریان داشتند. علاوه بر این، در کنار این جشنواره‌ها، در هفتمین و هشتمین حراج تهران نیز، شب پر رونقی از لحاظ فروش برای عکاسی ایران رقم خورد.


نمایشگاه‌های گروهی:

  نمایشگاه‌های گروهی عکس احتمالا تنها رویدادی در سال ۹۶ است که بتواند با تعدد جشنواره‌ها رقابت کند. تعداد بسیار زیاد نمایشگاه‌های گروهی با رویکردهایِ مناسبتیِ مختلف اعم از سیاسی، تاریخی و هنری در سال ۹۶ کاملا محسوس است. برای مثال فقط موزه‌ی عکسخانه شهر هشت نمایشگاه با عنواین مختلف در سال ۹۶ برگزار کرد. نمایشگاه‌هایی چون «کارگران»، «اماکن مذهبی»، «مسافران»، «عکس‌های قدیمی رشت»، «عکس‌های تاریخی سوگواران»، «مردم معمولی»، «مستند انقلاب»، «دروازه‌های طهران قدیم» که معمولا با نشست‌هایی نیز همراه بود.

  گالری‌های خصوصی نیز هر کدام با یک یا چندین نمایشگاه گروهی سهم زیادی در این تعدد داشتند. برای مثال گالری راه‌ابریشم با نمایشگاه‌هایی چون «انباشت»، «کمی دورتر»، محسن با «دال‌های ضمنی»، «پرتفولیوی۲»، هپتا با «مزامیر سکوت»، «سیتوپلاسم»، تم با «اربن»، «خانه‌ای که در آن دوستت دارم»، مهراوا با «موزه‌ی میهن‌پرستی»، آرته با «منظر»، بنیاد کاف با «پوسته»، پروژه‌های آران با «آثار عکاسان جوان ایرانی»، ای جی با ««تصویر کوچک، آینه بزرگ» و ... .

  امسال علاوه بر اکثر جشنواره‌ها که دارای بخش موبایلی بودند، نمایشگاه‌های گروهی «عکاسی با موبایل» نیز همچون سال‌های گذشته هم در تهران و هم در شهرستان‌ها دایر بود. برای مثال «تهران شهر زندگی» در خانه‌ی هنرمندان ایران، «خانواده بشر» + + در مشهد و حتی «تهران به روایت تلفن همراه» در پاریس.
  همچنین «یک تکه زندگی» یادبودی برای عباس کیارستمی در گالری ایوان، «این ما هستیم، نه آنها» آثار بیست عکاس مستند در گالری آریانا و «آتش سرد» آثار عکاسان جنگ در گالری سلام، از نمایشگاه‌های گروهی بزرگ و پرمخاطب و البته تا حدودی پر حاشیه‌ی امسال بودند.

  در سال ۹۶ نیز به رسم چند سال‌ گذشته شاهد حضور آثار عکاسان ایرانی در نمایشگاه‌های گروهی خارج از ایران بودیم اما در این میان بزرگ‌ترین و پر تعدادترین حضور عکاسان ایرانی در فستیوال آرل فرانسه با نمایشگاه «ایران؛ سال ۳۸» رقم خورد که در پرونده‌ی «عکاسی ایران خارج از ایران» در سایت عکاسی به تفصیل مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

  اگر تعداد نمایشگاه‌های گروهی که در شهرستان‌ها برگزار شد را  به تعداد نمایشگاه‌های گروهی این سال اضافه کنیم، به آماری بالغ بر چهار نمایشگاه گروهی در ماه خواهیم رسید که در نسبت به تعداد نمایشگاه‌های انفرادی جالب توجه است.


نمایشگاه‌های انفرادی:

  در میان نمایشگاه‌های برگزار شده‌ توسط عکاسان قدیمی و با سابقه‌، از اتفاقات خوب سال ۹۶ می‌توان به نمایشگاه «سیب سوم» یحیی دهقانپور و نمایشگاه «انقلابیون» کاوه کاظمی، هر دو در گالری آران اشاره کرد. همچنین در این سال، عکاسان شناخته شده‌ای چون مریم زندی (چهره‌های ۵، سیمایی از موسیقی معاصر ایران در گالری ایوان)، ابراهیم حقیقی (خانه ابری در گالری گلستان) و نادر داودی (نادر داوودی با یک واو کمتر در گالری ایوان) همراه و همپای نسل فعلی عکاسی ایران همچون نیوشا توکلیان (می‌دانم چرا شورشی آواز سر می‌دهد در گالری آب‌انبار)، پیمان هوشمندزاده (خشک در گالری ای‌جی)، گوهر دشتی (خانه در گالری محسن)، امید صالحی (اینجا، من دو اسم دارم در گالری راه ابریشم) و محمد غزالی (بد و بدتر در گالری آب‌انبار) آثار خود را در معرض دید مخاطبان قرار دادند.

  ساسان ابری با نمایشگاه «در معرض» در گالری محسن، تهمینه منزوی با نمایشگاه «گذشته‌ی استمراری» در گالری راه ابریشم، محسن شاهمردی با نمایشگاه «دوردست» در گالری امکان، سارا ساسانی با نمایشگاه «ویرانی» در گالری آرته، امین طلاچیان با نمایشگاه «قطعه‌ی ۴۱» در گالری اُ، سروش کیایی با نمایشگاه «برج آهن» در گالری آرته، آرش اکبری‌‌سنه با نمایشگاه «فضولی در تهران» در گالری الهه، مرضیه رشیدی با نمایشگاه «کنار» در گالری امکان و ژیلا مختاری با نمایشگاه «دیوانگی منهای یک ثانیه» در گالری شیرین، از جمله عکاسان جوانتری بودند که در سال ۹۶ نمایشگاه انفرادی برگزار کردند.

  همچنین چند نمایشگاه از آثار عکاسان خارجی در گالری‌های داخل ایران به نمایش گذاشته شد که از مهمترین آنها می‌توان به نمایشگاه ««طبع و فروش در ایران ممنوع است» از هنرمندان مطرح معاصر برومبرگ و شانارین در گالری ای‌جی، نمایشگاه «آرنو فیشر» عکاس شناخته‌شده‌ی آلمانی در گالری راه ابریشم و نمایشگاه «ایران در ابتدای دهه‌ی ۵۰» عکس‌های یک شهروند کانادایی از ایران قدیم در گالری فرشته را نام برد. کارگاه چند روزه‌ی عکاس جوان و مطرح آلمانی ولفرام هان با عنوان «اکتشافات هر روزه» در پروژه‌های نیومدیا نیز از اتفاقات قابل توجه امسال بود.


مجلات:

  با توجه به گران‌شدن نرخ کاغذ، در کنار پایین آمدن آمار فروش، سال ۱۳۹۶ ظاهراً سال مالی خوبی برای مجلات نبود. با این حال فصلنامه‌ی «حرفه هنرمند» هر چهار شماره‌ی ۱۳۹۶ خود را (شماره‌های ۶۳، ۶۴ ،۶۵ و ۶۶) به موقع راهی دکه‌ها کرد. ماهنامه‌ی «هنر آگه» نیز در نهایت با ۶ شماره (شماره‍ای ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲) توانست تقریبا هر دوماه یک بار منتشر شود.

  در میان مجله‌های اختصاصی عکاسی «فصلنامه‌ی عکاسی» بر خلاف شروع سریع خود در سال گذشته، در سال ۹۶ فقط توانست چهارمین شماره خود را منتشر کند و «عکسنامه» برای سومین سال پیاپی غایب بزرگ مجلات عکاسی بود. اما در سال ۹۶ این نشریات دانشجویی بودند که چراغ مجلات اختصاصی عکاسی را روشن نگه داشتند؛ ششمین شماره «چشمک» نشریه‌ی عکاسی دانشگاه تهران منتشر شد و «کالوتیپ» نشریه‌ی عکاسی دانشگاه هنر نیز بعد از سال‌ها با هشتمین و نهمین شماره در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

   یک بار دیگر مجله‌ی «اطلاعات، حکمت و معرفت» در سال ۹۶ شماره‌ی ۱۳۸ خود را به ویژه‌نامه‌ی «فلسفه و عکاسی» اختصاص داد تا تعداد ویژه‌نامه‌های عکاسی و فلسفه‌‌ی خود را به رقم چهار برساند و در نهایت علاوه بر مجلات چاپی سایت عکاسی و تندیس، در کنار سایت‌هایی چون عکسخانه و کارنما هر یک بخشی از بار نقد و تحلیل نمایشگاه‌های عکاسی داخلی و خارجی را کمابیش بر عهده گرفتند.


کتاب‌ها:

  بازار انتشار کتاب‌های عکاسی به لطف انتشارات پرگار در سال ۱۳۹۶ پر رونق بود. این انتشارات علاوه بر تجدید چاپ برخی کتاب‌ها (کتاب ۲ جلدی فتوژورنالیسم اثر کنت کوبر) پنج عنوان کتاب جدید را در سال ۹۶ روانه بازار کرد:

- کتاب «عکاسی مقدماتی» نوشته اسماعیل عباسی
- کتاب «مجموعه عکس چیست؟» نوشته اسماعیل عباسی
- کتاب «چهار هنرِ عکاسی، جستاری فلسفی» نوشته دومینیک
مکآیور لوپس
- کتاب «عکاسی دیجیتال و ACR» نوشته ساسان پناهی
- کتاب «من رییس جمهور ایرانم» مجموعه عکس امیر نریمانی

  از کتاب‌های عکس مهم امسال می‌توان به کتاب انقلابیون کاوه کاظمی اشاره کرد که همزمان با نمایشگاه او در گالری آران توسط انتشارات نظر منتشر شد. از نشر نظر همچنین کتاب‌های عکس رومین محتشم و تهمینه منزوی منتشر شد و نشر چشمه نیز دو کتاب عکسِ «بوشهر» بهمن جلالی و «صد» پیمان هوشمندزاده را روانه بازار کرد. همچنین مریم زندی، مرتضی پورصمدی، سید مهدی حسینی، فرزین ناظم‌زاده و علی شکری دیگر عکاسانی بودند که کتاب‌های عکس آن‌ها در این سال منتشر شد.

  از دیگر کتاب‌های عکاسی امسال در بخش فنی می‌توان به کتاب ترکیب‌بندی در عکاسی، نوشته‌ی لوری اکسل، انتشارات آبان، کتاب هنر عکاسی (رویکردی به بیان شخصی در عکس)، نوشته‌ی بروس بارنبام، انتشارات پشتون و کتاب ذهن عکاس، نوشته‌ی مایکل فریمن، انتشارات آبان اشاره کرد. همچنین در بخش نظری کتاب‌های تاریخ‌نگاری و عکاسی (جستارهایی پیرامون عکس به‌ مثابه‌ی سندی تاریخی) مجموعه مقالاتی با ترجمه‌ی محمد غفوری از نشر آگه، تکان نخور خاطراتِ همراه با عکسِ سالی مان از انتشارت حرفه هنرمند، ذن در هنر عکاسی خیابانی اثر اریک کیم از انتشارات تیسا و  از آشوب ادراک تا ستایش عکس (۳ جلدی) به نویسندگی کاوه فرزانه  از انتشارات پازینه را برشمرد.
 

  اگرچه تمرکز بیشتر فعالیت‌های عکاسی، همچون همیشه، در شهر تهران بود اما امسال نیز شاهد رشد فعالیت‌های عکاسی در شهرستان‌ها بودیم؛ از برپایی نمایشگاه عکس تا برگزاری جشنواره‌ی عکاسی و حتی چاپ کتاب. از جمله شهرهای فعال امسال در زمینه‌ی عکاسی می‌توان به شهرهایی چون اصفهان، ، شیراز، ارومیه، مشهد، بندرعباس، تبریز، اردبیل، بیرجند، اراک، رشت، بوشهر، سنندج، گرگان، کرمان، کاشان، یاسوج، همدان، خنج، کنگان و شهریار اشاره کرد.

  سال ۱۳۹۶ همچنین با درگذشت دو عکاس همراه بود؛ علیرضا سلطانی‌شاد، عکاس پیشکسوت مطبوعاتی و عضو ادوار هیات مدیره‌ی انجمن صنفی عکاسان مطبوعاتی ایران و شاهرخ حاتمی عکاس بزرگ و پیشکسوت ایرانی در عرصه‌ی فتوژورنالیسم که آثاری جهانی خلق کرد. با این حال سال ۹۶ سال چندان بدی برای عکاسی ایران نبود.

  امید است همچون سال ۱۳۹۶، در سال جدید نیز روند رو به افزایش فعالیت‌های عکاسی بردوام باشد، صد البته به شکلی که این افزایش با بالا رفتن سطح کیفی فعالیت‌ها نیز همراه باشد و تنها شاهد تکرار اتفاقات متعدد نازل و باری به هر جهت نباشیم.

 

 

"در خلوت تنهایی یک عکاس"/ امیر حاجی عباسی /



"در خلوت تنهایی یک عکاس"


«گفتاری برمجموعه عکس " تنهایی" آرزو قاسمی»

« امیر حاجی عباسی »




    تصویر دو آب پاش فیروزه ای رنگ پلاستیکی با فاصله ای کم از هم و بصورت واژگون در جلوی کادر و رها شده در پهنه ی وسیعی از چمن های تازه کوتاه شده ی هموار، یکی از عکس های مجموعه ی« تنهایی» از آثار آرزو قاسمی است. همانطور که چشم در راستای منطقی دید از پایین کادر به بالا می رود ،در مرز یک سوم بالای کادر و در راستای طول ، دو ردیف موازی از سنگ قبر های غیر همسان ، درختان انبوه بی برگ و آسمانی ابری به چشم می خورد و با وجود رنگی بودن این عکس، تم آبی حاکم برآن حس سرمای هوای موجود در فضای عکس را بیشتر می کند. در دیگر عکس های این مجموعه ، اشیاء رها شده در یک فضای سرد و بی روح و فاقد حضور انسانی به همراه تم غالب رنگ سرد، خودنمایی می کند. در این مجموعه هر شیء روایت جدیدی را شروع می کند ، و به رغم نداشتن ساختاری داستانی ، مخاطب را از تصویری به تصویری دیگر فرا می خواند.





آرزو قاسمی دانش آموخته گرافیک و بزرگ شده ی شهر مشهد است .آشنایی او به عکاسی نشات گرفته ازهمان دوران تحصیل و گذراندن چند واحد عکاسی است. او مدتی است که از ایران مهاجرت کرده و فعلا مقیم کشور سوئد است .آرزو عکاسی را دغدغه ی اصلی زندگی اش نمی داند و پرداختن به این مقوله را ، تنها برای به اشتراک گذاشتن حس درونی اش با دیگران دنبال می کند.او می گوید سخت ترین دوران مهاجرت ، یعنی سیاه زندگی کردن و عدم اعتماد به نفس که گریبانگیر همه ی مهاجران می شود ، باعث کم شدن ارتباط هایش شده است وحاصل این دوران و محدودیت های دشوار آن را، رسیدن به نگاهی متفاوت به اطراف خود می داند.




  دیدگاهی شخصی که در آن اشیاء برایش ماهیتی جدید پیدا کرده اند. او در این مکاشفه پا را از نشانه های فیزیکی و بصری اشیاء فراتر گذاشته و در پی درک رموز معنایی آن است .رابطه تعدد با معنای اشیاء و فضا های خاص در این مجموعه ، یاد آور نظریه ی "جیوردانو برونو" در تعریف از فضا است که می گوید: فضا مجموعه ای است از روابط میان اشیاء. اینگونه است که پیرامونش پر می شود از نشانه های انتزاعی و او نسبت به این اتمسفر، دریافتی وسیع تر پیدا میکند. در نگاه اول ، وی از اشیاء به عنوان یک سوژه استفاده کرده تا ابژه ی غم انگیز و درونی اش را در برهه ای از زمان منجمد کرده و به مخاطبش تحویل دهد . لیکن با نگاهی عمیق تر اینگونه می شود نتیجه گرفت ، که او سعی دارد  در تنها ترین لحظاتش با ثبت این اشیاء فضای خالی درون اش را که با دل کندن از علایقش ،در طی دوران مهاجرت بوجود آمده است را پر کند. عکس های قاسمی به لحاظ ، ترکیب بندی پیچیدگی کمی دارند و در اکثر موارد نقطه ی قوی مورد نظر عکاس در مرکز تصویر قرار داده شده است و به طبع آن خالق اثر ،  نگاه مخاطب را، تنها به دیدن آنچه مد نظرش بوده هدایت می کند. ته رنگ آبی حاکم بر تمام عکس ها، به حال و هوای مجموعه کمک می کند، اما اغراق و اصرار به غلظت این رنگ در آسمان های غالبا ابری ،به شکلی بی معنا و غیر واقعی می نماید و به نظرم این نقطه ضعفی برای این مجموعه به حساب می آید.





آرزو قاسمی در حال حاضر به اجبار زمینه ی انتشار بیرونی که برای آثارش انتخاب نموده نشر در فضای مجازی است ولی هدف گذاری وی در آینده برگزاری نمایشگاه و چاپ کتاب در کشور سوئد است تا به این وسیله جایگاه خود را به عنوان هنرمند تثبیت کرده و مخاطبین جدیدی را نیز بیابد.





پی نوشت:

-          سیاه زندگی کردن اصطلاحی است بین مهاجرین غیر قانونی به معنای زندگی مخفی تا پایان مهلت ویزا در کشوری که قرار است در آن ثبت نام کنند

-          Giordano Bruno

 

منابع

-          انسان در محاصره اشیاء" میترا فردوسی"

-          مصاحبه اختصاصی با خانم آرزو قاسمی

-          http://www.bbc.com/persian/interactivity/debate/story/2005/11/051119_h_immigrant_pshyco.shtml

 



« پذیرش عضویت موسسه مطالعات عکاسی آبگینه درانجمن یورو فتو آرت »


« پذیرش عضویت موسسه مطالعات عکاسی آبگینه درانجمن یورو فتو آرت »

     موسسه مطالعات عکاسی آبگینه به عنوان چهل و چهارمین عضو انجمن یورو فتو آرت  رومانی به عضویت این انجمن در آمد ،این دو سازمان فرهنگی با امضا پروتکل مشارکت ، توافق کردند که ضمن تبادل آثار هنرمندان از مسابقات و نمایشگاههای عکاسی  یکدیگرحمایت کنند ، از اهداف و برنامه های دیگرهمکاری های این دو مرکز ، توسعه ی پروژه های فرهنگی متقابل و ارائه ی  پاتروناژهای نمایشگاهی خواهد بود . « استفان تاس » رییس این انجمن ضمن تبریک به اعضای موسسه مطالعات عکاسی آبگینه اظهار امید واری کرد این توافق به پیشرفت  عکاسی و همکاری های هنری و علمی هر دو کشور بیانجامد.

افتتاح نمایشگاه عکس «چین زیبا » در گالری گلستانه مشهد

افتتاح نمایشگاه عکس «چین زیبا » در گالری گلستانه مشهد
          به منظور تبادل دیدگاه های هنر عکاسی میان هنرمندان و همچنین تقویت دوستی بین مردم چین و ایران نمایشگاهی با عنوان « چین زیبا » در یک تبادل نمایشگاهی بین انجمن هنر و تصویر شانگتوف کشور چین و مرکز نمایشگاهی نمایندگی فدراسیون هنر عکاسی ( فیاپ )در ایران و با همکاری اتحادیه جهانی عکاسی و با مساعدت های گالری گلستانه ،‌لابراتوار نیلیا و موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه در مشهد افتتاح گردید .در مراسم افتتاح این نمایشگاه  سرکار خانم شهناز رمارم عضو هیات رئیسه شورای اسلامی شهر مشهد و استاد عربلین پیشکسوت عکاسی مشهد ، سرکارخانم شاه محمدی رییس انجمن سینمای جوانان دفتر خراسان رضوی  و با حضور جمعی از مسئولین و هنرمندان ، از نمونه ای از عکس های نمایشگاه رونمایی و نمایشگاه رسماً افتتاح شد .
   این نمایشگاه  که در برگیرنده ی ۵۰  اثرعکاسی از عکاسان عضو « کلوپ تصویر و هنرشانگتوف چین » است، بر روی موضوع های مختلفی همچون، فرهنگ وزندگی اجتماعی ، آداب مذهبی، معماری سبک سنتی، منظره زیبایی های جذاب  کشورچین، را در بر می گیرد، که تاریخ و فرهنگ طولانی این کشور شرقی و باستانی  را نشان می دهد .
این نمایشگاه از هفتم لغایت دوازدهم بهمن ماه در گالری گلستانه مشهد پذیرای بازدید کنندگان می باشد .


دریافت نمایندگی ICS آمریکا توسط خانم ندا صیامی

تبریک به خانم ندا صیامی برای دریافت نمایندگی ICS آمریکا


وجدان بیدار در عکسی از « یواخیم لادفوژه » /امیر حاجی عباسی

وجدان بیدار در عکسی از « یواخیم لادفوژه » Joachim ladfoged

 نقدی بر یکی از عکس های مجموعه ی آلبانیایی ها/ امیر حاجی عباسی

عکسی سیاه و سفید ، که درآن نمای نزدیکی از یک خودرو دیده می شود. دو پنجره ، پنجره ی سمت راست که کاملا در تیرگی فرو رفته ، قابی شده ، برای جای گرفتن زن و کودکی که در بغل دارد.کودک خردسال در حالیکه پستانک در دهان دارد ،با ابروهای در هم رفته به روبرویش خیره شده است، مادر با دست راست کودک را بر سینه اش می فشارد و با دست چپ اش به احتمال زیاد اشکی که بر گونه  دارد را پاک میکند.حلقه ای که در انگشت وسط دست زن قرار دارد ارتباط برقرار می کند با پنجره ی دیگر خودرو که با ستون بین دو در از هم جدا شده است.اما در قاب سمت چپ که به وضوح روشنتر از پنجره ی قبلی است مردی دیده میشود که با دست چپ پیشانی اش را گرفته و دست راستش فرمان خودرو را احاطه کرده و به آن تکیه داده است و سر به زیر دارد . در انعکاس های شیشه ی جلوی خودرو، آسمان ابری ، کوه ، چپر و گوشی تلفن به همراه سیم حلقوی ان که بصورت معلق رها شده است دیده میشود.عکس مشروح یکی از عکس های مجموعه ی آلبانیایی Albanians  از یوآخیم لاد فوژه Joachim Ladefoged است. عکاس با کپشنی که برای این عکس نوشته آن را اینگونه شرح میدهد .

  ««پناهندگان آلبانی الاصل کوزوویی اردوگاه کوکز آلبانی ، در آوریل سال 1999 تلاش می کنند تا درب خودروی کمک رسانی را برای به دست آوردن نان بگشایند . پس از فروپاشی اقتصاد البانی در سال 1997 ، غارت و اختلاف قومی در کوزوو، منجر به خروج 850000 نفر، آلبانی تبار استان جنوبی صربستان برای حفظ جان شان به کشور آلبانی شد .اما  بازگشت آنها در سال 1999 همراه بود با انتقام گیری شدید آنها از صرب هایی که فجایعی هولناک را در کوزوو  بوجود آورده بودند.»»

 مجموعه عکس آلبانی لاد فوژه  به شکل خوبی این اتفاقات و شرایط را به رخ کشیده است. اما این عکس به تنهایی، با تمام جزییاتی که در آن دیده میشود ، درد و رنج عظیمی که طی این حدود سه سال بر این مردم حاکم بوده را به بهترین شکل ممکن بازگو میکند.

این اثر به صورتی نمادین روایتگر مردانیست که برای حضور در جبهه ی آزادیبخش کوزوو KLA مجبور به ترک خانواده بودند و بعد از سال ها دوری ، تنها ، ردپایی از آنان در گورهای دسته جمعی پیدا می شد،فرزندان خردسالی که گاهی اوقات برای تفریح هدف تیر تک تیراندازان صرب قرار میگرفتند و زنانیکه علاوه بر تحمل سختی دوری از خانواده و همسر در بسیاری از موارد مورد تجاوز وحشیانه و دسته جمعی قرار میگرفتند.

محنت و مشقت این قوم ، از این جا ماندگی و از آنجا راندگی بود آن ها به علت آلبانی الاصل بودن در سرزمین خودشان مورد ستم قرار گرفته و هنگامیکه به آلبانی گریختند با کشوری مواجه شدند ، که بعد از سقوط هرم قدرت در کشور های کمونیستی ، دچار هرج و مرج ، چرخه ی جنگ داخلی بین باندهای فساد ، انبوه سلاح های به سرقت رفته از پادگان های ارتش ،تنش های قومی و بزرگترین مهاجرت ، بعد از جنگ جهانی دوم شده بود.

منطقه ی بالکان در اروپای شرقی بسیار زیبا و منحصر به فرد است وتنها کشور اروپایی عضو سازمان اتحادیه ی کشور های مسلمان جهان (آلبانی با بیش از 70 درصد مسلمان ) را در خود جا داده است . منطقه ای بسیار استراتژیک که در طول تاریخ همواره آبستن حوادث بسیارزیادی بوده است.آتش جنگ جهانی اول از آنجا برافروخته شد و هنوز هم در سایه ی اختلافات قومی همچون آتشی زیز خاکستر منتظر جرقه ایست تا بار دیگر اروپا را دچار بحران کند .

عکس های این مجموعه بدون شک یک گزارش کامل از مردمی است که با این رخداد تلخ دست به گریبان بوده اند و سعی دارد علاوه بر گزارش ، با کپشنی که برای هر عکس نوشته، ابژه ی مورد نظرش را به مخاطب تحمیل کند.عکس های لاد فوزه مبتنی بر واقعیت است و هیچگاه صحنه ای را بازساری نکرده است . اما هیچگاه در آثارش فرم و محتوا چربشی بر هم ندارند و همین مقوله باعث جذابیت بیشتر کارهای او شده است.جسارت عکاسانی همچون لاد فوژه برای پوشش خبری این حوادث تاسف برانگیز در حالیکه طبق معمول توسط مافیای رسانه ای در دنیا به این دقت و وسعت پوشش داده نمیشد بسیار تحسین برانگیز است و حاکی، از وجدان بیدار و روح آزاد او دارد.

اما نقطه ضعف اساسی این مجموعه ، زمینه ی درونی عکس هاست ، استقلال آن ها و نبود یک موتیف قوی. بنابراین ، تنها یک زمینه ی بیرونی قوی به همراه مقدمه و زیر نویس ،  آنرا قابل بررسی و ارایه میکند و این زمینه ی بیرونی چیزی نیست جز کتاب که لادفوژه  با هوشمندی نسبت به آن همت گماشته است.

کتاب (Albanians) حاصل کار او از سال 1997 تا 1999 بوده و افتخاری بزرگ برای او محسوب میشود.

جواهیم لادفودژه  در بیش از 50 کشور جهان پروژه هایی را به ثمر رسانده است .وی  جنگ ها و در گیری های محلی و همینطور زندگی عادی مردم را پوشش داده است .

یوآخیم در سال 1987 ، در سن 16 سالگی ، رویای فوتبالیست شدن را در سر میپروراند ، اما روماتیسم مانع از آن شد. یک سال بعد اولین دوربین اش را بدست آورد و امیدوار بود تا فعالیتش را در این زمینه آغاز کند .روزنامه ی محلی در منطقه ای کوچک در دانمارک زمینه ی فعالیت وی را به عنوان عکاس خبری فراهم کرد . تا در سال 1995 او به عنوان کارمند عکاس در روزنامه ی ملی پلی تیکن politiken مشغول به کار شود. پس از فعالیت های مستمر لادفوژه در مطبوعات جهان ، او اولین دانمارکی بود که برنده ی جایزه معتبر وورد پرس فتو شد . به همین دلیل وی را یکی از موتور های موج جدید روزنامه نگاری دانمارک میدانند.

عکس های لادفوژه زینت بخش مجلات و روزنامه هایی همچون نشنال جیوگرافیک ، نیویورک تایمز ، اشپیگل ، نیوزویک، تایم و نیویورکر گردیده است