نقش بناهای تاریخی بر چهره بازیگران زن
در یک پروژه هنری به مناسبت روز معماری ایرانی، نقش برخی از بناهای تاریخی ایران روی چهره تعدادی از بازیگرهایزن طراحی شد.
بناهایی همچون عالی قاپو، تخت جمشید، تالار آیینه ڪاخ گلستان، سرای سعد السلطنه قزوین، آرامگاه خیام نیشابوری، حمام فین ڪاشان، خانه بروجردی ها، مجموعه وڪیل شیراز، گنبد علویان همدان، ڪلیسای سنت استپانوس، بنای عباسی نقش جهان، برج آزادی، معاون الملک ڪرمانشاه و بنای سلطان امیراحمد از جمله بناهایی هستند ڪه روی چهره بازیگران زن در این پروژه نقش بستهاند.
بیانیه هیئت داوری نخستین جشنواره بین المللی عکس مزارات
هرگاه موضوع یک جشنواره غیر از موضوع آزاد تعیین میشود، زاویه نگاه داوران و تطبیق آن با دید برگزارکنندگان جشنواره، پر اهمیت میشود. در این میان ، داوران باید از سویی نگاه زیباییشناسانه را مدنظر قرار دهند و از طرف دیگر ارتباط عکسها با موضوعات جشنواره را بررسی کنند. بر همین اساس، هر چه عناوین جشنواره کمتر عینی باشد، کار داوران سختتر و البته نگاه شخصیِ ایشان تاثیرگذارتر میشود.
در اولین دورۀ جشنواره عکس بینالمللی مزارات، دو موضوع « مزارات» و « نیایش» مشخص شده بود. از آنجا که «مزارات» تعریفی مشخص و عینی داشت، کار کمی راحتتر بود، اما موضوع « نیایش» این ویژگی را نداشت.
کدام اعمال انسان نیایش محسوب میشود؟ آیا باید آیین را نیز جزو نیایش قرار میدادیم؟ پاسخ به سؤالاتی از این دست موجب میشد در تیم داوری نظرگاه متفاوتی نسبت به ارتباط یا عدم ارتباط عکسها با موضوع جشنواره داشته باشیم و سختی این کار با توجه به تعداد زیاد عکسها، تشدید میشد.
در هر بخش از جشنواره چهار هزار عکس (مجموعا 8127 عکس از 1168 عکاس) دریافت شده که بیش از 1800 عکس از آنها از 33 کشور مختلف همچون هند، بنگلادش، ترکمنستان، عراق، انگلستان، ترکیه، فرانسه و بلژیک بود. کشورهایی با زبان، فرهنگ و اعتقادات متفاوت که کار داوری را سختتر و البته شیرینتر میکرد. سختتر، از جهتی که باید تمام موانع ناشی از تفاوت فرهنگی را کنار زد و شیرینتر از این منظر که در پشت تمام این تفاوتها، ذات بشری جلوهگر میشد.
ذاتی یکسان که در پس نیاز انسان به نیایش و ارتباط با مزار بزرگان خود، مشهودتر میشد. حتی آثار رسیده از ایران نیز از تنوع فرهنگی زیادی برخوردار بودند که با توجه به شرکت تمامی استانها در جشنواره، قابل حدس بود.
از طرفی، 23 ساعت داوری که در طی دو روز و در مکان موزۀ ملک تهران انجام شد، به همت تیم اجرایی جشنواره با سرعت و کیفیتی قابلتقدیر به سرانجام رسید. روند داوری، علیرغم حضور آنلاین یک داور از قونیه ترکیه ، با استفاده از نرم افزارهای مناسب بدون هیچ تأخیری صورت گرفت.
امیدواریم جشنواره مزارات که هنر را با مفاهیم والای انسانی گره میزند، همچنان ادامه داشته باشد. چه بهتر که چنین جشنوارههایی با حضور خود در تمام طول سال (و نه تنها در هنگام دریافت آثار) بر اهدافی که مدنظر دارند، تأکید همیشگی داشته باشند؛ زیرا جشنواره هایی می توانند تاثیر عمیق بر مخاطب بگذارند و در جامعه بستر سازی مناسب فرهنگی داشته باشند که اولا بصورت مستمر و در طی سالیان متوالی فعالیت کنند و در ثانی دبیرخانه مزبور بتواند ضمن بهره گیری از نظرات یک شورای علمی و فرهنگی ، اهداف مورد نظر را پیگیری کرده و ضمنا بایگانی آثار، آدرس مخاطبین، سر فصل های موضوعاتِ مسابقه و دیگر موارد مورد نظرِ بنیان گزاران جشنواره را تعقیب و تا حصول به نتیجه مستمرا دنبال کنند.
هیئت داوران نخستین جشنواره بین المللی عکس مزارات
دکتر رها بیلر ، دکتر محد ستاری ،سید عباس میر هاشمی ،ابراهیم بهرامی و احمد خطیری
اختتامیه جشنواره بین المللی عکس مزارات
برگزیدگان نخستین جشنواره بین المللی عکس مزارات طی مراسمی شامگاه سه شنبه ۵ مرداد ۱۴۰۰ در مشهد معرفی شدند. در این جشنواره که به همت موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی برپا شد، بیش از ۸ هزار اثر از ۳۱ کشور جهان از جمله بنگلادش، هند، پاکستان، اندونزی، عراق، کانادا، استرالیا، افغانستان، عمان، امارات، ترکیه و آذربایجان شرکت کرده است.
روایت های تصویری در عکاسی / ابراهیم بهرامی
امروزه عکاسی به عنوان متقاعد کننده ترین هنر معاصر و یک واقعیت فرهنگی، به تسخیر زندگی ما پرداخته است و به گفتمانی بدل شده است که مناسبات جهانی را به یکدیگر پیوند می دهد. عکاسی قابلیت هایی بیش از ثبت و ارائه ی دقیق یک موضوع دارد و آینه ی تمام نمای فعالیت ها، مشکلات، انتقادها ، اندیشه ها و رفرم های اجتماعی است که موجب تغییر و یا تاثیر گذاری در نگرش افراد جامعه می شود. در واقع عکاسی کمک می کند نمود هایی که در واقعیت وجود دارند ثبت و کشف شوند.
ما در عصری به سر می بریم که پیشرفت های شگرفی در عرصه هنر و تکنولوژی به وجود آمده است و عکاسی در این میان به طور شگفت انگیزی مرزهای سنتی خود را شکسته و به قلمرو های جدیدی هم در عرصه ی هنر و هم در بعد تکنولوژی دست یافته است. علاوه بر این دنیای دیجیتال و دسترسی آسان تر به آن، تمایلاتی را درافراد مختلف برای نزدیک تر شدن به دنیای عکاسی ایجاد کرده است و نگاه هنرمندانه ی عکاسان نیزتوانسته است در جای جای زندگی ما نقش مهمی ایفا کند.
عکس هایی که دارای محتوایی درخور تامل هستند و با استفاده از عناصر زیبایی شناسانه تکامل یافته اند، ارتباط موثرتری با مخاطب برقرار می کنند. این عکس ها که همیشه در دل واقعیت ها پدید آمده اند و در موقعیت های مناسب خود را نشان داده اند، می توانند عمیق ترین احساسات درونی را به تصویر درآورند، و بارِ اصلی تغییر و تحولات مادی و معنوی جامعه را نیز به دوش بکشند . عکس ها همانگونه که زمان و مکان را متوقف می کنند، می توانند با تاثیرِ متهورانه و اعجاز گونه ی خود ،مخاطب را درنگاهشان متوقف کند و لحظاتی آنها را به تفکر وا دارد.
حس درونی هر هنرمند در برخورد با موضوعاتی که گذرا هستند و سرعت عمل در درک موضوع ، تجربه و تحلیل، انتخاب کادر، فرم، رنگ و ترکیب بندی و سپس به عینیت رسانیدن آن، اثری را به وجود می آورد که هم از اندیشه و نگاه هنرمند سرچشمه گرفته و هم مخاطب را به تعمق و تفکر در برابر آن وا می دارد.
اندیشه و ذهن یک هنرمند سرشار از تحول خواهی بر اساس خرد است تا بتواند بر اساس نگاه فرازگراییِ آن ،دنیایی را بسازد یا حداقل در تعییر و تحولِ آن تلاش کند ونقش داشته باشد .بسیاری از کسانی که به عکاسی اجتماعی روی می آورند و واقعیت های آن را به تصویر می کشند، خود رادر زمره ی عکاسان متعهد می دانند و در این میان عکاسانی نیز هستند که چون گستره ی هنر عکاسی را به دلیل محدودیت هایی که تعهد ایجاد می کند و موجب می شود هنرمند نتواند دریچه های خلاقیت و نوآوری را بر روی موضوعات و شیوه های بیانی جدید باز کند بر آن خرده می گیرند.
یک عکاس بایستی دید و وسعت چشم سوم خود که برگرفته از ذهن پویا و فعال است، را گسترش دهد تا به درونی ترین لایه های زندگی دست یابد و ارزش های بشری را بکاود و در معرض قضاوت و دید مخاطبین قرار دهد.
در دنیای هنر هیچ اثری را نمی توان در یک فرم و قالب خاصی تعریف نمود و بر اساس آن به آفرینش پرداخت چرا که به تعداد هنرمندان روش بیانی برای موضوعات هست که آنها را از یکدیگر متمایز می سازد.
هنرمند با وجود اینکه نقش اساسی در موقعیت های اجتماعی خود دارد، هنگامی که دست به آفرینش می زند، تلاش می کند زنجیره خودبا اثر و اثر با مردم (مخاطب )را روان تر و به شکل ملموس تری حفظ کند. “Pictorial Narratives in Photography”
Ebrahim Bahrami/Art Manager of the second PHOTO FESTIVAL “ HUMAN ACT”
Photography, today, as the most convincing art and a cultural reality, has succeeded in conquering our lives. It has, nowadays, turned into a discourse linking international events. Photographic art has more potentials than merely capturing and showing details of an object; it is the full view mirror of activities, problems, criticism, thoughts, and social reforms, causing a difference or an impact on people's point of view.
Photographs containing contemplative content or those evolved using aesthetics elements are able to connect more effectively with viewers. These types of photographs that were born in a real moment and exhibited on a proper occasion are able to both express the deepest feelings and play the main lead in society's spiritual and mundane changes. They can not only freeze the time and the place but also stop their audience to think for a moment.
Inner sensibilities of an artist in dealing with ephemeral subjects, along with their agility in understanding and analyzing the subject, selecting the frame, form, color, composition and, finally, turning it into a concrete form of art, give birth to an oeuvre showing the artist's point of view and can make the viewer think deeply.
An artist's mind seeks wisdom-based revolutions in order to use their transcendent look to make a world of their own or at least make a difference. Many social photographers and those who show the real face of society consider themselves amongst committed photographers. There can be found, however, some photographers who believe commitment to photography makes some limitation that hinders creativity.
To expand the point of view and open the third eye to more activate the mind is a must for a photographer They, then, are able to explore the deepest layers of life and human values and show them to viewers for their judgment.
A work of art fits into more than one format and, so, creativity is not a one-way road. There are as many ways to express as the number of artists and that is what distinguishes them. Regarding the key role, they play in society, artists, while creating, try to smooth the understanding of the connection between themselves, the art, and people.
دوربین های فول فریم نیکون بدون انجام ضریب کراپ تصویر هایی با رزولوشن بالا و با ابعاد کامل را در اختیار عکاس قرار می دهند . در این مطلب بهترین لنز های نیکون برای استفاده به همراه دوربین های فول فریم ساخت این کمپانی را مورد اشاره قرار داده ایم.
بهترین لنز زوم استاندارد
لنز های زوم استاندارد ابزار هایی همه کاره و انعظاف پذیر هستند که از یک زاویه دید کاملا باز تا حالت های زوم در فواصل کانونی طولانی را ارایه می دهند. این لنز ها به طور سنتی برای سبک های عکاسی پرتره مورد استفاده قرار می گیرند .
بهترین انتخاب : Sigma 24-70mm F2.8 DG OS HSM Art
لنز های سری Art از کمپانی سیگما در زمره بهترین محصولات این کمپانی هستند که از ساختار و کیفیت تصویر مطلوبی برخوردار می باشند . همچنین با توجه به کیفیت و ساختار محکم و مطلوب این لنز ها ؛ به لحاظ قیمت در مقایسه با سایر برند ها نیز مقرون به صرفه تر به نظر می رسند . لنز استابیلایزر دار سیگما 24-70mm F2.8 DG OS HSM Art یک لنز بسیار با ارزش با کیفیت تصویر نسبتا عالی است که برای استفاده در عکاسی پرتره با دوربین های فول فریم نیکون توصیه می شود.
بهترین لنز پرایم :
لنز های پرایم با برخورداری از یک فاصله کانونی ثابت ؛ پیچیدگی های لنز های زوم را ندارند و با ارایه یک بدنه سبک و کم حجم تر ؛ تصاویر شارپ تر را ارایه داده و امکان عکاسی در شرایط نسبتا کم نور را نیز فراهم می آورند .
بهترین انتخاب : Tamron SP 35mm F1.8 Di VC USD
لنز های سری SP از کمپانی تامرون از لحاظ کیفیت و قمت مناسب به شهرت بسیار زیادی دست پیدا کرده اند . لنز تامرون SP 35mm F1.8 Di VC USD یک لنز شارپ و سریع با بدنه ای کوچک و کم حجم است که بدنه با کیفیت آن از حالت مهر و موم در برابر شرایط اقلیمی نیز برخوردار است . از لحاظ ساختار اپتیکال ؛ طراحی این لنز به گونه ای انجام شده است که در تمام دیافراگم های موجود ؛ ار حالت شارپ مطلوب برخوردار باشد .
اگر چه در میان لنز های عکاسی دیافراگم های سریعتر از F1/8 نیز وجود دارند اما در هر صورت این لنز هنوز از قدرت کافی برای محو پس زمینه و عکاسی در شرایط کم نور برخوردار است .
بهترین لنز زوم واید انگل
از لنز های زوم واید انگل به طور معمول برای عکاسی در محیط های داخلی و معماری و مناظر استفاده می شود .
بهترین انتخاب : Tamron SP 15-30mm F2.8 Di VC USD G2
لنز 15-30mm از سری لنز های نسل دوم ساخت کمپانی تامرون است که در ساختار آن ویژگی هایی همچون کوتینگ روی بدنه ؛ ساختار اتوفوکوس و استابیلایزر درون بدنه ؛ به نحو چشمگیری بهبود یافته است و با توجه به تمامی پیشرفت های به وجود آمده ؛ این لنز به یکی از بهترین گزینه ها برای عکاسی در فضاهای داخلی ؛ مناظر و فضاهای معماری مبدل شده است .
بهترین لنز زوم تله فتو :
لنز های زوم تله فتو با قدرت زوم در فواصل کانونی نسبتا بالا امکان عکاسی از سوژه هایی با فواصل دور را فراهم می آورند .
بهترین انتخاب : Nikon AF-S 70-200mm F4G ED VR
لنز نیکون AF-S 70-200mm F4G ED VR یکی از مفید ترین و کارآمد ترین لنز های ساخت نیکون است که کیفیت تصویر عالی ؛ دیافراگم پر سرعت را در قالب یک بدنه سبک و کم حجم تر ارایه می دهد . در حالیکه محصول F4 از انعطاف پذیری گزینه F2.8 برای عکاسی در شرایط کم نور برخوردار نیست ، اما در هر صورت این لنز تصاویر شارپ در بسیاری از سرعت های شاتر را ارایه می نماید.
بهترین لنز ماکرو
لنز های ماکرو امکان عکاسی از سوژه های کوچک در فواصل بسیار نزدیک را ارایه می دهند.
بهترین انتخاب : Nikon AF-S Micro-Nikkor 60mm F2.8G ED
لنز نیکون AF-S Micro-Nikkor 60mm F2.8G ED یک نسخه به روز رسانی شده از معروفترین لنز های نیکون است که کیفیت تصویر بسیار عالی را برای تصاویر کلوز آپ را ارایه می دهد . در مقایسه با نسخه قدیمیتر AF-D لنز AF-S 60mm F2.8 تصاویر شارپ تر را در یک بدنه کوچکتر و به لطف یک موتور فوکوس داخلی ؛ ارایه می دهد .
بهترین لنز زوم مسافرتی
در تولید لنز های زوم مسافرتی ؛ انعطاف پذیری و پویایی ، اصلی ترین مسئله مورد توجه است .
بهترین انتخاب : Nikon AF-S 24-120mm F4G ED VR
لنز های زوم مسافرتی نیز همانند لنز های زوم استاندارد از پویایی و انعطاف پذیری بالایی برخوردار هستند و در زمان استفاده از آنها ؛ زاویه دید باز تا فواصل کانونی تله فتو را در اختیار می توان داشت. لنز زوم Nikon AF-S 24-120mm F4G ED VR یک لنز زوم مسافرتی است که اگر چه تصاویر کاملا شارپ و با کیفیت را ارایه نمی دهد اما در هر صورت در بسیاری از موقعیت های عکاسی یک لنز کارآمد به شمار می آید .
امیرمنصور رحیمیان| عکاسی هنر غریبی است. صبح را در هنگام طلوع، قرمزرنگ و دشت را مهآلود نگه میدارد. درخشش نور خورشید را بر پشت گوسفندان سحرخیز، پرتلألو و نگاه شبانان را بر پهنه بیکران هامون، بیحرکت میکند، آنچنان که بیننده هر وقتِ روز و هر فصل سال که به تصویر نگاه میکند، برایش همان حس صبحدمان زنده میشود. حرکت بیوقفه موجها، بالوپر زدن پرندگان بر آبیِ ایستای رود، رد دود قطار، پررنگ و بخارآلود روی تپههای پربرف و هزار چهره ثابت که به چشم دوربین خیره شدهاند. من همیـــشه ورای قـــــاب مجسم، عکاس را میبینم؛ کسی که با دوربین بر گردنش و شاتر زیر انگشتش، منتظر و مترصد نور و صحنه، ایستاده است و انتظار میکشد تا لحظهای را ثبت کند که روح و جان مخاطب را زنده کند. قابلیت اینکه بتوانی اشیا و مناظر را در بهترین شکلی که خودت میخواهی و به نحوی که منظور خودت است تصویر کنی، خودِ هنر است. هر تصویر یا منظرهای را که در قابی میبینم، تا مدتها مسخ و مسحورش میشوم. در این لحظههای بیمانند، به دنیای درون عکس سفر میکنم. وزش باد را روی صورتم احساس میکنم و گوشههای لباسم را که بیتاب در باد تکان میخورد، نگاه میکنم. بوی چمن و صدای آب را میشنوم. از آفتاب افتاده روی پوستم، لذت میبرم و سایههایی که از حرکت ابرها روی زمین افتاده است را دنبال میکنم. ساعتها در درونشان غرق میشوم. خودم را میبینم و درحالیکه پوستین چرم و کرکدار پوشیدهام، سرمای استخوانسوز را لمس میکنم. در دشتهای فراخ قزاقستان دنبال رمه افتادهام و نفسم همراه با گوسفندان بخار میکند. در قاب بعدی، این منم که چکمههای لاستیکیام را بالا کشیدهام. زیرپوش راهراه زردی پوشیدهام و آهنگ عاشقانهای را بلند و بهزیبایی میخوانم. قایقم را آرام در کوچههای تنگ ونیز پیش میبرم. صدایم توخالی و خیس، میخورد به پلهای کوتاهقد مسیر و در دالانهای پر از پنجره گم میشود. سرخوشانه به آفتاب عصر نگاه میکنم و برای گردشگرها دست تکان میدهم. اینبار در قاب رودخانهای غرق میشوم، درحالیکه چشمانم را بستهام. صدای بیوقفه آب را میشنوم که سر به صخرههای کوچک کنار رود میزند. چشمانم را که باز میکنم، حواصیلهای وحشی را میبینم که بهدنبال هم از فراز سرم عبور میکنند. نسیم، آرام صورتم را نوازش میکند و آفتاب پاییزی رخت زردش را روی کوهسار روبهرو پهن کرده است. اگر وقت تنگ نبود و زندگی دست از سرم برمیداشت، این خیال را تا ابد ادامه میدادم، ولی افسوس که زندگی هرگز تا زمان مرگ، ما را آسوده نمیگذارد. الغرض اینکه، عکسهای نمایشگاه «فوکوس2020» نیز از همین دسته بودند؛ خیالانگیز و زیبا؛ تجربهای بینالمللی از 30عکاس کاربلد ایرانی. این دعوت به تماشا، در نگارخانه گلستانه، از بیستوهشتمین روز دی تا امروز سوم بهمن، برگزار شد. همین نمایشگاه عینا در ماه ژوئن سال آینده میلادی در گالری مرکز نمایشگاهی «فیاپ» -فدراسیون بینالمللی هنر عکاسی- در شهر قونیه ترکیه، نیز برگزار میشود. در این گردهمایی قابها، 43اثر با موضوعات طبیعت، چشمانداز، فاینآرت، مفهومی و اجتماعی شرکت داده شدهاند. این نمایشگاه را باشگاه عکس فوکوس و خانه هنر خیام با همفکری و همکاری دفتر نمایندگی فدراسیون بینالمللی هنر عکاسی در ایران، نگارخانه گلستانه، موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه و آژانس ارتباطات برگزار کردند.
43عکس با موضوعات مختلف
«ابراهیم بهرامی»، از
عکاسان پیشکسوت مشهد و برگزارکننده نمایشگاه، درباره «فوکوس2020» اینگونه
توضیح میدهد: این نمایشگاه را خانه هنر خیام که نمایندگی فدراسیون هنر
عکاسی را در ایران دارد، با همکاری نگارخانه گلستانه، موسسه تحقیقات و
مطالعات عکاسی آبگینه و همچنین آژانس ارتباطات، برگزار کرده بود. من
بهعنوان نماینده خانه هنر خیام، مسئول برگزاری آن بودم. آثار به
نمایشدرآمده درحقیقت برای نمایش در ترکیه پیشبینی شده بود ولی قبل از
نمایش در قونیه، در مشهد هم آنها را در معرض تماشا گذاشتیم و آثار
30هنرمند از مناطق و شهرهای مختلف را گزینش کردیم. بهگفته بهرامی، این
آثار 43عکس با موضوعات مختلف است. این دوره نمایشگاه، هفتمین دورهای بود
که خانه هنر خیام برگزار میکرد: «دوره از آن نظر میگویم که همزمان با
این نمایشگاه در تهران و نیشابور، نمایشگاههایی افتتاح شده بود که عکسهای
متفاوتی را هم به تماشا گذاشته بودند. باشگاه عکس فوکوس و خانه هنر خیام،
برگزارکننده چندین نمایشگاه بینالمللی و داخلی هستند؛ ازجمله در کشور
تاجیکستان، قرقیزستان،جشنواره عکس سلامت روان زنجان،جشنواره ملی هنر و روان
در مشهدو همین نمایشگاهی که در نگارخانه گلستانه برگزار شده بود. انتخاب
آثار برای هفتمین دوره نمایشگاهی خانه هنر خیام، نیز چند ماه قبل صورت
گرفت. هیئت داوران -که اتفاقا بنده هم یکی از آنها بودم- آثار را بررسی
کردند و جمعه بیستوهفتم دی، مراسم اهدای جوایز برگزار شد. در آن مراسم
پذیرای سفیران، هنرمندان و عکاسان منتخب بودیم و همزمان در نیشابور
افتتاحیهای داشتیم که گزیدهای از دو جشنواره را در آن برگزار کردیم. این
نمایشگاه هم با موضوعاتی که ذکر شد، قرار شد در دو جا اکران شود؛ اول در
مشهد و بعد عینا در قونیه، ضمن اینکه هیئت انتخاب با داوری متفاوت است.
معمولا اعضای هیئت انتخاب این فرم نمایشگاهها که قصد اولشان فروش و
تماشاست، از بین نگارخانهداران و عکاسان انتخاب میشوند.
بهگفته این
عکاس مشهدی، فوکوس2020 نمایشگاه بهحساب میآید و مسابقه نیست. عکاسان بین 5
تا 15اثر را ارسال و هیئات انتخاب، کارهایشان را ارزیابی میکنند؛ چون در
این مجال قصد هنرمندان، فروش آثار بود، حالت اکسپو پیدا میکرد که خب، ما
این اسم را در مشهد استفاده نکردیم؛ چون اینجا فروش زیادی صورت نمیگیرد.
تمرکز ما بیشتر بر ترکیه است. آنجا افراد برای خرید آثار، مشتاقتر هستند.
برگزارکنندگان هم به بازار فروش آثار در ترکیه و کشورهای دیگر امید
میبندند. این آثار قابلیت استفاده در دفاتر تبلیغاتی، خدماتی و گردشگری را
دارد؛ چون مفهومشان بیشتر حولوحوش طبیعت و فاینآرت و اجتماعی دور
میزند. اصلا هدف این اکسپو هم همین بود و بازار هدف را اینطور درنظر
گرفتیم، ولی درمورد جشنواره یا مسابقات، موضوع قدری فرق میکند: «اولا: در
اینجا هیئت انتخاب نیست، هیئت داوران است. ثانیا: سطح جشنواره را هیئت
داوران انتخاب میکنند، آنهم با درنظر گرفتن شرایط اجتماعی، جغرافیایی،
سیاسی و... . در ابتدا سطح شهری که هنرمندان همان شهر شرکت میکنند، بعد
سطح استانی و بعد منطقهای و بعد از آن سطح ملی که همه هنرمندان آن کشور
میتوانند شرکت کنند. بعد از همه اینها، سطح بینالمللی است که خب ما
بیشتر به این سمت حرکت میکنیم.»
به نظر او، در هر سطحی کارها متفاوت
است و داوریها هم متفاوت. هرقدر بینالمللیتر فکر کنیم، سطح جشنواره
بالاتر میرود؛ چون رقابت با دیگر ممالک، باعث ارتقا در هر کاری میشود و
عکاسی هم از این قاعده مستثنا نیست. برای جمع کردن این آثار هم همینطور
عمل شد: «ما به عکاسها گفتیم عکسهایی در سطح بینالمللی بفرستید. آنها
هم باتوجهبه سابقه و اسمهای پشت این داستان، شروع کردند به کار؛ چون
مطمئن بودند که ما کارشان را به دنیا نشان میدهیم. با نگارخانهداران و
حامیان مالی صحبت و حق کپیرایت را رعایت میکنیم.»
در جستجوی ِمعنا
« ابراهیم بهرامی»
هنرمندان که به نوعی پدیدآورنده ی یک اثر هنری هستند، هنگامی که به مفاهیم می پردازند، جدا از ارائه یک اثری فیزیکی و مادّی ، سعی می کنند خود را از محدودیت هایِ سنتی و مادّی رها کنند و با ذهنی سیّال و گاهی منتزع از واقعیت به جهانِ غیرمادی نقبی بزنند و نگرش خود را در ارائه ی یک اثرِ هنری بیان کنند. بطور معمول ، موضوعاتِ ذهنی در آثار هنری فرصت بیشتری برای کشفِ رازهایِ معنوی به مخاطب می دهد، در این آثار هنرمندان فارغ از نیازهای مادی به ماوراء می اندیشند و بر روح، احساس و تفکرِ مخاطب تأثیر می گذارند. در بسیاری از هنرها که بازآفرینی رکنِ اساسیِ خلق یک اثراست، چنانچه تفکر وتعمّقی در ارائه موضوع و در قالبِ تکنیکی منسجم صورت نگیرد، اثر خلق شده بی روح می نماید و مخاطب را از رسیدنِ به محتوا و پیام آن و همچنین درک آن بازمی دارد .
برای شناخت معنا درآثارهنری خیلی لازم نیست پیچیده فکر کنیم، همین که بتوانیم جهان و اجسام مادّی را در ترکیبی عارفانه و عالمانه در جهت رسیدن به مفاهیمی که ادراکی هستند ، ارائه کنیم به معنا پرداخته ایم. برخی اشیاء و فرم ها آنچنان از واقعیت دور می شوندکه پرداختن به برخی از آنان بار معنایی به خود می گیرند، از حیطه ی مادیّت خارج می شوند ، به نیاز درونی می پردازند، به انتزاع می رسند و تأثیر عمیق تری خواهند گذاشت . این آثار در مخاطب احساسی را بیدار می کند، به نیاز روحی اش پاسخ می گوید و یا ممکن است خاطره ای را در ذهنش متبادر سازد.
در هنرهای مختلف تلاش می شود به جای بازآفرینیِ صرف به بیان مکنونات قلبی و روحی پرداخته شود ودر بیان یک موضوع عناصر مادّی و غیر مادّی دست به دست هم می دهند تا مخاطب را به درک یک معنا رهنمون سازند. همه ی هنرها به طور یکسان نمی توانند در موضوعات حسی اثر گذار باشند ولی هنرهای تجسمّی، موسیقی و ادبیات به طور کلی امکان و شرایط وارد شدن به حوزه های معنایی و انتزاعی را برای پدید آورندگانشان مهیّا می سازند.
پرداختن به یک موضوعِ معنوی، نیازمند استفاده از یک زبان بیانی و معنایی در هنر است . این زبان تعریف مشخص و مطلقی ندارد و می تواند برآیند دیدگاه ها ، ساختار، سبک و انتزاع باشد.
اغلبِ موضوعات در اطراف ما دیداری هستند، و بدون هیچ هماهنگی بین اجزاء، ساختار ، ترکیب و نقطة دید مناسب ، براحتی همه ی آنها را می بینیم ، و این نگاه ِهنرمند است که با درکی عمیق و با تلفیقی از ذهنیّت ، دانسته هاو تفکّرات خود به بیان و برداشتی ذهنی و غیرمادّی می پردازد.
از آنجا که عکاسی آفرینش و بازتولید مجدد واقعیّت است نه یک رونوشت یا تصویر عین به عین، لذا حقیقتی نهفته را با خود به همراه دارد که پیامی درونی است و معنای آن را بیان می کند.
« سوزان سونتاگ » از صاحبنظران هنر عکاسی اعتقاددارد ، عکس ها بعنوان اسنادی که واقعیتِ موجود را به تصویر می کشند، عناصری زیبا شناسانه رابه مخاطب منتقل می کنند و اوست که با دریافت و ادراکات ذهنی اش آن را می فهمد ودرک می کند.
یک عکس رنگی مبتنی بر فرمهای ظاهری و عناصری که در هم تنیده شده اند ، در ابتدا مخاطب را مجذوب رنگ ها ،فرم ها و اشکال و عناصری می کندکه در چینشی تصویری و هنرمندانه به خدمت گرفته شده اند ، لیکن در یک بیان ثانویِ زیبایی شناسانه بار معنایی به خود می گیرد که ورای واقعیّت و عینیّت موجود است و آن را از وجود مادی اش خارج می کند. در عکاسی این زیبایی های بصری، عناصر، رنگها، اشیاء، اندازه قاب ، سیاه و سفید یا رنگی بودن آثار نیست که در ذهن بیننده می ماند بلکه برداشت او و برآیند عناصر ارائه شده در اثر است که بر معنا دلالت دارند که در عینیت عکس قابل مشاهده نیست.
« آموزگاران معنوی جهان » لقبی است که« مایکل تی اچ سدلر» از محققین هنر به هنرمندان داده است ، او هرگونه تلاش برای به تفاهم رساندن جامعه و هنرمند و برای گسترش توان جامعه در درک آرمان های هنرمند را مورد توجه قرارمی دهد. لذا هنرمندانی که به جای پرداختن به واقعیت های بیرونی در تلاش هستند با تقویت و نظم بخشی به حسِ درونی خودآثاری معنوی ارائه نمایند ، در واقع ذهنِ جستجوگر مخاطب را نیز به چالش می کشند تا در یک رویارویی ،رازهای نهفته در حیات بشری را کشف کنند. هنرمندان چون با روح انسانها سر و کار دارند رسالتی بر دوش دارند و کوشش آنها در راه کمالِ اندیشه انسانی است. آنان با خلق آثاری مملو از فضایل معنوی، موجب پالایش روح انسانی می شوند.
ارائه زیبایی در آثار هنری برگرفته از نیاز درونی هنرمند است ودر این راستا لازمه موفقیت در این حوزه خودشناسی است. هنرمندان باید قبل از اینکه در اندیشة انتقال تفکری به جامعه باشندبه خود شناسی درونی بپردازند، چون هنرمند با غذای روح مخاطب سرو کار دارد. تعمق ، تفکر و مطالعه در خودشناسی برای درک هویت انسانی و غور در معنا از لازمه های توجه هنرمندان در رسیدن به بیانی غیرمادی است که در ابتدا بایستی برای خود مهیّا کنند .
همة موضوعات ذهنی ابتدا کنکاشی با خالق اثر ایجاد می کند ، افکار و احساسات اورا مدتها به خود مشغول می دارند. ذهن هنرمند همیشه درگیر عوامل بیرونی و درونی است و سعی دارد در بازنمایی یا آفرینش هنری آنچه افکار اورا معطوف یک محور می کند را بعنوان سرچشمه ای جوشان برای بیانِ هنری اش ، صیقل داده و در یک اثر هنری به عینیت در آورد.او در جستجویِ معنا سعی کند محتوا را به آثارش بیفزاید و اینگونه است که اثرش ماندگار و جاودانه خواهد شد .
این نکته بدیهی است که فرم و محتوا همچون دو بال پرنده مکمل هم هستند. از فرم وشکل بعنوان ظرف و حالتی برای بیان باطنِ اثر که معنا است بهره گرفته می شود که این ظرف در مکاتب و هنرهابه اشکال مختلف بروز و ظهور داشته اند که در این مورد « واسیلی کاندینسکی » از برجسته ترین صاحبنظران دنیای هنر می گوید:" روابط در هنر لزوما روابط فرم ظاهری نیستند بلکه مبتنی بر تفاهم درونی معنا می باشند." او اعتقاد دارد همانگونه که موسیقی دانان رها از دنیای مادی اند، دیگر هنرمندان نیز نباید دربیانِ اندیشه های خودو انعکاس در آثارشان به دنیای مادی وابسته باشند.
ذهن بیننده پس از دیدن هر عکس ، مطالعه یک کتاب یا دیدن یک فیلم یا رجوع به هر اثر هنری دیگری لحظاتی ، ساعاتی و شاید روزها درگیر می شود و این تاثیر فقط بعد مادّی و عناصر فیزیکی اثر نیست چون ارتباط فیزیکی مخاطب با آن اثر قطع شده است بلکه برداشت و وجه معنایی و درونی است که در مخاطب برانگیخته شده و ذهن او را مدتها به خود مشغول می کند .
ابراهیم بهرامی
هنر طرد
نقدی بر مجموعه عکس "زن هیولا " [1]
اثر جسیکا لِدویچ [2]/ امیر حاجی عباسی
خون،مایعات،اعضای مثله شده،پوست آزرده،جنین های خون آلود،اعضای مصنوعی و تابوتی منقش به مارک شَنِل[3]. نقش مایهِ مجموعه عکس صحنه پردازی شده ای است شامل سیزده قطعه با عنوان "زن هیولا". عکاس،جسیکا لِدویچ در این مجموعه به شکلی انتقادی و اغراق آمیز،به استانداردهای زیباییِ مورد نظر گردانندگان صنعت مد پرداخته است.تصاویر شامل کلوزاپ هایی ست از اعضای بدن زنان که به شدت آزرده و آسیب دیده اند.استفاده از بکراند های ساده با رنگ های روشن ،باعث شده تا مخاطب تمام جزئیات موجود در تصاویر را به خوبی درک کند. لدویچ فارغ التحصیل رشته ی هنر های نمایشی از دانشگاه موناش ملبورن است.وی در ابتدای کار بعنوان عکاس فشن در نشریات محلی مشغول به کار شد. او در یکی از مصاحبه هایش میگوید: در سن بیست سالگی متوجه شدم که چه فشاری از طرف رسانه های جمعی به دختران و زنان وارد میشود،تا شیوه هایی خاص را برای رسیدن به زیبایی دنبال کنند. راه کارهایی که اغلب وابسته به تکنولوژیست و ظاهرا باعث اعتماد بنفس بانوان میگردد،اما در واقع آنها را به بند می کشد. جسیکا تصمیم میگیرد با تجربیاتی که در حرفه اش کسب کرده راجع به این موضوع به روشنگری بپردازد و واقعیاتی را به رخ بکشد که متمرکز بر پوچیِ ادعای مبلغان زیباییِ غیر واقعی است.اما یافتن قالب برای بیان این موضوع بسیار مهم است،طوریکه حداکثرِ تاثیر گذاری در برابر این هجوم گسترده را داشته باشد.لدویچ با مطالعه ی دقیق افکار فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ اروپا "ژولیا کریستوا"[4] و پشتوانه ی قویِ حجم سازی،که بصورت کلاسیک فرا گرفته بود،دست به کار تولید مجموعه عکس فوق الذکر شد. این مجموعه با توجه به نظریه ی ژولیا کریستوا متمرکز بر هنر طَرد [5] بنیان گذاشته شد.
طَرد یا آلوده انگاری در جریان شکل گیری هنر معاصر،انگیزه و دست مایهِ هنرمندان فیگوراتیو بسیاری شده است.تئوریسین طَرد،هنرمند را کسی میداند که رمزگان را تغییر میدهد. به عقیده ی او هنرمند کلیشه ها را بکار نمیبرد،بلکه آنها را دگرگون میکند. برای رسیدن به این منظور او باید تنفر،خشم و یا دست کم یاسی را احساس کرده،تاب آورده و از سر گذرانده باشد. [6]
لدویچ در مجموعه ی مورد بحث با تکیه بر همین ایده،صحنه هایی انزجار آمیز را کارگردانی و ارائه نموده است. تصاویری که میبایست در مقابل تفکری که زیبایی را منحصر به ظواهرجنسی دانسته و الگو هایی همچون بیانسه،نیکی مینانژ و کارداشیان را در ویترین خود قرار داده،بایستد.
جسیکا لدویچ به همراه موج سوم فمینیسم که همواره معترض و خواهان تغییر در قوانینی است که توسط مردان به تصویب رسیده است در صنعت مُد نیز نگاه مردانه را مُستَتِر میداند و در پی کاهش درد و رنج و خشونت خود خواسته ای ست که بانوان در کنار وظایف مادرانه به جان خریده و با عوارض آن دست و پنجه نرم میکنند. او آثار "مِرِت اوپن هایم[7]" و "هانس بلمر[8]" را می ستاید،اما مجموعه زن هیولا را پاسخی میداند برای مجموعه عکس سورئال "گای بوردین" [9]درباره ی صنعت مُد. لدویچ امیدوار است دیده شدن آسیب های فیزیکی ناشی از بکار بردن تجهیزات،اَعمال جراحی و مصرف
مواد شیمیایی مضر،مخاطبانش را به فکر وا دارد. تاثیر گذاری این مجموعه،بدون شک به خاطر بزرگنماییِ کوبنده ای است که در آن وجود دارد. جسیکا لودویچ در مجموعه عکس بعدی خود به نام"طمعکار[10]" با همین شیوه و با ارائه ای جذاب و زیرکانه به سراغ معظل مصرف گرایی رفته است.
امیر حاجی عباسی
موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه ،در سال ۱۳۸۰ و با هدف پژوهش و تحقیقات در زمینه ی هنرعکاسی تاسیس شد تا همراه با دستاوردهای علمی روز جهان ، فعالیت های هنری ِ عکاسی در استان خراسان را هدفمند کند، بدین منظور عده ای عکاسِ علاقمند در این مجموعه شروع به فعالیت کردند تا نتایج این مطالعات و پژوهش ها را در قالب ، مقالات ، طرح درس ها و کتاب های تخصصی در اختیار مراکز آموزشی ، دانشگاهی و انجمن های فعال عکاسی قرار دهند. برپایی نمایشگاه های انفرادی و جمعی در داخل و خارج از کشور، برگزاری سفر ها و کارگاههای های عکاسی، حضور درکنفرانس های بین المللی و شرکت جمعی در مسابقات عکاسی بین المللی از عمده فعالیت های این مرکز است که از بسیاری از موسسات هنری جهان نیز بابت فعالیت های خود جوایز و گواهی دریافت نموده است .
این موسسه هم اکنون نمایندگی رسمی موسسه یورو فتو آرت ( EFA ) و انجمن همکاران تصویر آمریکا (ICS) را بعهده دارد که خدمات آنان در ایران را هماهنگ می کند .