" طلوع ماه " / انسل آدامز / ترجمه : ندا احمدی
در حال رانندگی به سمت جنوب در امتداد بزرگراه بودم که صحنهای فوقالعاده را مشاهده کردم. هنگامی که به روستای هرناندز نزدیک میشدیم در شرق، ماه بر فراز ابرهای دور و کوههای پوشیده از برف در حال طلوع بود، در حالی که در غرب، نور بعد از ظهر بر روی جریان ابر هایی که به سمت جنوب در حال حرکت بودند میتابید و صلیب های قبرستان کلیسا را با نوری درخشان و سفید روشن میکرد. خودرو را به کنار جاده هدایت کردم و در حالی که نلاش می کردم میکردم تجهیزاتم را جمع کنم سریع از خودرو پیاده شدم. سر مایکل و سدریک فریاد زدم که 'این را بگیرید! آن را بگیرید، به خاطر خدا! ما زمان زیادی نداریم!'
وقتی که دوربین را راه انداختم و نورسنجی و فوکوس را انجام دادم، متوجه شدم که نمیتوانم نورسنج وستونم را پیدا کنم! پشت سرم خورشید در حال غروب به پشت ابرها بود و من از گرفتن عکس ناامید شده بودم. ناگهان به یاد آوردم که روشنایی ماه، ۲۵۰ شمع در هر فوت مربع است. من این مقدار را بر روی ناحیه VII ( زون هفت ) مقیاس نوردهی قرار دادم؛ با فیلتر زرد عمیق Wratten G شماره ۱۵، نوردهی یک ثانیه و f/32. من هیچ قرائت دقیقی از مقدار سایه های پیش زمینه نداشتم.
پس از اولین نوردهی، به سرعت هولدر 8*10 را معکوس کردم تا یک نگاتیو دیگر هم بسازم، زیرا به طور غریزی میدانستم که یکی از آن تصاویر بسیار مهم را ثبت کردهام که به نظر میرسد مستعد نقص فیزیکی هستند. اما وقتی که دارک اسلاید را بیرون کشیدم، نور خورشید از روی صلیبها عبور کرد و آن لحظه جادویی برای همیشه از بین رفت.
وقتی که شاتر را فشار دادم میدانستم که یک تصویر خاص گرفته ام، اما هرگز پیشبینی نمیکردم این عکس در طول دهه ها چه بازخوردی خواهد داشت. 'طلوع ماه، هرناندز، نیومکزیکو' معروفترین عکس من است. من برای این تصویر، بیشتر از هر عکس دیگری که گرفتهام نامه دریافت کردهام.
در سالهای
اول چاپ نگاتیو 'طلوع ماه'،
اجازه دادم چند ابر به صورت تصادفی در قسمت بالای آسمان قرار بگیرند، اگرچه که من
آسمان را بسیار عمیق و گسترده و تقریباً بدون ابر دیده
بودم. تا دهه ۱۹۷۰
زمان برد که بتوانم به چاپی برسم که معادل با تصویر اصلی باشد. همانگونه که هنوز
به وضوح به یاد دارم .
اثر 'طلوع ماه، هرناندز، نیومکزیکو' در تاریخ ۱ نوامبر ۱۹۴۱ عکاسی شده است.
سالگردت مبارک 'طلوع ماه'!
چاپ شده
در سال ۱۹۶۲.."
صداقت تصویر /دیوید کمپل/ ترجمه ندا احمدی
این مقاله ترجمه ای است از مقاله The Integrity of the Image
نوشته ی دیوید کمپل منتشر شده در سایت ورلدپرس فتو/ نوامبر ۲۰۱۴
بخش اول :مقدمه
با توجه به وسعت پردازش و دستکاری های روی عکس ، نگرانیهایی در مورد اعتبار و صحت تصاویر مستند ایجاد شد. وردپرس فوتو در حال تغییر و اصلاح قوانین خود بود که آیا معیارهای موجود برای تعیین صحت و سندیت عکس ها کافیست یا خیر ؟
لذا در آوریل ۲۰۱۴ دو جلسه برگزار کرد و در نهایت دکتر دیوید کمپل مامور شد تا در مورد این وضعیت تحقیق کند . این گزارش ، مبتنی بر تحقیقات وی در مورد عکاسی جهان مطبوعات است.
بخش دوم : روش شناسی برای تحقیق
این پژوهش از طریق انجام یک سری مصاحبه های منسجم با متخصصین عکاسی دیجیتال در ۱۹ کشور از ۹۵ کشور دنیا انجام شده است . این کشورها به این دلیل انتخاب شدند که تا سال ۲۰۱۴ بیشترین شرکت کنندگان در مسابقات عکاسی را داشته اند ؛ که البته بعضی از این کشورها به سوالات ما پاسخ ندادند .
در نهایت ۴۵ نفر از ۱۵ کشور مورد مصاحبه قرار گرفتند و بعضاً درخواست کردند که هویت آنها فاش نشود.
بخش سوم : ادیت یا دستکاری
دستکاری در عکس مفاهیم مختلفی میتواند داشته باشد ولی در نهایت میتواند منجر به عکسهایی بشود که واقعیت را به روش نادرستی نشان می دهند .
اصطلاحا گفته میشود پردازش منفی فایل های Raw .
تقریباً هر مرحله از روند عکاسی از تولید گرفته تا انتشار ، حاوی پتانسیلی برای دستکاری هست:
مثلا در هنگام عکاسی درهمان لوکیشن ، و یا در زمان ترکیب بندی یا قاب بندی صحنهها ، همه گزینه هایی است که تعیین کننده هستند.
ویرایش و زیرنویس کردن تصاویر هم باز لایه های دیگری در تصمیم گیری در مورد آن عکس اضافه می کند و در نهایت اینکه کدام عکس برای ارائه انتخاب شود ، ترتیب و پیوند دادن عکس ها و نحوه ارائه به مشتری ، باز خود قلمرو دیگری از انتخاب خلاق است .
بخش چهارم :تاریخچه ادیت
این بخش به طور خلاصه بیان می کند که مثال های فراوانی وجود دارد که میتوان تغییراتی از طریق فتومونتاژ یا اصلاح رنگ و یا خیلی تکنیک های دیگر ایجاد کرد و تاثیرات مختلف اجتماعی به دست آورد.
همچنین در این مقاله بیان شده است که عکس های آنالوگ هم در اتاق تاریک میتوانست دستخوش تغییرات فراوانی شود ولی این کار مستلزم ساعات کار طولانی توسط تکنسین های ماهر در اتاق تاریک بود . اکنون چنین تغییراتی به سهولت و با کمک چند کلیک موس روی کامپیوتر انجام پذیر است .
بخش پنجم :تاثیر انقلاب دیجیتال
برای درک انقلاب دیجیتال باید چگونگی ساخت تصاویر با فناوری آنالوگ را بدانیم .
ما معمولاً از عکاسی به عنوان روشی که مستقیماً منجر به تولید تصویر میشود یاد میکنیم که البته بیشتر مربوط به تکنیک های آنالوگ است .
مواد شیمیایی روی سطح فیلم در معرض نور قرار می گیرند تا منجر به تولید تصویر قابل مشاهده شوند که البته هنوز هم نمی توانیم ببینیم (نگاتیو) بنابراین باز از طریق مواد شیمیایی و نیز کاغذ عکس چیزی تولید میشود که می توانیم به عنوان تصویر اصلی در نظر بگیریم تصویری که میتوان از روی آن نسخه های مختلف تولید کرد و آنها را با هم مقایگ یا چیزی را تغییر دهید ولی خصوصیات اصلی تصویر در آن لحظه تعریف شده اند .اما اینکه در عصر دیجیتال هنوز هم به دوربین به عنوان یک دستگاه ساخت تصویر نگاه می کنیم ، دیگر یک اشتباه است.در عصر دیجیتال باید دوربین را به عنوان یک دستگاه جمع آوری داده ها در نظر بگیریم ؛ وسیله ای که می تواند اطلاعاتی را در مورد صحنه جمع آوری کند که بعداً با استفاده از تکنیک های پیشرفته محاسباتی برای پردازش داده ها ، به تصویر نهایی ختم میشود .
بنابراین با یک تعریف کاملا متفاوت مواجه هستیم .
چون آنچه در زمان ضبط تصویر تعریف می شود لزوماً تصویری انعطاف پذیر نیست ؛ یعنی در نتیجه عکاسی ، به عکاسی محاسباتی تبدیل شده است.
این تحقیق پس از یک سری اثباتها در مورد کارکرد و روش کار دوربین ها و سنسورهای سی سی دی و کموس( CCD & CMOS) به این نتیجه رسید که فقط یک سوم رنگ ها و نمونه های اصلی توسط دوربین ثبت می شود و دو سوم دیگر توسط نرم افزار دوربین محاسبه میشوند .
یعنی دو سوم پیکسل های شما جعلی است .
پس می توانیم این طور بگوییم که رنگ، ساختاری از سیستم تصویری و دستگاه های تصویربرداری ماست و یک ویژگی اساسی نور در دنیای فیزیکی نیست . رنگی که در عکس ها می بینیم از طریق فرایندهای محاسباتی تولید می شود. از طریق محاسباتی که روی فایل raw آغاز شده است;
raw یک تصویر نهفته مثل نگاتیو در آنالوگ نیست . بلکه این فایل ، یک رکورد از داده های ضبط شده توسط سنسور است که برای انجام درون یابی CFA, به استفاده از فایل raw به نرم افزار ویرایش عکس نیاز داریم . فایل raw از نظر داده ها به نرم افزار محاسباتی , قابلیت دستکاری در تعادل رنگ سفید ,تفسیر رنگ ها, تصحیح گاما ,کاهش نویز, و غیره را میدهد که پس از ضبط داده ها و خارج از دوربین توسط نرم افزار ویرایش عکس انجام می شود.
و میتواند از کاربری به کاربر دیگر ، متفاوت باشد ؛ یعنی فقط ایزو، سرعت شاتر و تنظیمات دیافراگم بر روی پیکسل ها ضبط شده است.
کاربر ادیت میکند و در نهایت روی فایل jpeg متوقف می شود. بعضی از دوربین ها همچنین به شما امکان تنظیم برخی پارامترها را نیز می دهد . پارامتر هایی مانند فضای رنگ وضوح منحنی تونالیته و کنتراست. ولی از آنجایی که تنظیم این پارامتر ها دشوار است شما روی حالت jpeg قفل هستید. یعنی اگر بخواهید عکاسی را در حالت jpeg انجام دهید عملاً آن دوره پویایی قابل دسترس در فایل raw را از دست می دهید و هیچ کنترلی روی خروجی ندارید.
یعنی مشخص میشود که raw و jpeg داده هایی هستند که از طریق الگوریتم ها و نرم افزار پردازش می شوند و تفاوت آنها اولا بر میزان کنترل بر داده ها و ثانیا محل پردازش داده هاست .
یعنی اگر عکس با فایل raw داشته باشید ، داده ها از طریق الگوریتم و نرم افزارها ، خارج از دوربین و تحت کنترل عکاس یا ویرایشگر مدیریت میشود.
ولی عکس jpeg به دنبال الگوریتم های سازنده دوربین بدست میآید و خارج از کنترل عکاس یا ویرایشگر است و در داخل دوربین از طریق همان الگوریتم ها و دستورالعمل ها انجام میشود.
مباحث مربوط به دستکاری دیجیتالی اغلب در رابطه با نحوه ضبط تصاویر در دوربین و سپس پردازش خارج از دوربین ادامه می یابد .
اگر بپذیریم که عکاسی دیجیتال یک عکاسی محاسباتی است پس هر تصویر برای این که تصویر باشد ، نیازمند پردازش بعد از عکاسی است .
ما در عکاسی محاسباتی و دیجیتال تصویر اصلی نداریم .
در لحظه ضبط تصویر ، فقط داده هایی وجود دارد که باید پردازش شوند . این بدان معنی است که پردازش بعد از عکاسی یک ضرورت در ایجاد تصویر است بنابراین فرض اینکه ما تصویری در دوربین داریم که میتواند به عنوان تصویر معتبر و اصلی عمل کند ، دیگر پایدار نیست.
بخش ششم : استانداردهای پذیرفته شده
استانداردهای پذیرفته شده و شیوه های کاربردی کنونی در سازمانهای رسانهای ، از طریق ترکیبی از کدها و راههایی که به عنوان استاندارد پذیرفته شده اند به چالش های اخلاقی این دستکاری ها پاسخ می دهد.
در بعضی کشورها مانند آمریکای شمالی و در بین افرادی که با آنها تماس گرفتیم و مصاحبه کردیم این استانداردها در متن سیاست های اخلاقی و رسمی مدون شده اند .
و انجمنهای روزنامهنگاری حرفهای نیز سیاستهای خاص خود را دارند : مانند انجمن ویراستاران روزنامه های آمریکا ،روزنامهنگاری و تحقیق پیو ، و جامعه روزنامه نگاران حرفه ای .
ولی هر سازمانی که دارای یک سیاست اخلاقی مکتوب است ، به صراحت از عکاسی یاد نمی کند . یعنی گاها سیاست ها حاکی از آن است که همان دستورالعمل های گزارش نویسی صحیح ، معیارهای قضاوت درمورد پروسه دستکاری یک عکس را نیز تعیین میکنند.
همچنین یک سری کدهای اخلاقی نیز در دسترس عکاسان قرار دارد مانند نگاه به عملکرد عکاسان انجمنهای آسوشیتدپرس ، نیویورکتایمز و انجمن ملی عکاسان مطبوعات .
گزارش اتحادیه مصرف کنندگان ، سیاست های دستکاری عکس را در ۳۸ سازمان به جز آمریکای شمالی و با نگاهی به چشم انداز جهانی کدهای رویترز (شبیه به کدهای هنگکنگ فیلیپین و ترکیه) تعیین کرده است .
با بررسی این خط مشی های مکتوب در مورد نحوه برخورد با اخبار و تصاویر مستند در این شرکتهای رسانهای میراث دار یا سازمانهای رسانهای جدید ، به یک اجماع میرسیم .
اصل این اجماع این است که سازمان رسانهای ، تغییر تصاویر را به جز از راه های تکنیک های سنتی اتاق تاریک ممنوع می کند ؛ و دارای بند های زیر است :
۱ - تغییر تصاویر درحالی که تغییر به معنای اضافه شدن دیجیتال عناصری به تصویر یا تفریق عناصر از تصویر باشد ممنوع است . ممنوعیت تغییر به دلیل عدم فریب یا گمراه کردن بینندگان و خوانندگان صورت می گیرد .
۲ - تنها تغییر مجاز به طور کلی روتوش یا استفاده از ابزار کلونینگ برای از بین بردن گرد و غبار روی سنسورهای دوربین یا خراش در چاپ شده ها یا اسکن شده هاست .
۳- بعضی از سازمانهای رسانهای علاوه بر این تغییر ، مجاز به تار شدن چهره ها یا اشکال دیگر شناسایی ( به عنوان مثال ثبت شماره وسیله نقلیه )نیز هستند البته اگر در آن کشور توسط قانون چنین کاری لازم باشد و یا مورد نظر سازمانها باشد . ولی از چنین تصاویر تغییر یافته ای برای اهداف مصور ، باید به عنوان «عکس- تصویر » یا با اصطلاحی مشابه با آن یاد شود.
تنظیمات انجام شده توسط نرم افزار تا زمانی که جزئی /نرمال/ ظریف/ یا متوسط تلقی شود قابل قبول است است . در حالی که استفاده بیش از حد از تنظیم رنگ سوزاندن بلور کردن تونالیته و غیره ... قابل قبول نیست.
این تنظیمات جزئی/ نرمال/ لطیف /متوسط ، به طور مرتب با استناد به شیوه های سنتی «اتاق تاریک » یا عدم نقض «حقیقت عاطفی» یک تصویر توجیه می شوند .
این دستورات مستقیماً برای اخبار و تصاویر مستند اعمال میشوند.
مصاحبه شوندگان ما خاطر نشان کردند که آنها معمولاً تصاویر طبیعت و ورزشی را به همان شیوه اخبار و تصاویر مستند در نظر می گیرند اما عکاسی فشن و استیج پرتره، کاملاً متفاوت است، در این ژاندر ها هیچ سیاست خاصی وجود ندارد و مخصوصاً در عکاسی فشن ، نگرش غالب این است که هر چیزی مجاز است ؛ حتی برای نیویورک تایمز هم این موضوع مسلم است .
برای عکسهای پرتره یا عکسهای زنده <live photos> مثل عکاسی از غذا و کفش و ... می توانند بدون اینکه بخواهد به عنوان تصویر خاصی نشان داده شوند ، تنظیم شده یا تغییر داده شوند.
از این اجماع مشخص می شود که دست کاری به معنای تغییر در یک تصویر است؛ جایی که چیزی به تصویر اضافه یا از آن کم میشود در اصل صحنهای برای عکاسی ایجاد می شود . یعنی دستکاری نوعی پردازش خاص است که در آن از طریق جمع یا تفریق عناصر ، تصویر جدیدی طراحی شده است . در بحث منطقه خاکستری پردازش در مورد موضوعات اجتماعی و تنظیمات مجاز در پردازش بحث خواهیم کرد.
تحقیقات ما نشان داد که بسیاری از سازمان ها به جای کدها و خط مشی های کتبی ، به هنجار ها و کنوانسیون ها اعتماد می کنند . در حقیقت تکیه بر این هنجارها و کنوانسیون ها خیلی بیشتر از کد های مکتوب رایج است .
در آمریکای شمالی ، اروپا و بسیاری نقاط جهان هم این مسئله رایج است و سازمان های قدیم و جدید همین کار را انجام میدهند ، یعنی یا در این سازمانها فرهنگ و دستورالعمل خاصی در این مورد وجود دارد که به آن وابسته اند و یا در طی دوره های طولانی در سازمانشان بخش عکس ایجاد شده که با اعتقادات شخصی ویراستاران عکاسی این بخش را اداره می کند .
با این حال حتی اگر سیاست های نوشتاری و کد های خاصی هم نداشته باشند (طبق نظر مصاحبه شوندگان) دقیقا همان سیاست ها و کد های دستکاری را (همانطور که در فوق توضیح داده شد ) ، عمل می کند .
البته که این گفته به تعداد پاسخ های دریافتی از مصاحبه شوندگان مان بستگی دارد ولی یکنواختی پاسخ ها، گویای این پایبندی بود. همانطور که یکی از پاسخ دهندگان روسی ما اذعان داشت که ما سیاست های مربوط به دستکاری تصاویر را که برای صنعت عکاسی و مخصوصاً برای تصاویر خبری وجود دارد ، دنبال می کنیم .
به طور خلاصه یک نوع توافق جهانی بر این مبنا که سیاست های سختگیرانه ای را علیه دستکاری اعمال کنند موجود است.
پاسخدهندگان ما اینگونه توصیف کردند :
۱ - دستکاری به عنوان تغییر مواد در یک تصویر از طریق اضافه یا کم کردن محتوا همیشه برای اخبار و تصاویر مستند غیر قابل قبول است.
۲ - تنظیمات، پذیرفته شدهاند . یعنی تغییرات جزئی طبق مواردی که قبلا گفته شد به عنوان تغییرات اتاق تاریک در نظر گرفته می شود.
Limited crop/ dodging/ burning/ toning color adjustment/ gray scale
۳ - آنچه که بین «جزیی» و «بیش از حد» ، تفکیک قائل میشود لزوماً تفسیر ی باز دارد و در مورد آن قضاوت موردی انجام می شود و معمولاً از اصطلاحات قیاس تاریک استفاده میگردد .
بخش هفتم : پردازش سطح خاکستری
وقتی از پردازش تصویر صحبت می کنیم منظور تغییرات خاص از طریق اضافه یا کم کردن محتوا در یک تصویر است که برای عکسهای طبیعت و ورزشی غیر قابل قبول است .
طبق اصول اخلاقی آزمایشگاه پردازش b۱۰ ، ما معتقدیم که فقط در صورت «تغییر مکان پیکسل ها» ، « دستکاری » صورت گرفته است. و این دقیقا توسط وردپرس فوتو پیش بینی شده است.
ماهیت محاسباتی عکاسی معاصر بدین معناست که تمام تصاویر با پردازش داده هایی که توسط دوربین ضبط میشوند ، تولید میگردد. با توجه به این پردازش ، بررسی ما از استانداردها و خط مشی ها نشان داد که پذیرش گسترده ای از تنظیمات «جزئی» بر خلاف «تغییرات بیش از حد» ، است .
طبق اجماع جهانی «دستکاری غیرقابل قبول » و «تنظیم مجاز» ، در کنار هم ، دستکاری و پردازش هستند ؛ و عواقب نقض این اجماع در عمل عکاسانی هستند که به خاطر همین کم و زیاد کردن محتوا شغل خود را از دست داده اند . ولی آنچه در اجماع جهانی مشخص نشده است پردازش منطقه خاکستری است؛
مرز بین «تغییر جزئی» و «تغییرات شدید» کجاست ؟
چه کسی در این مورد تصمیم میگیرد؟
آیا تنظیمات پردازش می تواند به عنوان موارد دستکاری تلقی شود؟
یا حتی تبدیل به دستکاری شود؟
در حقیقت بزرگترین مشکل این است که قضاوت در این موارد :
جزئی / نرمال/ ظریف / متوسط در مقابل «بیش از حد » ، نیازمند تفسیر است .
هیچیک از پاسخ دهندگان ما مرزی بین جزئی و بیش از حد تعیین نکردند غیر از اینکه بگویند این موضوع مورد قضاوت قرار گرفت و به صورت موردی بررسی شد . و البته موضوع مهم این بود که عکاس چگونه صحنه را دیده است ؟
در واقع سیاستهای معدودی وجود دارد که ابزارهای دیجیتالی را که میتوانند تغییرات جزئی را ایجاد کنند ، مشخص میکند. پاسخدهندگان و سازمان ها اغلب با استفاده از تکنیکهای اتاق تاریک سعی در قضاوت در مورد پردازش قانونی دارند .
با این حال استفاده از تکنیک های اتاق تاریک به عنوان استاندارد برای داوری ، از بسیاری جهات قدیمی نیست ولی ناقص و نقض شده است. زیرا طبق ادله تاریخی می دانیم که حتی با استفاده از تکنیکهای اتاق تاریک هم بارها و بارها جعل تصاویر انجام شده است و متخصصان ماهر می توانند تقریبا هر نوع دستکاری را در اتاق تاریک هم انجام دهند . ارجاع مداوم به تکنیک های اتاق تاریک در عصر دیجیتال از آنجایی که این عکسبرداری با گرفتن یک تصویر ، به خودی خود ، آغاز نمی شود بیشتر به حالتی از عقب ماندگی شبیه است.
پردازش، می تواند دستکاری شود ؛ در صورتی که منجر به پنهان کردن جزئیات یا تغییر معنا دار که باعث ایجاد تنش قابلملاحظهای باشد ، نشود.
این دقیقا یکی از معیارهایی بود که هیئت منصفه مطبوعات جهان در سال ۲۰۱۴ برای رد صلاحیت تعدادی از شرکت کنندگان مسابقه مورد استفاده قرار داد. هنگامی که انتشارات به جای عکس اصلی ، تصاویر را به حدی پردازش می کند که ظاهر آن ها به میزان قابل توجهی تغییر کند این دیگر یک مسئله اضافی است ؛ دستکاری معنایی است .
با این حال هنوز هم این مسئله وجود دارد که چطور می توان در مورد میزان پردازش قضاوت کرد.
عکس استفان رودریک در سال ۲۰۱۰ به دلیل حذف یک شیئ از تصویر اصلی ، رد صلاحیت شد . نه تصحیح رنگی انجام داده بود و نه هر چیزی که تغییری ایجادکند .
پس لاجرم بحث در مورد عکس مطبوعاتی جهان در سال ۲۰۱۲ ، پس از اعمال پزشکی قانونی انجام گرفت.
معاینه نشان داد که عکس پول هانسن دستکاری نشده است . با این حال منتقدان هنوز ادعا میکنند که این یک نمایش نادرست از واقعیت بود و نه آن اندازه عینی که از یک روزنامه نگار انتظار می رود.
استدلال های مشابه برای ارزیابی کار عکاسان با استفاده از آزمایشگاه هایی مانند 10b برای پردازش استفاده شده ولی از آنجایی که تعبیر جهان از عکاسی، ساختن یک تصویر است ، نمیتوان عکاسی را به عنوان آیینه یا پنجره ای از جهان در نظر گرفت.
بنابراین تکیه بر ادعاهای سنتی به عنوان پایه و اساس حقیقت، خود به خود. گمراه کننده اند.
اگر یکپارچگی تصاویر را با ادعاهای ذهنی نمیتوان تضمین کرد ، چگونه میتوان در مورد صحت آنها تصمیم گرفت؟
صحت تصاویر را باید در رابطه با عملکرد و هدف آنها در نظر گرفت نه جایگاه فلسفی آنها.
بخش هشتم : کشف دستکاری ها
تحقیقات نشان می دهد که اعتماد به نفس ، نقش مهمی را در صنعت عکسبرداری بازی میکند . بعضی سازمان ها ،عکاسانی را که به رویکرد اخلاقی آنها اعتماد دارند مستقیماً مامور می کردند تا از صحت تصاویر اطمینان حاصل کنند . گاهی قبل از شروع کمیسیون ، گفتگوهایی انجام میشد در مورد اینکه چه چیزهایی قابل قبول هست و چه چیزهایی نیست . در موارد دیگر بسته به تجربه و رزومه عکاس تصمیمگیری انجام می شد .
سازمان هایی که برای تهیه تصاویر از آژانس های خبری و عکاسی کمک می گرفتند ، سوالات و تعهدات اخلاقی را به همان آژانسها موکول می کردند و قبول میکردند که آنچه توسط آژانس منتشر شد ذاتاً قابل اعتماد است.
وقتی اعتماد به هم میخورد ، تشخیص دستکاری تصویر ، هم به لحاظ معنای انسانی ، و هم از لحاظ فناوری ، مشکل میشود.
تفسیر تصویر ، توسط ویراستاران عکس ، روش اصلی تشخیص در اکثر سازمانهای رسانهای است.
پاسخدهندگان ما توضیح دادند که بهترین کارهای شان با اتکای به قضاوت شخصی ویراستارانی بوده است که به واسطه تجربه شان این امکان را داشته اند که در مورد صحت تصاویر ، سوال کنند.
اگر ویراستاران از کارکنان خود بخواهند تا نحوه تولید عکس را بگویند ، آنها از ابزارهای فنی اصلی برای تجزیه و تحلیل تصاویر استفاده میکنند .
تنها سازمانی که از نرم افزار پزشکی قانونی دیجیتال استفاده می کند AFP است که نرم افزار آن تنگستن نام دارد.
بسیاری از سازمانها گفتهاند که با کارشناسان پزشکی قانونی دیجیتال مشورت می کنند تا نظرشان را بگیرند.
در هر مورد صداقت تصاویر مهم و بحث برانگیز است. پزشکی قانونی دیجیتال نوعی از پزشکی قانونی است که به بررسی پرونده های دیجیتال در زمینه تصویر سازی می پردازد و یک علم جدید است که بیش از ۱۵ سال سابقه ندارد. قابلیت های رو به رشد نرم افزارهای پردازش داده های تصویری یک چالش مداوم برای این علم دیجیتالی است. ابزارهایی مانند Photoshop / aware fill/ content تحولات تصویری ای را امکان پذیر می کند که روزگاری وقت زیادی را از افراد ماهر می گرفت.
وظیفه تشخیص چنین تغییراتی در پرونده های دیجیتال ، با طیف وسیعی از آزمایشات است که می تواند در دست تحلیلگران آموزشدیده تغییرات را تشخیص دهد.
این آزمایشات تقریباً به پنج دسته کلی تقسیم می شود :
۱- تکنیک های مبتنی بر پیکسل که میتواند ناهنجاری در پیکسل ها را ردیابی کند
Cloning/ resampling/ splicing/ statistical
۲ اطلاعات در طول فشرده سازی پرونده به طور دائم حذف می شود
Jpeg quantazation/ double jpeg/ jpeg blocking
۳- تکنیک های مبتنی بر دوربین که از طریق لنز دوربین ، سنسور یا چیپ پردازش کار میکند
Chromatic aberration/ color filter array/ camera response/ sensor noise
۴ - تکنیک هایی مبتنی بر واکنش بین نور و دوربین در فضای دو بعدی و سه بعدی و محیطی
Light direction 2D/ light direction 3D/ light environment
۵- تکنیک های مبتنی بر هندسه که اندازه گیری اشیا در جهان و موقعیت آنها نسبت به دوربین را انجام می دهند
Principal point & metrics
و در نهایت دسته جدیدی که در حال ظهور است و به عنوان دسته ششم از آن یاد می کنیم شامل فرآیندهایی برای مقابله با «حملات بازپسگیری» است. که در آن عکس دستکاری شده در مانیتور با وضوح فراوان نشان داده میشود سپس یک تصویر جدید در کنار آن ساخته میشود طوری که مانند تصویر اصلی به نظر می رسد.
ولی تا امروز فناوری های دقیقی برای کشف و تشخیص این تصاویر از یکدیگر وجود ندارد و این علم مرتبا در حال توسعه است.
علم پزشکی قانونی دیجیتال، مانند اقدامات انجام شده علیه ویروس های کامپیوتری و اسپم ها در حال رقابت مداوم با مخالفان خود است . و اغلب به تلاش هایی که برای تغییر تصاویر انجام میشود در همان ابتدای شکل گیری تغییر ، واکنش نشان میدهد.
ولی پزشکی قانونی دیجیتال در یک جنبه مهم خیلی موفق عمل کرده است.اکنون دیگر تقریباً گرفتن یک تصویر جعلی بدون شناسایی از طریق آزمایشات پزشکی قانونی، به این معناست که شما باید ۱-بسیار ماهر باشید۲- زمان زیادی را سرمایه گذاری کنید و۳- خطر مهمی را به جان بخرید.
این بدان معناست که یک فرد متوسط دیگر نمی تواند به راحتی تصاویر جعلی تولید کند و دستکاری موفقیت آمیز یک تصویر به دلیل وجود پزشکی قانونی دیجیتال به جای متخصصان آماتور، امروزه نیازمند استادان خبره شده است.
پزشکی قانونی دیجیتال میتواند به طور خودکار و قابل اطمینان تعیین کند که آیا یک فایل تصویری فایل اصلی دوربین است یا خیر ؟ و آیا مراحل پردازش بر روی آن انجام شده است یا خیر ؟
پزشکی قانونی فرض می کند که یک پرونده raw یک تصویر قابل تضمین از دوربین است بنابراین بیشتر روی فایلهای jpeg تمرکز دارد.
بنابراین فناوری فعلی به متخصصان و تحلیلگران این امکان را می دهد که تشخیص دهند که این تصویر چه تعداد فشرده سازی jpeg را پشت سر گذاشته و بنابر این چقدر اصلی است؟
این فناوری چیزی است که در پشت محصول Izitru Fourandsix قرار دارد و احتمالا شبیه به برنامه تنگستن AFP عمل می کند .
در حال حاضر برای صدور گواهینامه علمی می توان با اطمینان از این برنامه استفاده کرد. یعنی اینکه پزشکی قانونی دیجیتال برای سازمان های رسانه ای که مایل به تایید اعتبار تصاویر رسانه های اجتماعی و محتوای تولید شده توسط کاربران هستند ، بسیار مفید خواهد بود .
ولی برای داوری تصاویر حرفه ای خیلی مناسب نیست چون در هر تصویر مطابق با شیوه های مذکور ، تغییراتی توسط نرم افزار انجام شده است . در راستای مقابله با دستکاری پروندههای دوربین ، شکی نیست که پزشکی قانونی در تشخیص استفاده از ابزارهای پردازش، مدام بهتر و بهتر خواهد شد اما هرگز یک پزشکیقانونی کاملا خودکار و کارآمد نخواهیم داشت که تصویری را به صورت مهر و موم شده تصویب کند . چون با توجه به زمینه های مختلفی که در آن ابزارهای خاص استفاده می شود قضاوت در مورد دستکاری بسیار پیچیده است .
چون که از همان ابزارها، هم میتوان برای تغییرات قانونی ، و هم برای تغییرات غیر قانونی استفاده کرد .
در نتیجه سازمانهای رسانهای محدودی احتمالاً بر روی نرم افزار تحلیلی سرمایه گذاری می کنند و مابقی بر داوری ویراستاران خود متکی هستند.
بخش نهم : تایید یک راه ممکن برای پیشبرد امنیت
یک راه ممکن برای تایید امنیت یک تصویر فراتر از مسئله دستکاری است. اعتبار خبرها و عکس های مستند علیرغم اجماع جهانی فراتر از اعتماد به نفس و در مورد تکنیک های فردی پردازش است. واقعیت عکس محاسباتی این است که برای یکپارچگی تصویر به گفتگوی توجیهی نیازمندیم ، و باید تمرکز خود را از اینکه« تصویر چیست؟» به اینکه «تصویر چه کاری انجام میدهد؟» ، تغییر دهیم. در گذشته با اعتقاد به اینکه عکاسی مستلزم گرفتن یک تصویر اصلی است که صحت آن با توجه به رابطه آن تصویر با صحنهای که از آن عکاسی شده مشخص می شد ،ما تصویر را از نظر عینیت توجیه میکردیم. اما این درک همیشه مورد انتقاد بوده است . با این حال هنگامی که ما درک کنیم که عکاسی محاسباتی مبتنی بر جمع آوری داده هاست و هیچ تصویر اصلی وجود ندارد ، ما فراتر از ایده مرجع بین تصویر و واقعیت تا آنجا حرکت کردهایم که ایده عینیت تصویری دیگر قابل قبول نیست .
تغییر تمرکز ما از آنچه که «تصاویر هستند» به آنچه که« تصاویر انجام می دهند » نیاز مان و نگرانی اصلی مان را تامین می کند. هدف ساختن تصاویر ،کار تصاویر ، عملکرد آنها ، آنچه که تولید کنندگان از تصاویر می خواهند که انجام دهند، و آنچه که مصرفکنندگان انتظار دارند که با آن تصاویر انجام شود ، نگرانی اصلی ماست . و این با ادعاهای معاصر درباره نشان دادن واقعیت بسیار متفاوت است . این بدان معناست که اگر بخواهیم تصویری برای اهداف خبری و مستند کار کند مجبور است یک سری معیارها را بسیار دقیق تر از تصویری که برای هنر یا سرگرمی طراحی شده است برآورد.
معیارها ، شامل تکنیک های پردازش است ؛ اما باید در هر بعد تصویر از مفهومی گرفته تا سرگرمی ، رعایت شوند . چنین معیارهایی سپس می تواند به نقاط داده ای تبدیل شوند که امکان تایید تصویر را فراهم میکند .( ما مفهوم تایید را ، طبق تعداد زیاد مصاحبه های انجام شده به دست آوردیم)
با توجه به اهمیت رسانه های اجتماعی یک دلیل مهم در توجه روزنامهنگاری معاصر به «چالش محتوای تولید شده» ، تایید کاربران است .
جزئیات سوالات و تکنیک های مختلفی در این «مفهوم تایید به دست آمده در تحقیق فوق » ، ارائه می شود که سازمان ها می توانند برای بررسی صحت مطالبی که میخواهند منتشر کنند از آن استفاده کنند. اگرچه ابزارهای دیجیتال و منابع آنلاین متعددی می توانند به این کار کمک کنند ، ولی این فرآیند به تحقیق و تفسیر انسانی بیش از هر چیز دیگری وابسته است.
اگر ناشران و تولیدکنندگان تصاویر ، به طور شفاف و جز به جز چگونگی تولید یک تصویر را ارائه کنند، این روند تقویت خواهد شد. ایجاد یک مجموعه بازرسی دیجیتال باز و گردش کار معتبر می تواند پایه ای باشد که در آن می شود صحت یکپارچگی یک تصویر را مشاهده کرد . کوین اوکانر از Fourandsix ، اظهار داشت که یک راه برای اطمینان از این فرایند دستکاری این است که این زنجیره را دقیقاً از زمان تولید تا زمان ارائه تصویر مستند کنید . این کار به معنای در نظر گرفتن همه چیز از لحظه تولید تا لحظه ارائه تصویر یا داستان تان است.
مراحل این تایید و مستند سازی می تواند به شرح زیر صورت گیرد:
الف/ تایید شخصی: بیانیه بیوگرافی در مورد سازنده تصویر، کارهای قبلی وی و چشم انداز کلی کار آنهاست .
ب/ تایید پروژه : پرونده هایی که نشان می دهد چه کسی کمیسیون را تامین کرده چه کسی کارهای لجستیکی را انجام داده و یا هر جزئیاتی که بتواند در نحوه تولید آن تصویر یا داستان تاثیرگذار باشد .
ج/ تایید صحت تصویر : پرونده ای که شامل کلیه داده ها، اقدامات ، و جزئیات در مورد نحوه ثبت و فراوری داده های ضبط شده در دوربین است . این کار می تواند در فتوشاپ از طریق هیستوری لاگ و یا در لایتروم از طریق ذخیره ابر داده ها انجام شود.
* از عکاسان باید خواسته شود که هر دو پرونده را حفظ کنند:
هم پرونده اصلی اصلاح نشده و هم نسخه اصلاح شده با سابقه ویرایش
این سطح از تایید و دقت می تواند نقاط داده ای را فراهم کند که حضور اشخاص ثالث را برای تایید صحت تصویر یا داستانی که می خواهد منتشر شود آسان می کند.
اگر تولیدکنندگان تصاویر شفاف بودند و قرار بود یک ممیزی دیجیتال و کارنامه کوتاهی برای تصاویر / داستانهای خود تهیه کنند این خود قبل از هرگونه سوالی میتواند در مورد دستکاری توضیح دهد و بیانیه اصلی اصالت باشد ؛ و در صورت ایجاد هرگونه سوال مصرفکنندگان در مورد آن تصاویر یا داستان ها ، سازندگان و ناشران میتوانند به اطلاعات مربوطه مراجعه کرده و اطمینان حاصل کنند. پیشنهاد می شود که یکسری ممیزی دیجیتالی برای تصاویر وجود داشته باشد تا گردش کاری معتبری برای تصاویر محسوب شود.
چنین پیشنهادی به سوالات ارزیابی دستکاری در تصاویر و حتی فراتر از آن ، بسیار بهتر از ظرفیت فعلی پزشکی قانونی دیجیتال، پاسخ می دهد .
در واقع میگوید که چالش دست کاری تصویر چگونه بوده است و به جای تایید صحت تصویر از طریق بررسی ها و آزمایشات پس از تولید، از تولیدکنندگان میخواهد که شواهدی در مورد اعتبار تصاویر خود ارائه دهند . و به دیگران این امکان را میدهد که به راحتی کارها را تایید کنند . این کار ، روند تولید تصویر را همانطور که اتفاق میافتد نشان میدهد . و نتیجه آن این است که باعث افزایش اعتبار اخبار و تصاویر مستند میشود.
بخش دهم : نتیجه
هدف این تحقیق این بود که عملکرد فتوژورنالیست ها و شرکت های خبری، در مورد آنچه در مورد دستکاری در تصاویر و آنچه که در مورد برخورد با این دستکاریها، فکر میکنند را هرچقدر که میتوانند ثبت کنند.
در این مورد یک اجماع جهانی هم وجود دارد :
۱- تغییر محتوای تصاویر از طریق اضافه یا کم کردن محتوا برای اخبار و تصاویر مستند غیر قابل قبول است
۲- dodg/ burn/ limited cropping/ toning color adjustment/ grayscale
اگر جزئی باشد قابل قبول است ولی تغییرات بیش از حد ممنوع میباشد.
۳- آنچه که بین جزئی و بیش از حد تفکیک قائل می شود باز تفسیر دارد.
مصاحبه شوندگان گفتند که قضات به صورت موردی تصاویر را قضاوت می کنند و می گویند که بهتر است هرگز خط مشی مشخصی برای تفکیک این مفاهیم وجود نداشته باشد .
۴- با توجه به درک جامع تر ازعکاسی دیجیتال به عنوان یک عکاسی محاسباتی ، روندی که در آن هیچ تصویر اصلی وجود ندارد و تمام تصاویر به طور غیرقابل انکار وابسته به پردازش هستند ، این تحقیق اعتبار مداوم مقایسه با قوانین اتاق تاریک را برای هدایت و قضاوت بحثهای عکاسی معاصر زیر سوال میبرد .
۵ - این تحقیق در واقع یک نقشه برداری بود تا بفهمد جامعه فتوژورنالیسم چگونه فکر میکنند و چگونه عمل می کند .
این تحقیق برای توصیه یا تحمیل استانداردهایی که سازمانها باید اتخاذ کنند طراحی نشده است بلکه برای ثبت استانداردهایی است که در حال حاضر سازمان ها اعمال کنند .
و از این طریق ورد پرس فوتو صحت تصاویری که برای مسابقات سالانه خود میپذیرد را مورد بحث قرار میدهد
نقش بناهای تاریخی بر چهره بازیگران زن
در یک پروژه هنری به مناسبت روز معماری ایرانی، نقش برخی از بناهای تاریخی ایران روی چهره تعدادی از بازیگرهایزن طراحی شد.
بناهایی همچون عالی قاپو، تخت جمشید، تالار آیینه ڪاخ گلستان، سرای سعد السلطنه قزوین، آرامگاه خیام نیشابوری، حمام فین ڪاشان، خانه بروجردی ها، مجموعه وڪیل شیراز، گنبد علویان همدان، ڪلیسای سنت استپانوس، بنای عباسی نقش جهان، برج آزادی، معاون الملک ڪرمانشاه و بنای سلطان امیراحمد از جمله بناهایی هستند ڪه روی چهره بازیگران زن در این پروژه نقش بستهاند.
در جستجوی ِمعنا
« ابراهیم بهرامی»
هنرمندان که به نوعی پدیدآورنده ی یک اثر هنری هستند، هنگامی که به مفاهیم می پردازند، جدا از ارائه یک اثری فیزیکی و مادّی ، سعی می کنند خود را از محدودیت هایِ سنتی و مادّی رها کنند و با ذهنی سیّال و گاهی منتزع از واقعیت به جهانِ غیرمادی نقبی بزنند و نگرش خود را در ارائه ی یک اثرِ هنری بیان کنند. بطور معمول ، موضوعاتِ ذهنی در آثار هنری فرصت بیشتری برای کشفِ رازهایِ معنوی به مخاطب می دهد، در این آثار هنرمندان فارغ از نیازهای مادی به ماوراء می اندیشند و بر روح، احساس و تفکرِ مخاطب تأثیر می گذارند. در بسیاری از هنرها که بازآفرینی رکنِ اساسیِ خلق یک اثراست، چنانچه تفکر وتعمّقی در ارائه موضوع و در قالبِ تکنیکی منسجم صورت نگیرد، اثر خلق شده بی روح می نماید و مخاطب را از رسیدنِ به محتوا و پیام آن و همچنین درک آن بازمی دارد .
برای شناخت معنا درآثارهنری خیلی لازم نیست پیچیده فکر کنیم، همین که بتوانیم جهان و اجسام مادّی را در ترکیبی عارفانه و عالمانه در جهت رسیدن به مفاهیمی که ادراکی هستند ، ارائه کنیم به معنا پرداخته ایم. برخی اشیاء و فرم ها آنچنان از واقعیت دور می شوندکه پرداختن به برخی از آنان بار معنایی به خود می گیرند، از حیطه ی مادیّت خارج می شوند ، به نیاز درونی می پردازند، به انتزاع می رسند و تأثیر عمیق تری خواهند گذاشت . این آثار در مخاطب احساسی را بیدار می کند، به نیاز روحی اش پاسخ می گوید و یا ممکن است خاطره ای را در ذهنش متبادر سازد.
در هنرهای مختلف تلاش می شود به جای بازآفرینیِ صرف به بیان مکنونات قلبی و روحی پرداخته شود ودر بیان یک موضوع عناصر مادّی و غیر مادّی دست به دست هم می دهند تا مخاطب را به درک یک معنا رهنمون سازند. همه ی هنرها به طور یکسان نمی توانند در موضوعات حسی اثر گذار باشند ولی هنرهای تجسمّی، موسیقی و ادبیات به طور کلی امکان و شرایط وارد شدن به حوزه های معنایی و انتزاعی را برای پدید آورندگانشان مهیّا می سازند.
پرداختن به یک موضوعِ معنوی، نیازمند استفاده از یک زبان بیانی و معنایی در هنر است . این زبان تعریف مشخص و مطلقی ندارد و می تواند برآیند دیدگاه ها ، ساختار، سبک و انتزاع باشد.
اغلبِ موضوعات در اطراف ما دیداری هستند، و بدون هیچ هماهنگی بین اجزاء، ساختار ، ترکیب و نقطة دید مناسب ، براحتی همه ی آنها را می بینیم ، و این نگاه ِهنرمند است که با درکی عمیق و با تلفیقی از ذهنیّت ، دانسته هاو تفکّرات خود به بیان و برداشتی ذهنی و غیرمادّی می پردازد.
از آنجا که عکاسی آفرینش و بازتولید مجدد واقعیّت است نه یک رونوشت یا تصویر عین به عین، لذا حقیقتی نهفته را با خود به همراه دارد که پیامی درونی است و معنای آن را بیان می کند.
« سوزان سونتاگ » از صاحبنظران هنر عکاسی اعتقاددارد ، عکس ها بعنوان اسنادی که واقعیتِ موجود را به تصویر می کشند، عناصری زیبا شناسانه رابه مخاطب منتقل می کنند و اوست که با دریافت و ادراکات ذهنی اش آن را می فهمد ودرک می کند.
یک عکس رنگی مبتنی بر فرمهای ظاهری و عناصری که در هم تنیده شده اند ، در ابتدا مخاطب را مجذوب رنگ ها ،فرم ها و اشکال و عناصری می کندکه در چینشی تصویری و هنرمندانه به خدمت گرفته شده اند ، لیکن در یک بیان ثانویِ زیبایی شناسانه بار معنایی به خود می گیرد که ورای واقعیّت و عینیّت موجود است و آن را از وجود مادی اش خارج می کند. در عکاسی این زیبایی های بصری، عناصر، رنگها، اشیاء، اندازه قاب ، سیاه و سفید یا رنگی بودن آثار نیست که در ذهن بیننده می ماند بلکه برداشت او و برآیند عناصر ارائه شده در اثر است که بر معنا دلالت دارند که در عینیت عکس قابل مشاهده نیست.
« آموزگاران معنوی جهان » لقبی است که« مایکل تی اچ سدلر» از محققین هنر به هنرمندان داده است ، او هرگونه تلاش برای به تفاهم رساندن جامعه و هنرمند و برای گسترش توان جامعه در درک آرمان های هنرمند را مورد توجه قرارمی دهد. لذا هنرمندانی که به جای پرداختن به واقعیت های بیرونی در تلاش هستند با تقویت و نظم بخشی به حسِ درونی خودآثاری معنوی ارائه نمایند ، در واقع ذهنِ جستجوگر مخاطب را نیز به چالش می کشند تا در یک رویارویی ،رازهای نهفته در حیات بشری را کشف کنند. هنرمندان چون با روح انسانها سر و کار دارند رسالتی بر دوش دارند و کوشش آنها در راه کمالِ اندیشه انسانی است. آنان با خلق آثاری مملو از فضایل معنوی، موجب پالایش روح انسانی می شوند.
ارائه زیبایی در آثار هنری برگرفته از نیاز درونی هنرمند است ودر این راستا لازمه موفقیت در این حوزه خودشناسی است. هنرمندان باید قبل از اینکه در اندیشة انتقال تفکری به جامعه باشندبه خود شناسی درونی بپردازند، چون هنرمند با غذای روح مخاطب سرو کار دارد. تعمق ، تفکر و مطالعه در خودشناسی برای درک هویت انسانی و غور در معنا از لازمه های توجه هنرمندان در رسیدن به بیانی غیرمادی است که در ابتدا بایستی برای خود مهیّا کنند .
همة موضوعات ذهنی ابتدا کنکاشی با خالق اثر ایجاد می کند ، افکار و احساسات اورا مدتها به خود مشغول می دارند. ذهن هنرمند همیشه درگیر عوامل بیرونی و درونی است و سعی دارد در بازنمایی یا آفرینش هنری آنچه افکار اورا معطوف یک محور می کند را بعنوان سرچشمه ای جوشان برای بیانِ هنری اش ، صیقل داده و در یک اثر هنری به عینیت در آورد.او در جستجویِ معنا سعی کند محتوا را به آثارش بیفزاید و اینگونه است که اثرش ماندگار و جاودانه خواهد شد .
این نکته بدیهی است که فرم و محتوا همچون دو بال پرنده مکمل هم هستند. از فرم وشکل بعنوان ظرف و حالتی برای بیان باطنِ اثر که معنا است بهره گرفته می شود که این ظرف در مکاتب و هنرهابه اشکال مختلف بروز و ظهور داشته اند که در این مورد « واسیلی کاندینسکی » از برجسته ترین صاحبنظران دنیای هنر می گوید:" روابط در هنر لزوما روابط فرم ظاهری نیستند بلکه مبتنی بر تفاهم درونی معنا می باشند." او اعتقاد دارد همانگونه که موسیقی دانان رها از دنیای مادی اند، دیگر هنرمندان نیز نباید دربیانِ اندیشه های خودو انعکاس در آثارشان به دنیای مادی وابسته باشند.
ذهن بیننده پس از دیدن هر عکس ، مطالعه یک کتاب یا دیدن یک فیلم یا رجوع به هر اثر هنری دیگری لحظاتی ، ساعاتی و شاید روزها درگیر می شود و این تاثیر فقط بعد مادّی و عناصر فیزیکی اثر نیست چون ارتباط فیزیکی مخاطب با آن اثر قطع شده است بلکه برداشت و وجه معنایی و درونی است که در مخاطب برانگیخته شده و ذهن او را مدتها به خود مشغول می کند .
ابراهیم بهرامی
هنر طرد
نقدی بر مجموعه عکس "زن هیولا " [1]
اثر جسیکا لِدویچ [2]/ امیر حاجی عباسی
خون،مایعات،اعضای مثله شده،پوست آزرده،جنین های خون آلود،اعضای مصنوعی و تابوتی منقش به مارک شَنِل[3]. نقش مایهِ مجموعه عکس صحنه پردازی شده ای است شامل سیزده قطعه با عنوان "زن هیولا". عکاس،جسیکا لِدویچ در این مجموعه به شکلی انتقادی و اغراق آمیز،به استانداردهای زیباییِ مورد نظر گردانندگان صنعت مد پرداخته است.تصاویر شامل کلوزاپ هایی ست از اعضای بدن زنان که به شدت آزرده و آسیب دیده اند.استفاده از بکراند های ساده با رنگ های روشن ،باعث شده تا مخاطب تمام جزئیات موجود در تصاویر را به خوبی درک کند. لدویچ فارغ التحصیل رشته ی هنر های نمایشی از دانشگاه موناش ملبورن است.وی در ابتدای کار بعنوان عکاس فشن در نشریات محلی مشغول به کار شد. او در یکی از مصاحبه هایش میگوید: در سن بیست سالگی متوجه شدم که چه فشاری از طرف رسانه های جمعی به دختران و زنان وارد میشود،تا شیوه هایی خاص را برای رسیدن به زیبایی دنبال کنند. راه کارهایی که اغلب وابسته به تکنولوژیست و ظاهرا باعث اعتماد بنفس بانوان میگردد،اما در واقع آنها را به بند می کشد. جسیکا تصمیم میگیرد با تجربیاتی که در حرفه اش کسب کرده راجع به این موضوع به روشنگری بپردازد و واقعیاتی را به رخ بکشد که متمرکز بر پوچیِ ادعای مبلغان زیباییِ غیر واقعی است.اما یافتن قالب برای بیان این موضوع بسیار مهم است،طوریکه حداکثرِ تاثیر گذاری در برابر این هجوم گسترده را داشته باشد.لدویچ با مطالعه ی دقیق افکار فیلسوف و نظریه پرداز بزرگ اروپا "ژولیا کریستوا"[4] و پشتوانه ی قویِ حجم سازی،که بصورت کلاسیک فرا گرفته بود،دست به کار تولید مجموعه عکس فوق الذکر شد. این مجموعه با توجه به نظریه ی ژولیا کریستوا متمرکز بر هنر طَرد [5] بنیان گذاشته شد.
طَرد یا آلوده انگاری در جریان شکل گیری هنر معاصر،انگیزه و دست مایهِ هنرمندان فیگوراتیو بسیاری شده است.تئوریسین طَرد،هنرمند را کسی میداند که رمزگان را تغییر میدهد. به عقیده ی او هنرمند کلیشه ها را بکار نمیبرد،بلکه آنها را دگرگون میکند. برای رسیدن به این منظور او باید تنفر،خشم و یا دست کم یاسی را احساس کرده،تاب آورده و از سر گذرانده باشد. [6]
لدویچ در مجموعه ی مورد بحث با تکیه بر همین ایده،صحنه هایی انزجار آمیز را کارگردانی و ارائه نموده است. تصاویری که میبایست در مقابل تفکری که زیبایی را منحصر به ظواهرجنسی دانسته و الگو هایی همچون بیانسه،نیکی مینانژ و کارداشیان را در ویترین خود قرار داده،بایستد.
جسیکا لدویچ به همراه موج سوم فمینیسم که همواره معترض و خواهان تغییر در قوانینی است که توسط مردان به تصویب رسیده است در صنعت مُد نیز نگاه مردانه را مُستَتِر میداند و در پی کاهش درد و رنج و خشونت خود خواسته ای ست که بانوان در کنار وظایف مادرانه به جان خریده و با عوارض آن دست و پنجه نرم میکنند. او آثار "مِرِت اوپن هایم[7]" و "هانس بلمر[8]" را می ستاید،اما مجموعه زن هیولا را پاسخی میداند برای مجموعه عکس سورئال "گای بوردین" [9]درباره ی صنعت مُد. لدویچ امیدوار است دیده شدن آسیب های فیزیکی ناشی از بکار بردن تجهیزات،اَعمال جراحی و مصرف
مواد شیمیایی مضر،مخاطبانش را به فکر وا دارد. تاثیر گذاری این مجموعه،بدون شک به خاطر بزرگنماییِ کوبنده ای است که در آن وجود دارد. جسیکا لودویچ در مجموعه عکس بعدی خود به نام"طمعکار[10]" با همین شیوه و با ارائه ای جذاب و زیرکانه به سراغ معظل مصرف گرایی رفته است.
امیر حاجی عباسی
موسسه تحقیقات و مطالعات عکاسی آبگینه ،در سال ۱۳۸۰ و با هدف پژوهش و تحقیقات در زمینه ی هنرعکاسی تاسیس شد تا همراه با دستاوردهای علمی روز جهان ، فعالیت های هنری ِ عکاسی در استان خراسان را هدفمند کند، بدین منظور عده ای عکاسِ علاقمند در این مجموعه شروع به فعالیت کردند تا نتایج این مطالعات و پژوهش ها را در قالب ، مقالات ، طرح درس ها و کتاب های تخصصی در اختیار مراکز آموزشی ، دانشگاهی و انجمن های فعال عکاسی قرار دهند. برپایی نمایشگاه های انفرادی و جمعی در داخل و خارج از کشور، برگزاری سفر ها و کارگاههای های عکاسی، حضور درکنفرانس های بین المللی و شرکت جمعی در مسابقات عکاسی بین المللی از عمده فعالیت های این مرکز است که از بسیاری از موسسات هنری جهان نیز بابت فعالیت های خود جوایز و گواهی دریافت نموده است .
این موسسه هم اکنون نمایندگی رسمی موسسه یورو فتو آرت ( EFA ) و انجمن همکاران تصویر آمریکا (ICS) را بعهده دارد که خدمات آنان در ایران را هماهنگ می کند .
تماشای امر قدسی /تاریخ نگاری عکاسی مشهد پس از انقلاب اسلامی / کیارنگ علایی/حرفه ، هنرمند / شماره ۷۲
شهر بعنوان یکی از منابع الهام برای عکاسی است ،تنوع موضوعاتی که هم بر فرم های زیبایی شناسانه تاکید دارند و هم معنا ،در اغلب مولفه های شهری دیده می شود، و فرصتی را برای ثبت آثاری خلاقه بوجود می آورد . هرچند زندگی امروز ما با شهر و فضاهای شهری عجین شده است ولی برای دیدن عمیق تر این موضوعات ، بایستی از شهر بعنوان سکونت گاهی که امروزه بعنوان مظهر زندگی نسل امروز شناخته می شود ، آگاهی بیشتری یابیم .
شهر، محلی با جغرافیا و جمعیتی متمرکز که دارای قابلیت های مهم اقتصادی ، سیاسی و فرهنگی است و بواسطه ی قرار گرفتن در شکل گیری تاریخی آن ، در ساختار اجتماعی هر کشوری ،هویتی مشخص یافته است. شهرها سکونت گاههایی هستند که بطور مستقیم در آسایش و نیازهای روحی و فرهنگی جامعه نقش بسزایی دارند و خواسته های مشترک انسان و ویژگی های شهر نشینی را دارا هستند.
از مهمترین مولفه های هویتی که یک شهر را بوجود می آورند ، می توان به موارد زیر اشاره کرد.
ساختارهای طبیعی شهری ( مانند مناظر ، گردشگاههای طبیعی، ارتفاعات و مناطق خوش آب و هوا)
تاریخ ،فرهنگ و تمدن باستانی و مذهبی ( مانندآداب و رسوم و سنت های قومی و دینی )
اماکن دیدنی ( مانند اماکن تاریخی ،علمی ، مذهبی ، فرهنگی و تفریحی )
بافت و محیط شهری (وجود المان های شهری بعنوان آرایه های اندام وار شهری ، وسائط نقلیه ، خیابانها ،مراکز خرید و گردشگاهها)
و مردم که رفتارهای فردی و اجتماعی آنان ، حضور در فعالیت های اجتماعی و رعایت فرهنگ و اصول شهر نشینی از شاخصه های زندگی اجتماعی امروز است.
از جمله موضوعاتی که می تواند در عکاسی از محیط های شهری مهم و قابل توجه باشد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
چشم انداز شهر ها : که عکاسی از آنها مستلزم قرارگرفتن درزمان و مکان و حتی فصول مختلف است. محل قرار گرفتن عکاس یا پهباد ، زاویه دید مناسب و استفاده از تکنیک های نوردهی طولانی ، از مهمترین موارد تهیه اینگونه عکس ها هستند.
محیط و فضای عمومی شهری: از انجایی که شهر آیینه ی تمام نمای شناخت و هویت یک جامعه نیز هست ، فضا های شهری و عناصری که در زیبا سازی آن بکار برده شده ، برای عموم مردم تداعی کننده ی جنبه های مهم فرهنگی تاریخی و علمی است واز مهمترین موضوعات شهری برای عکاسی است.
توسعه و عمران شهری : نگهداری ، توسعه و نوسازی و بازسازی شهرها ازبرنامه ها و فعالیت های دائمی مسئولین شهری است که بر اساس هویت های منطقه ای ، جغرافیایی و فرهنگی صورت می گیرد.
معماری : فرم یا(صورت پدیده)، عملکرد (استفاده ی کابردی ) و معنا که برداشتی احساسی از نوع سازه است ، معماری را شکل میدهد و این بناها که در توسعه ی معماری شهری که بر اساس اصول معماری ، جغرافیایی ، فرهنگی و هویتی هر منطقه صورت میگیرد ، از موضوعات پرتنوع شهری هستند که میدان وسیعی برای بروز خلاقیت های عکاسی بوجود می آورند.
فرهنگ اجتماعی: که زیر بنای هویت شهری است و شهر بدون آن بی روح وبی هویت است ، فرهنگ در این مناطق از ارزش های معنوی آن ناحیه نشات گرفته که شامل باورها و آداب و سنن است، مذهب و ریشه های علمی و ادبی است .
زندگی جاری مردم: حضور مردم بعنوان
عناصری زنده ، موجودیت و هویت یک شهر را می سازند ، حضور آنان درمحیط های تفریحی ،
عبادی، خیابانها و محیط های شهری ، اوقات فراغت و هر آنچه که در شهر می گذرد از
موضوعات مهمی است که عکاسان می توانند ، آثاری با محتوای مستند اجتماعی ثبت کنند.
برای پدید آوردن هر اثر هنری، داشتن
اطلاعاتی درباره ی موضوع ، و اندیشه ای برای پرداختن به عکس هایی با محتوایی فاخر
و همچنین تسلط بر ابزارها ی عکاسی ، برای ثبت دقیق این موضوعات ، ازمهمترین عواملی هستند که می توانند پشتوانه ای
قوی برای ثبت عکس هایی جاودانه باشند.
این مطلب درکارگاه عکاسی جشنواره (خانه ی بهار ) که نوسط انجمن عکاسی خراسان رضوی در تاریخ نهم اسفند ۱۳۹۷ برگزار شده بود ، ارائه گردیده است