امیرمنصور رحیمیان| عکاسی هنر غریبی است. صبح را در هنگام طلوع، قرمزرنگ و دشت را مهآلود نگه میدارد. درخشش نور خورشید را بر پشت گوسفندان سحرخیز، پرتلألو و نگاه شبانان را بر پهنه بیکران هامون، بیحرکت میکند، آنچنان که بیننده هر وقتِ روز و هر فصل سال که به تصویر نگاه میکند، برایش همان حس صبحدمان زنده میشود. حرکت بیوقفه موجها، بالوپر زدن پرندگان بر آبیِ ایستای رود، رد دود قطار، پررنگ و بخارآلود روی تپههای پربرف و هزار چهره ثابت که به چشم دوربین خیره شدهاند. من همیـــشه ورای قـــــاب مجسم، عکاس را میبینم؛ کسی که با دوربین بر گردنش و شاتر زیر انگشتش، منتظر و مترصد نور و صحنه، ایستاده است و انتظار میکشد تا لحظهای را ثبت کند که روح و جان مخاطب را زنده کند. قابلیت اینکه بتوانی اشیا و مناظر را در بهترین شکلی که خودت میخواهی و به نحوی که منظور خودت است تصویر کنی، خودِ هنر است. هر تصویر یا منظرهای را که در قابی میبینم، تا مدتها مسخ و مسحورش میشوم. در این لحظههای بیمانند، به دنیای درون عکس سفر میکنم. وزش باد را روی صورتم احساس میکنم و گوشههای لباسم را که بیتاب در باد تکان میخورد، نگاه میکنم. بوی چمن و صدای آب را میشنوم. از آفتاب افتاده روی پوستم، لذت میبرم و سایههایی که از حرکت ابرها روی زمین افتاده است را دنبال میکنم. ساعتها در درونشان غرق میشوم. خودم را میبینم و درحالیکه پوستین چرم و کرکدار پوشیدهام، سرمای استخوانسوز را لمس میکنم. در دشتهای فراخ قزاقستان دنبال رمه افتادهام و نفسم همراه با گوسفندان بخار میکند. در قاب بعدی، این منم که چکمههای لاستیکیام را بالا کشیدهام. زیرپوش راهراه زردی پوشیدهام و آهنگ عاشقانهای را بلند و بهزیبایی میخوانم. قایقم را آرام در کوچههای تنگ ونیز پیش میبرم. صدایم توخالی و خیس، میخورد به پلهای کوتاهقد مسیر و در دالانهای پر از پنجره گم میشود. سرخوشانه به آفتاب عصر نگاه میکنم و برای گردشگرها دست تکان میدهم. اینبار در قاب رودخانهای غرق میشوم، درحالیکه چشمانم را بستهام. صدای بیوقفه آب را میشنوم که سر به صخرههای کوچک کنار رود میزند. چشمانم را که باز میکنم، حواصیلهای وحشی را میبینم که بهدنبال هم از فراز سرم عبور میکنند. نسیم، آرام صورتم را نوازش میکند و آفتاب پاییزی رخت زردش را روی کوهسار روبهرو پهن کرده است. اگر وقت تنگ نبود و زندگی دست از سرم برمیداشت، این خیال را تا ابد ادامه میدادم، ولی افسوس که زندگی هرگز تا زمان مرگ، ما را آسوده نمیگذارد. الغرض اینکه، عکسهای نمایشگاه «فوکوس2020» نیز از همین دسته بودند؛ خیالانگیز و زیبا؛ تجربهای بینالمللی از 30عکاس کاربلد ایرانی. این دعوت به تماشا، در نگارخانه گلستانه، از بیستوهشتمین روز دی تا امروز سوم بهمن، برگزار شد. همین نمایشگاه عینا در ماه ژوئن سال آینده میلادی در گالری مرکز نمایشگاهی «فیاپ» -فدراسیون بینالمللی هنر عکاسی- در شهر قونیه ترکیه، نیز برگزار میشود. در این گردهمایی قابها، 43اثر با موضوعات طبیعت، چشمانداز، فاینآرت، مفهومی و اجتماعی شرکت داده شدهاند. این نمایشگاه را باشگاه عکس فوکوس و خانه هنر خیام با همفکری و همکاری دفتر نمایندگی فدراسیون بینالمللی هنر عکاسی در ایران، نگارخانه گلستانه، موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه و آژانس ارتباطات برگزار کردند.
43عکس با موضوعات مختلف
«ابراهیم بهرامی»، از
عکاسان پیشکسوت مشهد و برگزارکننده نمایشگاه، درباره «فوکوس2020» اینگونه
توضیح میدهد: این نمایشگاه را خانه هنر خیام که نمایندگی فدراسیون هنر
عکاسی را در ایران دارد، با همکاری نگارخانه گلستانه، موسسه تحقیقات و
مطالعات عکاسی آبگینه و همچنین آژانس ارتباطات، برگزار کرده بود. من
بهعنوان نماینده خانه هنر خیام، مسئول برگزاری آن بودم. آثار به
نمایشدرآمده درحقیقت برای نمایش در ترکیه پیشبینی شده بود ولی قبل از
نمایش در قونیه، در مشهد هم آنها را در معرض تماشا گذاشتیم و آثار
30هنرمند از مناطق و شهرهای مختلف را گزینش کردیم. بهگفته بهرامی، این
آثار 43عکس با موضوعات مختلف است. این دوره نمایشگاه، هفتمین دورهای بود
که خانه هنر خیام برگزار میکرد: «دوره از آن نظر میگویم که همزمان با
این نمایشگاه در تهران و نیشابور، نمایشگاههایی افتتاح شده بود که عکسهای
متفاوتی را هم به تماشا گذاشته بودند. باشگاه عکس فوکوس و خانه هنر خیام،
برگزارکننده چندین نمایشگاه بینالمللی و داخلی هستند؛ ازجمله در کشور
تاجیکستان، قرقیزستان،جشنواره عکس سلامت روان زنجان،جشنواره ملی هنر و روان
در مشهدو همین نمایشگاهی که در نگارخانه گلستانه برگزار شده بود. انتخاب
آثار برای هفتمین دوره نمایشگاهی خانه هنر خیام، نیز چند ماه قبل صورت
گرفت. هیئت داوران -که اتفاقا بنده هم یکی از آنها بودم- آثار را بررسی
کردند و جمعه بیستوهفتم دی، مراسم اهدای جوایز برگزار شد. در آن مراسم
پذیرای سفیران، هنرمندان و عکاسان منتخب بودیم و همزمان در نیشابور
افتتاحیهای داشتیم که گزیدهای از دو جشنواره را در آن برگزار کردیم. این
نمایشگاه هم با موضوعاتی که ذکر شد، قرار شد در دو جا اکران شود؛ اول در
مشهد و بعد عینا در قونیه، ضمن اینکه هیئت انتخاب با داوری متفاوت است.
معمولا اعضای هیئت انتخاب این فرم نمایشگاهها که قصد اولشان فروش و
تماشاست، از بین نگارخانهداران و عکاسان انتخاب میشوند.
بهگفته این
عکاس مشهدی، فوکوس2020 نمایشگاه بهحساب میآید و مسابقه نیست. عکاسان بین 5
تا 15اثر را ارسال و هیئات انتخاب، کارهایشان را ارزیابی میکنند؛ چون در
این مجال قصد هنرمندان، فروش آثار بود، حالت اکسپو پیدا میکرد که خب، ما
این اسم را در مشهد استفاده نکردیم؛ چون اینجا فروش زیادی صورت نمیگیرد.
تمرکز ما بیشتر بر ترکیه است. آنجا افراد برای خرید آثار، مشتاقتر هستند.
برگزارکنندگان هم به بازار فروش آثار در ترکیه و کشورهای دیگر امید
میبندند. این آثار قابلیت استفاده در دفاتر تبلیغاتی، خدماتی و گردشگری را
دارد؛ چون مفهومشان بیشتر حولوحوش طبیعت و فاینآرت و اجتماعی دور
میزند. اصلا هدف این اکسپو هم همین بود و بازار هدف را اینطور درنظر
گرفتیم، ولی درمورد جشنواره یا مسابقات، موضوع قدری فرق میکند: «اولا: در
اینجا هیئت انتخاب نیست، هیئت داوران است. ثانیا: سطح جشنواره را هیئت
داوران انتخاب میکنند، آنهم با درنظر گرفتن شرایط اجتماعی، جغرافیایی،
سیاسی و... . در ابتدا سطح شهری که هنرمندان همان شهر شرکت میکنند، بعد
سطح استانی و بعد منطقهای و بعد از آن سطح ملی که همه هنرمندان آن کشور
میتوانند شرکت کنند. بعد از همه اینها، سطح بینالمللی است که خب ما
بیشتر به این سمت حرکت میکنیم.»
به نظر او، در هر سطحی کارها متفاوت
است و داوریها هم متفاوت. هرقدر بینالمللیتر فکر کنیم، سطح جشنواره
بالاتر میرود؛ چون رقابت با دیگر ممالک، باعث ارتقا در هر کاری میشود و
عکاسی هم از این قاعده مستثنا نیست. برای جمع کردن این آثار هم همینطور
عمل شد: «ما به عکاسها گفتیم عکسهایی در سطح بینالمللی بفرستید. آنها
هم باتوجهبه سابقه و اسمهای پشت این داستان، شروع کردند به کار؛ چون
مطمئن بودند که ما کارشان را به دنیا نشان میدهیم. با نگارخانهداران و
حامیان مالی صحبت و حق کپیرایت را رعایت میکنیم.»
در جستجوی ِمعنا
« ابراهیم بهرامی»
هنرمندان که به نوعی پدیدآورنده ی یک اثر هنری هستند، هنگامی که به مفاهیم می پردازند، جدا از ارائه یک اثری فیزیکی و مادّی ، سعی می کنند خود را از محدودیت هایِ سنتی و مادّی رها کنند و با ذهنی سیّال و گاهی منتزع از واقعیت به جهانِ غیرمادی نقبی بزنند و نگرش خود را در ارائه ی یک اثرِ هنری بیان کنند. بطور معمول ، موضوعاتِ ذهنی در آثار هنری فرصت بیشتری برای کشفِ رازهایِ معنوی به مخاطب می دهد، در این آثار هنرمندان فارغ از نیازهای مادی به ماوراء می اندیشند و بر روح، احساس و تفکرِ مخاطب تأثیر می گذارند. در بسیاری از هنرها که بازآفرینی رکنِ اساسیِ خلق یک اثراست، چنانچه تفکر وتعمّقی در ارائه موضوع و در قالبِ تکنیکی منسجم صورت نگیرد، اثر خلق شده بی روح می نماید و مخاطب را از رسیدنِ به محتوا و پیام آن و همچنین درک آن بازمی دارد .
برای شناخت معنا درآثارهنری خیلی لازم نیست پیچیده فکر کنیم، همین که بتوانیم جهان و اجسام مادّی را در ترکیبی عارفانه و عالمانه در جهت رسیدن به مفاهیمی که ادراکی هستند ، ارائه کنیم به معنا پرداخته ایم. برخی اشیاء و فرم ها آنچنان از واقعیت دور می شوندکه پرداختن به برخی از آنان بار معنایی به خود می گیرند، از حیطه ی مادیّت خارج می شوند ، به نیاز درونی می پردازند، به انتزاع می رسند و تأثیر عمیق تری خواهند گذاشت . این آثار در مخاطب احساسی را بیدار می کند، به نیاز روحی اش پاسخ می گوید و یا ممکن است خاطره ای را در ذهنش متبادر سازد.
در هنرهای مختلف تلاش می شود به جای بازآفرینیِ صرف به بیان مکنونات قلبی و روحی پرداخته شود ودر بیان یک موضوع عناصر مادّی و غیر مادّی دست به دست هم می دهند تا مخاطب را به درک یک معنا رهنمون سازند. همه ی هنرها به طور یکسان نمی توانند در موضوعات حسی اثر گذار باشند ولی هنرهای تجسمّی، موسیقی و ادبیات به طور کلی امکان و شرایط وارد شدن به حوزه های معنایی و انتزاعی را برای پدید آورندگانشان مهیّا می سازند.
پرداختن به یک موضوعِ معنوی، نیازمند استفاده از یک زبان بیانی و معنایی در هنر است . این زبان تعریف مشخص و مطلقی ندارد و می تواند برآیند دیدگاه ها ، ساختار، سبک و انتزاع باشد.
اغلبِ موضوعات در اطراف ما دیداری هستند، و بدون هیچ هماهنگی بین اجزاء، ساختار ، ترکیب و نقطة دید مناسب ، براحتی همه ی آنها را می بینیم ، و این نگاه ِهنرمند است که با درکی عمیق و با تلفیقی از ذهنیّت ، دانسته هاو تفکّرات خود به بیان و برداشتی ذهنی و غیرمادّی می پردازد.
از آنجا که عکاسی آفرینش و بازتولید مجدد واقعیّت است نه یک رونوشت یا تصویر عین به عین، لذا حقیقتی نهفته را با خود به همراه دارد که پیامی درونی است و معنای آن را بیان می کند.
« سوزان سونتاگ » از صاحبنظران هنر عکاسی اعتقاددارد ، عکس ها بعنوان اسنادی که واقعیتِ موجود را به تصویر می کشند، عناصری زیبا شناسانه رابه مخاطب منتقل می کنند و اوست که با دریافت و ادراکات ذهنی اش آن را می فهمد ودرک می کند.
یک عکس رنگی مبتنی بر فرمهای ظاهری و عناصری که در هم تنیده شده اند ، در ابتدا مخاطب را مجذوب رنگ ها ،فرم ها و اشکال و عناصری می کندکه در چینشی تصویری و هنرمندانه به خدمت گرفته شده اند ، لیکن در یک بیان ثانویِ زیبایی شناسانه بار معنایی به خود می گیرد که ورای واقعیّت و عینیّت موجود است و آن را از وجود مادی اش خارج می کند. در عکاسی این زیبایی های بصری، عناصر، رنگها، اشیاء، اندازه قاب ، سیاه و سفید یا رنگی بودن آثار نیست که در ذهن بیننده می ماند بلکه برداشت او و برآیند عناصر ارائه شده در اثر است که بر معنا دلالت دارند که در عینیت عکس قابل مشاهده نیست.
« آموزگاران معنوی جهان » لقبی است که« مایکل تی اچ سدلر» از محققین هنر به هنرمندان داده است ، او هرگونه تلاش برای به تفاهم رساندن جامعه و هنرمند و برای گسترش توان جامعه در درک آرمان های هنرمند را مورد توجه قرارمی دهد. لذا هنرمندانی که به جای پرداختن به واقعیت های بیرونی در تلاش هستند با تقویت و نظم بخشی به حسِ درونی خودآثاری معنوی ارائه نمایند ، در واقع ذهنِ جستجوگر مخاطب را نیز به چالش می کشند تا در یک رویارویی ،رازهای نهفته در حیات بشری را کشف کنند. هنرمندان چون با روح انسانها سر و کار دارند رسالتی بر دوش دارند و کوشش آنها در راه کمالِ اندیشه انسانی است. آنان با خلق آثاری مملو از فضایل معنوی، موجب پالایش روح انسانی می شوند.
ارائه زیبایی در آثار هنری برگرفته از نیاز درونی هنرمند است ودر این راستا لازمه موفقیت در این حوزه خودشناسی است. هنرمندان باید قبل از اینکه در اندیشة انتقال تفکری به جامعه باشندبه خود شناسی درونی بپردازند، چون هنرمند با غذای روح مخاطب سرو کار دارد. تعمق ، تفکر و مطالعه در خودشناسی برای درک هویت انسانی و غور در معنا از لازمه های توجه هنرمندان در رسیدن به بیانی غیرمادی است که در ابتدا بایستی برای خود مهیّا کنند .
همة موضوعات ذهنی ابتدا کنکاشی با خالق اثر ایجاد می کند ، افکار و احساسات اورا مدتها به خود مشغول می دارند. ذهن هنرمند همیشه درگیر عوامل بیرونی و درونی است و سعی دارد در بازنمایی یا آفرینش هنری آنچه افکار اورا معطوف یک محور می کند را بعنوان سرچشمه ای جوشان برای بیانِ هنری اش ، صیقل داده و در یک اثر هنری به عینیت در آورد.او در جستجویِ معنا سعی کند محتوا را به آثارش بیفزاید و اینگونه است که اثرش ماندگار و جاودانه خواهد شد .
این نکته بدیهی است که فرم و محتوا همچون دو بال پرنده مکمل هم هستند. از فرم وشکل بعنوان ظرف و حالتی برای بیان باطنِ اثر که معنا است بهره گرفته می شود که این ظرف در مکاتب و هنرهابه اشکال مختلف بروز و ظهور داشته اند که در این مورد « واسیلی کاندینسکی » از برجسته ترین صاحبنظران دنیای هنر می گوید:" روابط در هنر لزوما روابط فرم ظاهری نیستند بلکه مبتنی بر تفاهم درونی معنا می باشند." او اعتقاد دارد همانگونه که موسیقی دانان رها از دنیای مادی اند، دیگر هنرمندان نیز نباید دربیانِ اندیشه های خودو انعکاس در آثارشان به دنیای مادی وابسته باشند.
ذهن بیننده پس از دیدن هر عکس ، مطالعه یک کتاب یا دیدن یک فیلم یا رجوع به هر اثر هنری دیگری لحظاتی ، ساعاتی و شاید روزها درگیر می شود و این تاثیر فقط بعد مادّی و عناصر فیزیکی اثر نیست چون ارتباط فیزیکی مخاطب با آن اثر قطع شده است بلکه برداشت و وجه معنایی و درونی است که در مخاطب برانگیخته شده و ذهن او را مدتها به خود مشغول می کند .
ابراهیم بهرامی
هنر طرد
نقدی بر مجموعه عکس "زن هیولا " [1]
اثر جسیکا لِدویچ [2]/ امیر حاجی عباسی
خون،مایعات،اعضای مثله شده،پوست آزرده،جنین های خون آلود،اعضای مصنوعی و تابوتی منقش به مارک شَنِل[3]. نقش مایهِ مجموعه عکس صحنه پردازی شده ای است شامل سیزده قطعه با عنوان "زن هیولا". عکاس،جسیکا لِدویچ در این مجموعه به شکلی انتقادی و اغراق آمیز،به استانداردهای زیباییِ مورد نظر گردانندگان صنعت مد پرداخته است.تصاویر شامل کلوزاپ هایی ست از اعضای بدن زنان که به شدت آزرده و آسیب دیده اند.استفاده از بکراند های ساده با رنگ های روشن ،باعث شده تا مخاطب تمام جزئیات موجود در تصاویر را به خوبی درک کند. لدویچ فارغ التحصیل رشته ی هنر های نمایشی از دانشگاه موناش ملبورن است.وی در ابتدای کار بعنوان عکاس فشن در نشریات محلی مشغول به کار شد. او در یکی از مصاحبه هایش میگوید: در سن بیست سالگی متوجه شدم که چه فشاری از طرف رسانه های جمعی به دختران و زنان وارد میشود،تا شیوه هایی خاص را برای رسیدن به زیبایی دنبال کنند. راه کارهایی که اغلب وابسته به تکنولوژیست و ظاهرا باعث اعتماد بنفس بانوان میگردد،اما در واقع آنها را به بند می کشد. جسیکا تصمیم میگیرد با تجربیاتی که در حرفه اش کسب کرده راجع به این موضوع به روشنگری بپردازد و واقعیاتی را به رخ بکشد که متمرکز بر پوچیِ ادعای مبلغان زیباییِ غیر واقعی است.اما یافتن قالب برای بیان این موضوع بسیار مهم است،طوریکه حداکثرِ تاثیر گذاری در برابر این هجوم گسترده را داشته باشد.لدویچ با مطالعه ی دقیق افکار فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ اروپا "ژولیا کریستوا"[4] و پشتوانه ی قویِ حجم سازی،که بصورت کلاسیک فرا گرفته بود،دست به کار تولید مجموعه عکس فوق الذکر شد. این مجموعه با توجه به نظریه ی ژولیا کریستوا متمرکز بر هنر طَرد [5] بنیان گذاشته شد.
طَرد یا آلوده انگاری در جریان شکل گیری هنر معاصر،انگیزه و دست مایهِ هنرمندان فیگوراتیو بسیاری شده است.تئوریسین طَرد،هنرمند را کسی میداند که رمزگان را تغییر میدهد. به عقیده ی او هنرمند کلیشه ها را بکار نمیبرد،بلکه آنها را دگرگون میکند. برای رسیدن به این منظور او باید تنفر،خشم و یا دست کم یاسی را احساس کرده،تاب آورده و از سر گذرانده باشد. [6]
لدویچ در مجموعه ی مورد بحث با تکیه بر همین ایده،صحنه هایی انزجار آمیز را کارگردانی و ارائه نموده است. تصاویری که میبایست در مقابل تفکری که زیبایی را منحصر به ظواهرجنسی دانسته و الگو هایی همچون بیانسه،نیکی مینانژ و کارداشیان را در ویترین خود قرار داده،بایستد.
جسیکا لدویچ به همراه موج سوم فمینیسم که همواره معترض و خواهان تغییر در قوانینی است که توسط مردان به تصویب رسیده است در صنعت مُد نیز نگاه مردانه را مُستَتِر میداند و در پی کاهش درد و رنج و خشونت خود خواسته ای ست که بانوان در کنار وظایف مادرانه به جان خریده و با عوارض آن دست و پنجه نرم میکنند. او آثار "مِرِت اوپن هایم[7]" و "هانس بلمر[8]" را می ستاید،اما مجموعه زن هیولا را پاسخی میداند برای مجموعه عکس سورئال "گای بوردین" [9]درباره ی صنعت مُد. لدویچ امیدوار است دیده شدن آسیب های فیزیکی ناشی از بکار بردن تجهیزات،اَعمال جراحی و مصرف
مواد شیمیایی مضر،مخاطبانش را به فکر وا دارد. تاثیر گذاری این مجموعه،بدون شک به خاطر بزرگنماییِ کوبنده ای است که در آن وجود دارد. جسیکا لودویچ در مجموعه عکس بعدی خود به نام"طمعکار[10]" با همین شیوه و با ارائه ای جذاب و زیرکانه به سراغ معظل مصرف گرایی رفته است.
امیر حاجی عباسی
موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه ،در سال ۱۳۸۰ و با هدف پژوهش و تحقیقات در زمینه ی هنرعکاسی تاسیس شد تا همراه با دستاوردهای علمی روز جهان ، فعالیت های هنری ِ عکاسی در استان خراسان را هدفمند کند، بدین منظور عده ای عکاسِ علاقمند در این مجموعه شروع به فعالیت کردند تا نتایج این مطالعات و پژوهش ها را در قالب ، مقالات ، طرح درس ها و کتاب های تخصصی در اختیار مراکز آموزشی ، دانشگاهی و انجمن های فعال عکاسی قرار دهند. برپایی نمایشگاه های انفرادی و جمعی در داخل و خارج از کشور، برگزاری سفر ها و کارگاههای های عکاسی، حضور درکنفرانس های بین المللی و شرکت جمعی در مسابقات عکاسی بین المللی از عمده فعالیت های این مرکز است که از بسیاری از موسسات هنری جهان نیز بابت فعالیت های خود جوایز و گواهی دریافت نموده است .
این موسسه هم اکنون نمایندگی رسمی موسسه یورو فتو آرت ( EFA ) و انجمن همکاران تصویر آمریکا (ICS) را بعهده دارد که خدمات آنان در ایران را هماهنگ می کند .
تماشای امر قدسی /تاریخ نگاری عکاسی مشهد پس از انقلاب اسلامی / کیارنگ علایی/حرفه ، هنرمند / شماره ۷۲
نمایشگاه « نگاه ِ شرقی » از آثار عکاسان ایرانی در تالار کلیسای موزه آراد کشور رومانی افتتاح گردید .این نمایشگاه عکس تحت عنوان «نگاهِ شرقی » از تاریخ ۲۸ خرداد ( ۱۹ژوئن 2019 ) در تالار کلیسای مجتمع موزه آراد ِکشور رومانی به مدت ۱۰ روز برپا خواهد بود.
نمایشگاه نگاه شرقی تعداد ۶۱ اثر ازعکس های ۴۸عکاس ایرانیِ عضو موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه را در بر می گیرد که با همکاری کلوپ عکاسی و مجتمع موزه ی آراد کشور رومانی سازماندهی و برگزار می شود.
عکاسانی که آثارشان در این نمایشگاه به نمایش در آمده عبارتنداز :
احمد خادم الحسینی،ابوالفتح یوسفی، علی کریمی رستگار، علی خردمند،علی سعیدی، علی سامعی، بابک جبارزاده گنجه، بهزاد انصاری، بیتا فاضل، ابراهیم بهرامی،الیاس ابراهیم نژاد، الیاس جمشیدی، فرامرز عامل بردبار، فاطمه صمدی، قدیروقاری، حامد اسدی هاشم جوادزاده، اسحاق ریگی، جلیل زهرایی،کاظم حسینی، محبوبه باقری، مهدی وقاری، مهدیس جعفرزاده، مهلا براتی،مهناز تهرانچی، مجید بندارمقدم، مسعود احمدزاده، مینو صدیق،معین کاظمی، معین صالحی، محمدرضا چایفروش، مژگان کنعانی، مجتبی رجایی،نسرین شاه محمدی، ندا احمدی، ندا صیامی، هما نجاریان، نگار تقی زاده،پریسا طوسی، پروانه پاری، رسا قوام شهیدی،هما نجاریان، روشنک شبانیان، صمد آریان،شیدا یزدانی، سیمین رضوانی، یارتا یونسی، زکیه حسینی.
موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه ، با هدف پژوهش و تحقیقات در زمینه ی هنرعکاسی و همگام با دستاوردهای علمی روز جهان و همچنین هدفمند کردنِ فعالیت های هنری ِ عکاسی فعالیت می کند.برپایی نمایشگاه های انفرادی و جمعی در داخل و خارج از کشور،برگزاریِ کارگاههای های عکاسی ،همکاری با مجله ها و نشریات تخصصیِ ،حضور درکنفرانس هاو مجامع بین المللی و شرکت جمعی در نمایشگاههای بین المللیِ عکاسی از عمده فعالیت های این موسسه است که از بسیاری از موسسات هنری جهان نیز بابت فعالیت های خود جوایز و گواهی دریافت نموده است و بعنوان عضوی فعال در جامعه یِ عکاسیِ جهانی با این موسسات همکاری می کند..
The opening of the exhibition will take place on Wednesday, June 19, 2019, at 18:00 at the Clio Hall of the Arad Museum Complex with which we are partner.
Until June 27, 61 distinguished photographs by 47 authors will be admired: Abolfath Yosefi, Ahmad Khadem Al Hosseini, Ali Karimi Rategar, Ali Kheradmand,
Ali Saeeidi, Ali Samei, Babak Jabarzadeh, Behzad Ansari, Bita Fazel, Ebrahim Bahrami,
Elyas Ebrahim Nejad, Elyas Jamshaidi, Faramarz Amel Bordbar, Fatemeh Samadi, Ghadir Vaghari, Hamed Asadi, Hashem Javadzadeh, Homa Najarian, Ishaq Rigi, Jalil Zahraei,
Kazem Hosseini, Mabobeh Bagheri, Mahdi Vaghari, Mahdis Jafarzadeh, Mahla Barati,
Mahnaz Tehranchi, Majid Bondar Moghaddam, Masoud Ahmadzadeh, Mino Sedigh,
Moein Kazemi, Moein Salehi, Mohammad Reza Chaiforosh, Mojgan Kanani, Mojtaba Rajae,
Nasrin Shahmohammadi, Neda Ahmadi, Neda Siami, Negar Taghizadeh,
Parisa Tousi, Parvaneh Pari, Rasa Ghavam Shahidi, Roshanak Shabanian, Samad Arian,
Sheyda Yazdani, Simin Rezvani, Yarta Younesi, Zakiyeh Hosseini.
The subjects are different and give the photo-loving audience a special Iranian perspective for: portraits, landscapes, architecture, photographic essays, etc.
"The Abgineh Photographic Institute" was established in 1992 with the aim of equipping Mashhadul with a research and development organization in the field of photography. The goal is to organize Iran's photographic activities to keep up to date with the latest scientific achievements. In order to achieve this goal, many photographers and researchers have begun to work, and the results of their studies are published in the form of articles, lesson plans and specialized books for active education centers, colleges and active societies. Organizing individual and collective exhibitions both inside and outside the country, organizing trips and photo workshops, working with magazines and specialized publications, and participating in conferences and international meetings at international photography competitions are the major activities of the institute. Abgineh has a valid certificate and received several awards for his work from several artistic institutions around the world.
The poster was made by Monica Szentes.
«عکاسی لزوماً یک دروغ نیست، اما حقیقت هم نیست. باید آماده استقبال از غیرمنتظره بود.»
این جملهای از مارتین فرانک، عکاس زن بلژیکی است که در بدو ورود به نمایشگاه مرور آثارش (رتروسپکتیو) به چشم میخورد. نمایشگاه عکس مارتین فرانک، این روزها در موزه الیزه در حاشیه دریاچه لمان در شهر لوزان سوئیس در حال برگزاری است.
در این نمایشگاه ۱۴۰ قطعه عکس سیاه و سفید از این هنرمند فقید به نمایش درآمده که نمایش عمومی برخی از آنها، برای اولین بار است. همچنین بخش عمده آثار این نمایشگاه، عکسهایی است که مارتین فرانک خود در زمان حیاتش آنها را انتخاب کرده بود.
برگزاری چنین نمایشگاهی در بخش فرانسویزبان سوئیس، نشاندهنده رابطه مارتین فرانک با این کشور است؛ مادر مارتین سوئیسیتبار بود و اکنون نیز دختر برادر این عکاس، رئیس موزه الیزه شهر لوزان است.
ترتیب بخشهای مختلف نمایشگاه عکس مارتین فرانک بر اساس وقایع زندگی اوست، زندگیای که برخلاف خاصیت خود عکس، هرگز لحظهای از حرکت نایستاد.
از تولد تا سفر به شرق
«از روز تولد تا لحظه مرگ، زندگی یک انقلاب بیوقفه است. هیچچیز همیشگی نیست و سختترین کار، پذیرفتن تغییر خود است، تغییر اطراف خود، تغییر دیگران، و زیباترین واقعه، حرکت از خود برای شناخت خویش و عبور از خویشتن است.»
مارتین فرانک که هشتاد و یک سال پیش، در دوم آوریل ۱۹۳۸ در شهر آنتورپ بلژیک به دنیا آمد، اما در آمریکا و بریتانیا بزرگ شد و تحصیلات ابتداییاش را گذراند.
هجده ساله بود که برای تحصیلات دانشگاهی در رشته تاریخ هنر به مادرید رفت.
دو سال بعد، در ۱۹۵۸، وارد مدرسه عالی لوور پاریس شد و رسالهای با عنوان «مجسمه و کوبیسم: ۱۹۰۷– ۱۹۱۵» نوشت. در همین مدرسه بود که با آریان منوشکین، کارگردان تئاتر زن فرانسوی آشنا شد.
در ۱۹۶۳، وقتی بیست و پنج ساله بود، کار عکاسی را در سفری به شرق همراه با آریان منوشکین آغاز کرد: «عکاسی به طور تصادفی در زندگی من پیدا شد. من ویزای چین گرفتم و پسرعمویم دوربین لایکا (Leica) خود را به من قرض داد و گفت که فرصت خوبی برای عکاسی است و باید برایش از چین عکس بیاورم.»
اما این تجربه تصادفی در زمینه عکاسی، او را وارد دنیای حرفهای عکاسی کرد: «وقتی سفر طولانی به شرق را آغاز کردم، تصور نمیکردم که روزی عکاس شوم. من فقط به دنبال کشف جهان و کشف خودم بودم.»
مارتین فرانک در بازگشت به پاریس در ۱۹۶۴، عکسهایی را که در سفر شرق گرفته بود، به سردبیران نشریه آمریکایی لایف نشان داد و آنها پیشنهاد همکاری او را پذیرفتند: «حس کردم راهم را یافتم... باید خیلی کار میکردم، باید عکاس میشدم.»
از دستیاری تا پیشگامی
این هنرمند پیش از آنکه به طور مستقل به کار عکاسی بپردازد، دستیار الیوت الیسوفون عکاس خبری مشهور آمریکایی و جون میلی (Gjon Mili) عکاس آمریکایی آلبانیاییتبار بود.
اندک اندک گزارشهای خبری و پرترههای مارتین فرانک علاوه بر مجله لایف، در نشریههای دیگر مثل «فرچون»، «نیویورک تایمز» و «وگ» به چاپ رسید.
او همزمان به عنوان عکاس در سالن «تئاتر دو سولی» پاریس نیز کار میکرد، سالنی که مدیریت آن بر عهده آریان منوشکین بود. همچنین به دلیل علاقهای که به عکاسی پرتره داشت، با هنرمندان و نویسندگان بزرگی مثل میشل فوکو، فیلسوف فرانسوی رابطه دوستانه برقرار کرد.
اما سال ۱۹۶۶، آشنایی مارتین فرانک با هانری کارتیه برسون، عکاس فرانسوی که دقیقاً سی سال از او بزرگتر بود، سرنوشتساز بود، زیرا این آشنایی چهار سال بعد، به ازدواج انجامید.
زندگی کنار هانری کارتیه برسون، برای مارتین فرانک آموزنده بود؛ از جمله موجب شد که هنر عکاسی او متأثر از «عکاسی لحظهای و خیابانی» شود که هانری کارتیه برسون در آن استاد بود.
در همان سالها بود که با پییر دو فونوآ، عکاس فرانسوی آشنا شد که نفوذ بسیاری در دنیای عکاسی زمان خود داشت. پییر دو فونوآ عکسهای مارتین فرانک را در گالری خود در پاریس به نمایش درآورد و سال ۱۹۷۰ همراه با او یک آژانس عکس به نام «وو» را تأسیس کرد؛ آژانسی که پس از خروج پییر دو فونوآ به «ویوا» تغییر نام یافت.
چند سال بعد، مارتین فرانک اولین کتاب عکس خود را در ۱۹۷۶ از سوی یک انتشاراتی در پاریس منتشر کرد و یک سال بعد، زمانی که مرکز ملی هنر و فرهنگ ژرژ پمپیدو در پاریس گشایش یافت، عکسهای مارتین فرانک از محله بُبور پاریس در این مرکز به نمایش درآمد.
مارتین فرانک حالا دیگر اواخر دهه ۱۹۷۰ جایگاه خود را به عنوان یکی از پیشگامان عکاسی گزارشی تثبیت کرده بود، دورهای که کمتر زنی در این عرصه فعال بود.
این عکاس در سال ۱۹۸۰ به آژانس عکس مگنوم پیوست. در همین سالها بود که نمایشگاههایی از او در کشورهای مختلف جهان، از آمریکای شمالی و جنوبی و اروپا گرفته تا آسیا و ژاپن برگزار کرد.
مارتین فرانک کم کم فعالیت خود را بر حوزه زنان متمرکز کرد. همچنین در دهه ۱۹۹۰، عکسهای او از اقلیت گیلیک ایرلند تحسین بسیاری برانگیخت. چند سال بعد، مستندی درباره بازگشت او به ایرلند ساخته شد.
همزمان نیز در این سالها، کتابهای عکس او یکی پس از دیگری منتشر میشد.
در سال ۲۰۰۲، به همراه همسر و دخترشان ملانی، «بنیاد هانری کارتیه برسون» را تأسیس کرد و دو سال بعد، پس از درگذشت شوهرش، ریاست آن را بر عهده گرفت.
در سال ۲۰۰۶ مدال افتخار فرانسه، «لژیون دونور» به این هنرمند اهدا شد. علاوه بر نمایشگاههایی که هر سال از آثار او برگزار میشد، مجموعهای از پرترههای مارتین فرانک از هنرمندان در سال ۲۰۱۲ در پاریس و نیویورک به نمایش درآمد.
این عکاس در بیستم نوامبر همان سال در پاریس درگذشت.
یک حس خوب، دلسوزی و تعهد
«برای عکاس شدن، باید یک چشم خوب داشت، و حس دلسوزی و تعهد.»
وقتی مارتین فرانک کار خود را به عنوان عکاس آغاز کرد، دنیای عکاسی تحت سیطره نگاه مردانه بود. او اما به ویژه با انتخاب موضوعهای خاص برای عکاسی، مثل گزارش درباره پیران در خانه سالمندان حسی تازهای به هنر عکاسی بخشید.
هیچ چیز از سماجت و سرسختی او نمیکاست و او این سرسختی را با پیوستن به جنبشهای فمینیستی و خلق گزارشهای تصویری از آنها نشان داده است.
او همچنین زمانی که در آژانس معروف مگنوم بود، گزارشهای متعددی را با مضامین انساندوستانه خلق کرد: «لحظاتی هست که رنج و شکست انسانی شما را میآزارد و متوقفتان میکند.»
این نگاه انسانی مارتین فرانک به رویدادهای زندگی را میتوان در عکسهای او از کودکان، پرندگان، و حتی ابرها و موجهای دریا دید.
مارتین فرانک احساساتش را با عکاسی از مناظر نیز بروز میداد. عکسهایی که در این زمینه از او باقی مانده، حاصل سفرهای مختلف عکاس است. این گونه عکاسی گویی برایش نوعی تعمق و مراقبت بود.
در واقع عکاسی منظره، بهترین نوع از عکاسی بود که با آن میتوانست چرخ زمان لحظاتی متوقف کند: «همیشه بر اساس میل و نیازم از مناظر عکاسی کردهام. این شیوه مخالف عکاسی لحظهای است. نوعی تمرین تمرکز بصری مقابل فضاهای ناشناخته.»
گاهی نیز برای او حاشیهها مهمتر از اصل موضوع بودند. مارک دونادیو، منتقد هنری، درباره مارتین فرانک میگوید: «وقتی از او خواسته میشد از یک رویداد عکاسی کند، برای او آنچه در اطراف رویداد میگذشت به اندازه همان رویداد اهمیت داشت. مثلاً اگر میبایست از خاکسپاری ژنرال دوگل عکاسی کند، او بیشتر از خود تابوت و آدمهای دور تابوت، از تماشاگران پشت میلهها عکاسی میکرد.»
همچنین مفهوم «آزادی» نقشی کلیدی در آثار مارتین فرانک دارد.
اساساً او برای به دست آوردن همین آزادی بود که به کار عکاسی روی آورد، و برای «آزادی خلاقیت» بود که همراه با همسرش بنیادی را تأسیس کرد: «دوربین مثل مرز است، زمانی به آن طرف میرویم که خودمان را این طرف دوربین ناگهان فراموش کنیم.»
شهر بعنوان یکی از منابع الهام برای عکاسی است ،تنوع موضوعاتی که هم بر فرم های زیبایی شناسانه تاکید دارند و هم معنا ،در اغلب مولفه های شهری دیده می شود، و فرصتی را برای ثبت آثاری خلاقه بوجود می آورد . هرچند زندگی امروز ما با شهر و فضاهای شهری عجین شده است ولی برای دیدن عمیق تر این موضوعات ، بایستی از شهر بعنوان سکونت گاهی که امروزه بعنوان مظهر زندگی نسل امروز شناخته می شود ، آگاهی بیشتری یابیم .
شهر، محلی با جغرافیا و جمعیتی متمرکز که دارای قابلیت های مهم اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی است و بواسطه ی قرار گرفتن در شکل گیری تاریخی آن ، در ساختار اجتماعی هر کشوری ،هویتی مشخص یافته است. شهرها سکونت گاههایی هستند که بطور مستقیم در آسایش و نیازهای روحی و فرهنگی جامعه نقش بسزایی دارند و خواسته های مشترک انسان و ویژگی های شهر نشینی را دارا هستند.
از مهمترین مولفه های هویتی که یک شهر را بوجود می آورند ، می توان به موارد زیر اشاره کرد.
ساختارهای طبیعی شهری ( مانند مناظر ، گردشگاههای طبیعی، ارتفاعات و مناطق خوش آب و هوا)
تاریخ ،فرهنگ و تمدن باستانی و مذهبی ( مانندآداب و رسوم و سنت های قومی و دینی )
اماکن دیدنی ( مانند اماکن تاریخی ،علمی ، مذهبی ، فرهنگی و تفریحی )
بافت و محیط شهری (وجود المان های شهری بعنوان آرایه های اندام وار شهری ، وسائط نقلیه ، خیابانها ،مراکز خرید و گردشگاهها)
و مردم که رفتارهای فردی و اجتماعی آنان ، حضور در فعالیت های اجتماعی و رعایت فرهنگ و اصول شهر نشینی از شاخصه های زندگی اجتماعی امروز است.
از جمله موضوعاتی که می تواند در عکاسی از محیط های شهری مهم و قابل توجه باشد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
چشم انداز شهر ها : که عکاسی از آنها مستلزم قرارگرفتن درزمان و مکان و حتی فصول مختلف است. محل قرار گرفتن عکاس یا پهباد ، زاویه دید مناسب و استفاده از تکنیک های نوردهی طولانی ، از مهمترین موارد تهیه اینگونه عکس ها هستند.
محیط و فضای عمومی شهری: از انجایی که شهر آیینه ی تمام نمای شناخت و هویت یک جامعه نیز هست ، فضا های شهری و عناصری که در زیبا سازی آن بکار برده شده ، برای عموم مردم تداعی کننده ی جنبه های مهم فرهنگی تاریخی و علمی است واز مهمترین موضوعات شهری برای عکاسی است.
توسعه و عمران شهری : نگهداری ، توسعه و نوسازی و بازسازی شهرها ازبرنامه ها و فعالیت های دائمی مسئولین شهری است که بر اساس هویت های منطقه ای ، جغرافیایی و فرهنگی صورت می گیرد.
معماری : فرم یا(صورت پدیده)، عملکرد (استفاده ی کابردی ) و معنا که برداشتی احساسی از نوع سازه است ، معماری را شکل میدهد و این بناها که در توسعه ی معماری شهری که بر اساس اصول معماری ، جغرافیایی ، فرهنگی و هویتی هر منطقه صورت میگیرد ، از موضوعات پرتنوع شهری هستند که میدان وسیعی برای بروز خلاقیت های عکاسی بوجود می آورند.
فرهنگ اجتماعی: که زیر بنای هویت شهری است و شهر بدون آن بی روح وبی هویت است ، فرهنگ در این مناطق از ارزش های معنوی آن ناحیه نشات گرفته که شامل باورها و آداب و سنن است، مذهب و ریشه های علمی و ادبی است .
زندگی جاری مردم: حضور مردم بعنوان
عناصری زنده ، موجودیت و هویت یک شهر را می سازند ، حضور آنان درمحیط های تفریحی ،
عبادی، خیابانها و محیط های شهری ، اوقات فراغت و هر آنچه که در شهر می گذرد از
موضوعات مهمی است که عکاسان می توانند ، آثاری با محتوای مستند اجتماعی ثبت کنند.
برای پدید آوردن هر اثر هنری، داشتن
اطلاعاتی درباره ی موضوع ، و اندیشه ای برای پرداختن به عکس هایی با محتوایی فاخر
و همچنین تسلط بر ابزارها ی عکاسی ، برای ثبت دقیق این موضوعات ، ازمهمترین عواملی هستند که می توانند پشتوانه ای
قوی برای ثبت عکس هایی جاودانه باشند.
این مطلب درکارگاه عکاسی جشنواره (خانه ی بهار ) که نوسط انجمن عکاسی خراسان رضوی در تاریخ نهم اسفند ۱۳۹۷ برگزار شده بود ، ارائه گردیده است