" خیابان هایی که دیدم " نقدی بر عکس های فرامرز عامل بردبار / محمد رضا چایفروش
نقد مجموعه آثار فرامرز همانقدر ساده به نظر می رسد، همانقدر هم دشوار است،
در نگاه اول شاید ما با عکسهای ساده و معمولی از شهری که عکاس با قابهای بدون پیچ اش برایمان گزینش کرده مواجه شویم،
ولی این روی جریان عکسهاست، عکسها و کل مجموعه عمقی در خور دارند، از نگاه جامعه شناسی، روانشناسی و خیلی مسائل کل مجموعه بیانی عمیق دارد...
1-با وجود تمام چالشهای امنیتی، اقتصادی و سیاسی، نرخ رشد جمعیت در این کشور همچنان از میانگین کشورهای منطقه بالاتر است.
2-خانواده نعیم احمد علاوه بر فقر، با معلولیت ناشی از انفجارهای انتحاری هم دست و پنجه نرم میکند.
3-کودکانی که باید در مدرسه باشند، با رفتاری نگرانکننده آفتابه آب هایی در دست در قبرستانی در کابل با آب ریختن بر روی قبور و طلب پول از بازماندگان، در پی جبران بخشی از هزینه های خانواده خود هستند .
قبل از نقد مجموعه چند نکته به نظر می رسد که حائز اهمیت باشد....
در نقد مجموعه به دنبال نقد تک تک عکسها نباشیم،
مجموعه را در قالب درستش تعریف کنیم.
مجموعه عین حلقه های زنجیر به هم وصل شده، پس همه در کنار هم پیام واحدی دارند.
به استیتمنت و گزارشات و نوشته های عکسها می شود توجه ویژه ای داشت.
4-ازدواج یک مرد و چند همسری و زندگی تمامی زن ها در یک مکان، اتفاق رایجی در افغانستان بخصوص در قندهار می باشد .
5-ازدواج یک مرد و چند همسری و زندگی تمامی زن ها در یک مکان، اتفاق رایجی در افغانستان بخصوص در قندهار می باشد و دیده میشود که مرد سن بالایی داشته و از کار افتاده است . .
در تعریف مجموعه ،به زبان ساده، وقتی نتوانیم یا نشود با یک عکس پیام یا مفهوم مد نظرمان را بیان کنیم به سمت مجموعه عکس میرویم. مجموعه نمیتواند فقط چند عکس تکراری به فرض از یک سوژه باشد، مجموعه قالب های مخصوصی دارد که به صورت پیش فرض از آن استفاده می شود،
مجموعه یا در زمان، یا در مکان، و یا مفهوم نقاط اشتراکی دارد،
قالب های رایج مجموعه یا گزارشی هستند، یا داستانی و یا مقاله ای...
صد البته ما میتوانیم بر اساس توانایی یا موضوع قالبهای دیگری به فرض مثال ترکیب این موارد را هم داشته باشیم ولی قالبهای مرسوم همین موارد ذکر شده است،
حال بر اساس این تعاریف و پیش فرض های مختصر سعی خواهیم کرد،
مجموعه عکس با عنوان خیابان هایی که میدیدم
جناب بردبار را موشکافی کنیم،
6-جابجایی زتان و مردان با وانت امری رایج در کابل و دیگر ولایات میباشد .
7-تاکسی وانت در ولایت ننگرهار، جلال آباد
8-زنان برقع پوش در حال خرید لوازم آرایش در بازاز روز کابل
در عکسها و مجموعه های اجتماعی اولین اصل، اطلاعات و دادهای است که عکاس با مشاهده و ثبت به بیننده منتقل می کند، هر چه این اصل پر رنگ تر باشد، عکسها و مجموعه ها غنی تر خواهد بود، در قالبهای خبری یا لحظه ای که دغدغه های اجتماعی پر رنگ تر است، عکاس خیلی شاید درگیر کیفیت، چه در قاب بندی چه در تکنیک نیست، نه اینکه نخواهد، شاید مجال این امر میسر نباشد، معمولا ما هم چشم پوشی می کنیم، ولی باید خبر یا لحظه آنقدر قوی باشد که ما را مجاب کند که این امر (کیفیت، کادربندی) را نادیده بگیریم،
من به شخصه مجموعه خیابان هایی که می دیدم را یک مجموعه مقاله ای میبینم،
چرا؟
چون این مجموعه صرفا نمی تواند گزارشی باشد، چون در مجموعه های گزارشی که معمولا همراه یک متن تکمیلی می آید، عکاس خیلی از لحاظ شخصی وارد بیان دغدغه های شخصی نمیشود، و با چند عکس از موضوع که جنبه تکمیلی گزارش دارد، بسنده می کند.
ولی در مجموعه های مقاله ای، عکاس در نقش یک تحلیلگر و دغدغه مند با توجه به تمام توانایی ها و مطالعات میدانی به ارائه مجموعه می پردازد،
ما در مجموعه جناب بردبار این را به وضوح میبینیم که عکاس میداند که چه میخواهد،
و برای تو متنی تصویری ارائه می دهد که تو به راحتی بدونی که به آنجا رفته باشی کلی اطلاعات در مورد فرهنگ، روابط و زندگی روزمره اجتماع مردم به دست می آوری،
عکاس با بهر گیری از نگاه جامعه شناسی و حتی روانشناسی، به تو اجازه قضاوت می دهد،
عکسهای سوال بوجود می آورند، چرایی هایی که در لابلای تصاویر تو را به جواب می رسانند،
به نظر می رسد که این مجموعه قسمتی از یک پروژه بزرگتر و کامل تری است که در اینجا ارائه نشده، ارائه رنگی به ببینده این امکان را می دهد که اطلاعات دقیق تری از فضا درک کند،
9- زنان نیازمند در انتظار دریافت قرصی نان اهدایی از سوی کسانی که برای خرید نان به نانوایی ای در کابل مراجعه میکنند.
10-قصر تخریب شده از جنگ دارالامان در کابل و جوانانی که در کنار این کاخ زیبا در حال بازی فوتبال هستند .
11-کارگران ساختمانی در انتظار پیشنهاد کار در کنار یکی از خیابان های کابل
در بعضی از قاب ها حس ترس را میتوان دید، و حس امنیتی و دشواری های عکاس را به وضوح نشان می دهد.
عکاس با توضیح هر عکس به دریافت بیشتر اطلاعات، به ببینده کمک می کند،
در جمع بندی فرامرز توانسته اوضاع آن دوران را به درستی نشان بدهد، و دیدگاه خود را نسبت به آن کشور نشان دهد.
12- پدر و پسری در کابل و در انتظار مشتریانی که با تفنگ آنها به هدف بزنند.
13-در زمان حکومت اشرف غنی حجاب برای زنان اختیاری بود هر چند که فرهنگ حاکم در جامعه اجازه تصمیم گیری برای زنان را به بن بست رسانده بود .
14-فاصله طبقاتی و فساد در کابل به حدی است که شخصی خانه خود را شبیه ساختمان کاخ سفید ساخته و در آن زندگی میکند .
15-قندهار یکی از شهرها با نگرانی بالا در دوران اشرف غنی به لحاظ امنیتی
16- آموزش سواد قرآنی توسط کودکی برای کودکان دیگر در گوشه یک مرکز تجاری در قندهار
17-کودکان و دختران کار در جلال آباد
18-فرهنگ سازی جایگاه زن در دوران اشرف غنی و قبل ازحضور مجدد طالبان
19- ترس و نگرانی و عدم امنیت ، کشتارهای انتحاری چیزی که طالبان در دوران اشرف غنی به هموطنان خود هدیه میکرد.
20-تمایلات همجنسگرایی که در قندهار در دوران حکومت اشرف غنی در محافل خصوصی گزارش و صحبت از آن بود و به ندرت هم مشاهده می شد حتی با حالتی طنز .
21- خیلی ها اعتقاد داشتند اصلاحات در افغانستان یا کند است یا شعاری برای فریب و چپاول مردم .
با تمام جنگ و فقر و نگرانی، اما زندگی ادامه دارد .
عکس ها : فرامرز عامل بردبار
تحلیلی بر مجموعه عکس ها : محمد رضا چایفروش